مقدار واجب برای هر نفر نیم صاع از گندم یا یک صاع از خرما یا مویز یا جو یا کشک یا سایر چیزهایی است که جایگزین اینها میشوند مانند برنج و ذرت و مانند اینها که به عنوان قوت مصرف میشوند.
دلیل اینکه مقدار واجب از گندم نیم صاع است حدیث عروه بن زبیر است که میگوید : “أن أسماء بنت أبی بکر کانت تخرج علی عهد رسول اللهr عن أهلها – الحر منهم و المملوک – مدین من حنطه أو صاعا من تمر، بالمد أو بالصاع الذی یقتاتون به” (الطحاوی ۴۳/۲))
«اسماء دختر ابوبکر در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم زکات فطر افراد آزاد و برده خانوادهاش را میداد که مقدار آن دو مد گندم (دو مشت متوسط) با یک صاع خرما بود، با مد و صاعی که قوت را با آن پیمانه میکردند».
و دلیل وجوب یک صاع از غیر گندم حدیث ابوسعید خدری است که گفت : “کنا نخرج زکاه الفطر صاعا من طعام أو صاعا من شعیر، أو صاعا من تمر. أو صاعا من أقط أو صاعا من زبیب) (متفق علیه)
«ما زکات فطر را که مقدار آن یک صاع از طعام یا یک صاع از جو یا یک صاع از خرما یا یک صاع از کشک یا یک صاع از مویز بود میدادیم».
هر صاع برابر چهار مُدّ (مشت متوسط) است و هر مُدّ تقریبه برابر است با ۷۵۰ گرم، در نتیجه زکات فطر برای هر فرد برابر است با ۳ کیلو گرم که برابر با یک صاع یعنی چهار مُدّ میباشد.
نووی در شرح مسلم (۶/۷۰) میگوید :
«عامه فقهاء دادن قیمت بجای جنس را جایز ندانستهاند ولی ابوحنیفه آن را جایز دانسته است». میگویم: قول ابوحنیفه مردود است چون ) و ما کان ربک نسیا ( «و پروردگار تو هرگز فراموشکار نبوده است». و اگر پرداخت قیمت به جای جنس جایز میبود خدا و رسول او، آن را بیان میفرمودند؛ بنابراین توقف بر ظاهر نصوص بدون تحریف و تأویل واجب است.