مدلول سلفیت، اصطلاح جامعی است که به طریقه و شیوه ی سلف در دریافت اسلام، فهم و تطبیق آن اطلاق می شود به همین جهت به زمان تاریخی معینی باز نمیگردد و تاکنون نیز امتداد و ادامه دارد و به واسطه ی آن، به فهم صحیح عقیده ی اسلامی می رسیم؛
شمولیت:
مناهج و روشهای جزئی که مسلمانان اخیرا به وجود آورده اند، متاثر از اندیشه ی صحیح و شاملی است که مسلمانان عصر صحابه شناختند؛ همچنین نتیجه ی مطالعهی همه جانبه اسلام بود که در عهد رسالت به صورت یکپارچه و بدون جدایی و تکه تکه بودن قسمت های مختلف آن به وجود آمد؛ مطالعه ی بخش اعتقادی به متکلمان و علمای عقیده واگذار شد و مطالعه ی بخش عملی، چه در میدان عبادت و چه در میدان روابط اجتماعی (معاملات) بر عهده ی فقها گذاشته شد و صوفیان بخش اخلاقی آنرا به دوش گرفتند و هر یک از این گروهها، شکلی از اسلام را که بر عهده گرفته بودند، ارائه کرد و به این شکل ارتباط و تاثیر متبادل میان این جوانب را از بین بردند و عقل و جان مسلمان دچار تشتت و پارگی شد. موضوعی که جهل به اسلام حقیقی و بدگمانی نسبت به آن، باعث آن است؛ و منجر به تنفر بسیاری از فرزندان این عصر و دوری آنها از آن می شود و سبب اطلاق احکام اشتباه بر آن و انتخاب مذاهب و مناهج متاثر از غرب از سوی آنها میباشد به این گمان که این مذاهب مشکلات اجتماعی آنان را برطرف میکند.
به همین سبب نیاز به عرضه ی اسلامی بری از شائبه های مختلف و دگرگون، و در برگیرنده جوانب و اجزای مختلف آن با حفظ ارتباط و اصل و اساس آن و میادین آن میباشد.
این حالت و این شکل، صورت و شکلی جدید نیست؛ قرآن کریم در بسیاری از آیات، به طور مجمل اما شامل، رسالت اسلام را بیان نموده است چنانکه میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! رکوع کنید، و سجده کنی و پروردگارتان را بپرستید و کار نیک انجام دهید باشد که رستگار شوید.» (حج: ۷۷)
و چنین بود راه اولین مجاهدان اسلام، راه صحابه در مسیر ابلاغ اسلام؛ فهم آنها بسیار عمیق و شامل بود. مطالعه و تحلیل سخن ربعی بن عامر در مواجهه با فرمانده فارس، رستم در قادسیه و پیش از آغاز جنگ، برای ما تاکید میکند که فهم آنها نسبت به شمول و تکامل رسالت اسلام چگونه بوده است… پس از اینکه فرمانده فارسی با جرز خوانی، آنها را به پذیرفتن مالی تشویق کرد تا فرمانده مسلمان و یارانش از جنگ دست بکشند، جواب این صحابی این بود: «این چیست که به سوی ما آوردی، خداوند ما را برانگیخت تا مردم را از عبادت بندگان به عبادت خداوند یگانه و از تنگی دنیا به وسعت دنیا و آخرت و از ظلم ادیان به عدل اسلام خارج کنیم.» بند اول شامل آزادسازی انسان از تمامی رنگهای بندگی برای غیر الله است همچنین آزادی سیاسی و اجتماعی و خالص کردن عبادت تنها برای خداوند یگانه در این بند مشهود است؛ مضمون بند دوم، جنبه ی نفسی و اخلاقی را شامل میشود که اهداف انسان را بلند و بالاتر از اهداف مادی تنگ و کوتاه قرار میدهد و بند سوم، شامل انهدام نظام اجتماعی ظالمانه و برپایی نظام اجتماعی عادلانه می شود همچنین شامل احکام اسلام در تشریع مالی، سیاسی و اجتماعی نیز میشود.[۱]
علمای صدر اول اسلام و امامان بزرگ مجتهد و مشهور، این معنی و مفهوم را دریافتند. و در هر عصر زمانهای عدهای از علمای مسلمانان هستند که چنین منهج و شیوهای دارند که ابن تیمیه یکی این علما است که بیان داشت شریعتی که خداوند متعال، محمد را بدان فرستاد، مصالح دنیا و آخرت انسان را جمع کرده است و میگوید:
«شریعت دربرگیرنده هر ولایت و عملی است که مصالح دین و دنیا را در بر داشته باشد و شریعت عبارت است از کتاب الله و سنت پیامبرش و روش سلف امت در عقاید، احوال، عبادات، اعمال، امور سیاسی، احکام، ولایات، بخششها و…؛» و بعد از آن، به روشنی تصریح میکند که شایسته نیست انسان در امور خویش، از شریعت خارج شود بلکه هر آنچه به صلاح اوست از اصول، فروع، احوال، اعمال، سیاست، معامله و … در شرع میباشد.[۲]
و در عصر جدید، سلفیان بر از سرگیری زندگی اسلامی براساس این فهم و مطابق این نظر و این اندیشه ی فراخ، وسیع و همه جانبه به عنوان منهجی ربانی و بدون نقص تاکید می کنند.
برای اینکه درستی این منهج را به شکل صحیح آن درک کنیم، کافی است به نقش اندیشمندان اسلامی و امامانی که راه سلف را در پیش گرفتند و برای ارتقاء امت اسلام تلاش کردند، درنگ کنیم و آنرا با فیلسوفان غرب مقایسه کنیم. به طور کلی آنها عوامل اضطراب و مشکلات و مفاسد اجتماع خویش را به مواردی تقسیم میکنند از جمله عامل سیاسی که به دموکراسی اعتقاد دارند یا عامل اقتصادی که در این بخش پیرو کارل مارکس میباشند و یا به سبب فقر روحی و فقر معنوی که توینبی بدان اشاره نموده است؛ به نظر فروید، مشکل به رسوایی و آشکار نمودن غرایز باز میگردد و بدین صورت همگی مشکلات را به یک جنبه و یک بخش باز میگرداند. درحالیکه نظریه ی جزئیت، همیشه به دنبال راه اصلاح است.
اما مسلمانان سلفی به رابطه ی میان پیشرفت مسلمانان و تمسک به اسلام، اتفاق دارند و ضعف و سستی آنان با عدم تمسک به اسلام رابطه ی مستقیم دارد و رابطه ی میان آن دو، رابطه جزر و مد با اسلام و ایمان است.[۳]
در مورد ضعف و سستی اجماع دارند که مبارزه و رد بدعتها و انحرافات و شکلهای مختلف کهانت و خرافات تنها راه اجابت حقیقت قرآنی است که علاوه بر عقیدهی صحیح، شامل مبادی سلوک و اخلاق، تنظیم حیات فردی و خانوادگی و برپایی ارکان زندگی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی میباشد زیرا سلف صالح، اسلام را فهمیده و بر وفق و مطابق این قاعده بدان عمل میکردند و تمدن مسلمانان با فهم این اصل جامع و دوری از تجزیهی اسلام، به اشکال فقه، کلام، فلسفه و تصوف به اوج خود رسید؛ و توافق آنها به هدف ارتقا و پیشرفت مسلمانان از طریق اسلام براساس فهم و تطبیق، چیز جدیدی نیست در زمانیکه به گمان اشتباه برخی افراد، تاریخ و نقش دین به پایان رسیده است و از بزرگترین محرکها و انگیزه های این پندار، تعلیلی است که مورخ بزرگ اروپایی معاصر، آرنولد توینبی بیان نموده است، کسی که اسباب نابودی تمدن غرب را دست گشیدن از مسیحیت معرفی میکند و با صدای بلند، فرزندان قومش را هشدار داده و بیم داد که بر احیای ایمان مسیحی بمیرد اگر می خواهد این تمدن استمرار یابد.[۴]
[۱] – محمد المبارک: نظام الاسلام، العقیده و العباده، دارالفکر، ۱۹۷۳ ص ۱۹-۲۱ با تصرف.
[۲] – مجموع فتاوی الاسلام احمد بن تیمیه، چاپ ریاض ۱۳۸۳ هـ؛ جلد ۱۹، ص ۳۰۶-۳۰۹
[۳] – ابوالحسن ندوی: المد و الجزر فی تاریخ المسلمین، ص ۹۲
[۴] – حوادث اخیر – خصوصا بعد از سقوط مارکسیستها – بازگشت دین برای ایفای نقش خود برای بار دیگر را ثابت میکند. بنگر به کتاب ما: الصحوه الاسلامیه – عوده الی الذات، چاپ دارالدعوه – اسکندریه.