مفهوم پیشرفت فرهنگی از نگاه سلفی (۱)

سلفیت برای هر زمان و مکانی برنامه ­ی زندگی است. دشمنان اسلام به صورت عام و دشمنان سلفیت به صورتِ خاص می­ پندارند، سلفیت دعوتی عقب مانده است که برای بازگشت به عقب و گذشته فرا می ­خواند و پیشرفت فرهنگی و شهرنشینیِ معاصر را رد می ­کند. چنین پنداری از ریشه نادرست است. زیرا سلفیت با پیشرفت در تعارض نیست. سلفیت محصور در  یک دوره­ ی تاریخی معین نیست. بلکه از گذشته ­­های دور تا عصر کنونی امتداد دارد. از طریق سلفیت به فهم صحیح عقیده ­ی اسلامی می ­رسیم؛ چنان­که گذشتگان ما آن را فهمیدند[۱].

  براستی پای­بندی سلفیت به رویکرد قرن­های صدر اسلام (قرونِ خیر) به این خاطر است که آنان اسلام را در دل­های خود محقق کردند و دنیا هم در مقابلشان کرنش نمود. و برترین تمدنی که بشریت در طول تاریخ کهن خویش شاهد آن بوده است را، آنان بر پا نمودند. تمدنی که بر اساس حق و عدالت بر پا شد. پس وقتی ما ندای اقتدای به آنان را سر می­ دهیم، هدف ما رشد و ترقی تا سطح عالی­ای است که آنان محقق نمودند. مانند دیده­وران و پیش­آهنگانی که اسلام را به عنوان دین و فرهنگ فهمیدند. با این دیدگاه اقتدای به آنان، خواهان رسیدن به سطح و موقعیت آنان است؛ نه بازگشت به دوران آن­ها با همان وسایل و ادواتی که آنان در زندگی استفاده می­کردند. لذا پیروی از ایشان در ارزشها و هنجارهایی است که محقق کردند و به خاطر آن زیستند؛ نه در وسایل معیشتی که آن را به کار می­گرفتند[۲]. پس سلفیت به معنای کِشت قدیمی در زمینِ معاصر نیست. سلفیت یعنی اجرایی نمودن ارزش­های صحیح اسلام برای اصلاح دین و دنیا.

  حقیقت این است که دعوت سلفی­، پایگاه و ریشه ­ی ایجاد ترس و وحشت در دلِ استعمار و دعوت مسیحیت به نام (تبشیری ­ها) است. لذا خواستند با این دعوت که هم­چون تعداد یارانش اندک است، مقاومت کنند. آنانی که با وجود تعداد اندک خویش، با اکثریت جامعه مقابله می ­کردند. اکثریتی که غالباً متشکّل از اهل بدعت بودند و همسویی عامه ­ی مردم که مبتلا به بدعت­ بودند و به شدت از سوی سلفی ها مورد انتقاد قرار می ­گرفتند نیز، آنان را تأیید می­ کردند. لذا تصمیم گرفتند شایعه ­ی عجیبی که دلها سریع به آن لبیک می ­گفت و با تمام ظواهر هم همخوانی داشت را، انتشار دهند. وآن این که بگویند: سلفی­ها انسان­هایی تُندرو و سخت­گیر هستند که می ­خواهند تکالیفی بر دوش مردم بنهند که طاقتش را ندارند.

مهارتِ درک وسایل و ابزاری که با آن می­توان با افکار و اندیشه ها مقاوت کرد، در دستگاه­های استعمار و تبشیرِ مسیحیت، شناخته شده و بررسی شده بود. گر چه عده­ی زیادی از ما از ان غافل و بی­ خبر هستیم و قادر به درکِ محیطی که این وسایل در آن به کار گرفته می ­شود، نیستیم[۳]. از این­جا بود که کلمه­ ی سلفی­ و مبغوض شدن آن نزد مردم ظهور کرد و تصویری ناپسند که دل­ها آن را بد می ­دانستند، پدید آمد. زیرا این منهج و برنامه بر آنان سخت می ­آمد۳.

پس از آن لفظ سلفیت برای دلالت بر عقب ماندگی، تشدّد و بازگشت به عقب استعمال می ­شد۴. و بعد از اندکی ناگهان دیدیم لفظ رجعیین(واپس­گرایان) به جای سلفی­ها به کار گرفته شد. تلفظ این کلمه هم بر زبان عوام و غیر عوام ساده و راحت بود. دیری نپایید که این کلمه­ ی سر زبان­ها در کتاب­ها هم نگاشته شد۵. و نیز بر سر زبان روزنامه نگاران هم افتاد۶. دیری نگذشت که دیدیم کلاً این لفظ برای دلالت بر حیات اسلامی به کار برده می ­شود. برای این لفظ مصدر و ریشه­ای به نام  (الرجعیه: واپس­گرایی) نیز مشتق شد. که هرگاه نویسندگان می ­خواستند اسلام را دور زده و به باد انتقاد بگیرند، به خاطر ترس از اتهام به طعنه در دینِ دولت­مردان، این کلمه (واپس­گرا و مرتجع) را به کار می­ بردند۷. و با این تزویرکاریِ زشت، امثال این افراد می ­خواهند کینه ­ی درون خویش را با زشتگوییِ در غلاف، در قالب الفاظی مبهم، درمان کنند۸.

  شایسته است بدانیم اسلام، پیشرفت را تفسیر می ­کند؛ اما نه به آن معنا که در میان مردم شایع و مرسوم است. اسلام با انسان از منظر یک حقیقت و هستی متکامل، تعامل دارد؛ در نگاه به انسان هرگز جنبه ­ی مادی و روحی آن را از هم جدا نمی ­داند. لذا واجب است میان پیشرفت، در بحث علوم تجربی و بهسازی نتایج آن برای بهبود زندگیِ انسانیت، و میان سقوط روحی که تمدن معاصر اروپایی به آن دست یافته است، فرق گذاشت. پیشرفت و ترقی در اسلام، از نوع اخلاقی با استفاده از اسبابِ عمران وآبادیِ مادّی در تمام ابعاد زندگی است.

اگر به رخدادهای تاریخِ قدیم و معاصر نگاهی بیندازیم، آثار ویران­گر استعمار غربی اروپایی و آن­چه ملت ما را در معرض انواع خواری­ها و شکست­ها قرار داد را، بر خویش خواهیم دید. سختی ها و مشقاتی که هم­ اکنون  ملت فلسطین با آن روبرو است، تابلویی کوچک از تصرفات غربِ متمدن! بر سرزمین فلسطین است.

  دائماً میان تعامل غربی های متمدن! با خودشان و میان سنگ­دلی آنان در تعامل با ملت­های شکست خورده فرق هولناکی وجود دارد. پس در تعامل با ما، آن پیشرفت و فرهنگی که ادعایش را دارند، کجاست[۴]!!!

  این که از یک جهت است و از جهتی دیگر، کلمه­ی قدیم در تاریخ اروپا، به دوران تاریکِ قرون وسطی قبل از عصر بیداری و نهضت، اطلاق می­گردد. این­که اروپا تاریخ گذشته­ ی خودش را انکار کرده و ترک می ­کند، برگرفته از میل و رغبتی است که در ترک گذشته­ای دارد که عامل عقب ­ماندگی ­اش شده است. دست رد زدن بر سینه­ی تاریخ گذشته، با نهضت کنونی آنان هم مطابقت دارد۹.

  اما در مورد امت ما، قضیه کاملاً متفاوت و بر عکس است. چرا که تاریخ ما نشان­گر پیشرفت فرهنگی و تمدن در تمام ابعاد زندگی است. اگر ما خواهان ترقی در سطح سلف صالح هستیم، مفهوم آن این است که می ­خواهیم  عقیده ­ی اسلامی را جامع و مانع بپذیریم و اسلام بر ما حکومت نماید. و شروع پیشرفت علمی یکی از انواع فعالیت­های انسانی است. در گذشته وقتی مسلمانان عقیده و روش خود را از اسلام گرفتند، نمونه ­هایی بالنده و شکوه­مند از تمدن را محقق نمودند. زیرا اسلام در فراگیری علوم تشویق می­ کند و مقام و منزلت علما را رفیع می­داند[۵].

  منظور این نیست که امت اسلامی را در موزه­ ی تاریخ قرار دهیم تا در زندگی علمی خود، از وسایل عصرهای گذشته استفاده کند. هیچ عاقلی چنین سخنی نمی ­گوید. بلکه منظور این است که برداشت اسلامی از تمدن، خیلی فراتر و پیشرفته ­تر از تصور و پندار غربی است. هرگز راضی نمی­ شویم که مسلمانان این قدر عقب مانده باشند و از محقق نمودن برنامه و نمونه ­ی اسلامی که مطلوب و مورد نظر است، عقب بمانند. هم­چنین نمی ­پسندیم که در این برهه از زمان، از غربِ لائیکِ مادی­گرایِ محض، در اندیشه و مضامین فکری­ اش تقلید نماییم.

  حتی اگر بگوییم پیشرفتی که امروز جهان متمدن در آن زندگی می ­گذراند، جز قسمتی کوچک از تصور فرهنگی اسلامی نیست، گزاف نگفته ­ایم[۶].

  به حاشیه راندن سلفیت به ادعای هم­راهی و حرکت با زمانه، و پایبندی به هر آن­چه جدید و تازه است، قرائتی نادرست از اندیشه­ ی سلفیت است که بر پایه ­ی مفاهیم غربی و سیاست آنان بنا گردیده است. زیرا هر چه را ما امروز جدید می ­بینیم، فردا حتماً و حتماً قدیمی خواهد شد.

 

 

[۱] . قواعد المنهج السلفی: ص ۲۶۴٫ با تصرف.

[۲] . همان: ص ۳۹٫

[۳] ، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷ و ۸: اباطیل و اسمار، محمود محمد شاکر: ص ۵۰۶ – ۵۰۸٫

[۴] و ۲٫ قواعد المنهج السلفی: ص ۲۶۸٫ با کمی تصرف.

[۵] . قواعد المنهج السلفی، ص : ۲۶۹- ۲۷۱٫ با تصرف.

[۶] . همان.

مقاله پیشنهادی

به صبر کنندگان مژده بده

ما از آنِ الله هستیم و به سوی او برمی‌گردیم تا به هرکس هر عملی …