امامت در لغت به معنای رهبری و پیشوایی جامعه است که در زبانهای مختلف و فرهنگ های گوناگون و در هر زمان به نوعی نامگذاری شده است. مانند: ملک، پادشاه، رئیس، امپراتور،….. که در زبان عربی و مکتب اسلام امام یا امیر الموءمنین خطاب می شود. پس هر آن کسی که اداره امور جامعه را بر عهده گیرد…
امام آن جامعه است. امام یعنی آن کس که در جلو و پیشاپیش مردم قرار دارد مانند امام جماعت که در جلو نمازگزاران حضور عینی دارد و مردم که در پشت سر او قرار دارند مأموم خوانده می شوند. پس آنکه در جلو قرار دارد خواه از همه عالمتر باشد یا پست تر بهر حال امام است فرض کنید در یک اتوبوس ۴۰ نفر مسافر می نشینند امام اتوبوس کیست؟
آن کس که در پشت فرمان قرار دارد امام آنها میباشد حال ممکن است در بین مسافران کسانی حضور داشته باشند که از لحاظ داشتن سابقه گواهینامه و رانندگی برتر از راننده حاضر در پشت فرمان باشند اما آنها امام اتوبوس نیستند آنها مأموم اتوبوس هستند و فرد راننده امام و در زبان فارسی به امام پیشوا گویند که مرکب است از پیش وا ایستاده که مختصر میگویند پیشوا.
حال با شناخت مفهوم امامت خواهیم توانست امام را بشناسیم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم برای شناسایی افراد حقیقت گو و اهل باطل فرمودند: ” اِعرِف الحق تَعرف اَهله. اِعرِف الباطل تَعرف اَهله “
بشناس حق را تا اهل آن را بشناسی و بشناس باطل را تا اهل آن را بتوانی بشناسی. همه علوم و معارف و صفات نیز همین گونه اند. اگر علم پزشکی، ریاضی، کشاورزی و…. برای آدمی کاملأ تعریف و روشن گردد آنگاه می توانیم پزشک و ریاضی دان و کشاورز را بشناسیم.
مقصود اینست برای شناخت امام می بایست نخست امامت تعریف گردد.
پس هر گروه و ملت رهبری دارند و شریعت اسلام هم امام و پیشوایی دارد که سخن ما در این مورد خواهد بود.
علی علیه السلام در خطبه ۴۵ میفرماید: ” و ان لکل مأموم اماماً یقتدی به یستضیئ بنور علمه ” بدانید که هر مأمومی امامی دارد که از او تبعیت کرده و به نور دانش او روشنی می جوید. که زنده و حاضر و پیش رو باشد.
دوم : انواع امامت
کلمه امام بر وزن مکان یا مقام به معنای جلو و پیش رو است و کلمه امام بر وزن کتاب و حساب به معنای رهبری است که در جلو مردم حضور دارد و مقتدای پیروان خویش است آن کس که امت، او را تبعیت کرده و خواهان او هستند امام است حال نتیجه می گیریم کسانی که پیرو کتاب باشند و کتاب در مقابل آنها قرار دارد امام آنان کتاب است.
پس هر کس به دنبال هر چیز و هر کسی باشد مثل علوم مادی فیزیک و شیمی یا حق و یا باطل آن چیز و آن کس امام اوست.
راغب درمفردات کلمه امام را اینگونه توضیح می دهد : «ریسمانی که بنایان برای تراز بودن ساختمان در مقابل خود قرار می دهند اِمام گویند. انسان چه حق بگوید چه باطل اگر در مقام پیشوایی قرار گرفت برای کسانی که از او تبعیت می کنند اِمام است».
اینک که قرآن حضور دارد امام است و آنگاه که از آن تبعیت و پیروی کردیم اِمام است. پیامبر در مورد امامت قرآن فرموده: «من جعله امامه قاده الی الجنه و من جعله خلفه ساقه الی النار» ترجمه: هر کس قرآن را امام خود قرار دهد قرآن او را به بهشت میکشاند و هر کس قرآن را پشت خود قرار دهد قرآن او را به آتش جهنم میفرستد.
خداوند در آیه ۱۷ سوره هود در مورد امامت قرآن فرموده است:
” وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إَمَامًا وَرَحْمَهً ” و [حال آنکه] پیش از آن، کتاب موسى، راهبر و [مایه] رحمتى بود.
خداوند در سوره انبیاء آیه ۷۳ میفرماید: ” وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَینَا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاهِ وَإِیتَاء الزَّکَاهِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ “
ترجمه : و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مىکردند، و به ایشان انجام دادن کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را وحى کردیم و آنان پرستنده ما بودند.
در خطبه ۱۶۳ نهج البلاغه اینچنین می خوانیم : ” فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِی وَ هَدَى ” ترجمه: بدان که برترینِ بندگان خدا نزد او راهبر دادگری است که به راه هدایت رود و مردم را به حق رهبری کند.
بسیاری از کتب ضاله که انسانها از آن ها پیروی می کنند برای پیروان آن کتابها نیز حکم امام دارند البته امام گمراهی هستند هم خودشان و هم کتبشان.
در قرآن کریم، سوره توبه آیه ۱۲ می خوانیم : (فَقَاتِلُواْ أَئِمَّهَ الْکُفْرِ) ترجمه : «پس با پیشوایانِ کفر بجنگید» خداوند در سوره قصص آیه ۴۱ در مورد این ائمه میفرماید: (وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ )
ترجمه : ما آنها را امامانی قرار دادیم که مردم را به سوی آتش هدایت می کنند.
نتیجه آنکه امامت بر دو گونه است، امام حق و امام باطل.
در خطبه ۱۶۳ نهج البلاغه آمده: ” وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُل ” ترجمه: و بدترینِ مردم نزد خدا اِمام ستمگری است که خود گمراه باشد و دیگران را به گمراهی کشاند.
معلمی که انسان در حضور اوست امام است. پس حکما، رؤسا، فرمانداران کشوری و لشکری، روءسای ادارات در محل کار خود امامند.
سوم : تعمیم امامت
در اجرای قوانین اسلام لازم است همیشه یکنفر مسئولیت را بعهده بگیرد.
اگر بر روی زمین دو نفر زندگی کنند باید یکی بر دیگری امامت کند. همانگونه که بنیان خانواده بر وجود یک زن و مرد استوار است یکی از این دو باید مسئولیت خانواده را به عهده بگیرد که اسلام این وظیفه را بر عهده مرد گذارده است.
پس وقتی در بین دو نفر مشخص گردد مسئول کیست آن شخص مسئول امام است.
برای مثال در نماز که فلسفه آن بر جماعت است آن کسی که در جلو قرار گرفته امام جماعت است فلسفه نماز جماعت کجاست؟
آنجا که بر اساس دستور الهی می گوییم :
(اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ) الفاتحه/۶ ) “نا” در (اهْدِنَا) متکلم مع الغیر است یعنی خدایا ما را در صراط مستقیم هدایت فرما.
(إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ) الفاتحه/۵ ، ما تو را می پرستیم وما از تو کمک می جوئیم،
اگر اقامه نماز جماعت نبود و انفرادی بود باید می گفتیم: ” ایاک اعبد و ایاک استعین “
ولی برای پرستش در مورد خداوند ضمیر جمع بکار نمی رود میگوییم ” ایاک ” فقط تو را عبادت میکنیم.
حال این نماز جماعت از خانواده شروع شده و تا محله و شهر و کشور ادامه می یابد. پس امامت عمومیت دارد وهر که سرپرستی خانواده را دارد در خانه خود امام است و…..
این ائمه جدا جدا مسئول اداره خانواده و شهر و روستا و کشور خود هستند و انتخاب امام فقط به صورت شورایی است که از انتخاب شورای محل شهر، کشور انجام می پذیرد و در انتخاب نهائی امام کشور مشخص می گردد. پس این ائمه کوچک هستند که امام بزرگ را از طرف کل مردم انتخاب می کنند. اینگونه امامت در همه زمانها و مکانها تا قیامت در اسلام ساری و جاری است.