مغازی۱

ثبت و ضبط دانش‌های علوم و فنون میان اعراب وجود نداشت؛ فقط تاریخ و وقایع جنگ‌های داخلی و قبیله‌ای به خاطر سپرده می‌شد. بنابراین، از مجموع وقایع، اقوال و افعال رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم نخست می‌بایست روایت «مغازی» منتشر می‌گشت و این فن، بنیان نهاده می‌شد. ولی رتبه مغازی از میان تمام روایات مؤخّر است.

خلفای راشدین و اصحاب کرام (رضوان الله علیهم أجمعین) بیشتر به آن دسته از اقوال و افعال رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم توجه کردند که متعلق به احکام شریعت بودند و از آن‌ها حکم فقهی یا شرعی استنباط و استخراج می‌شد.

امام بخاری  رحمه الله در ذکر غزوۀ أحد از «سائب بن یزید» روایت زیر را نقل کرده است:

«صَحِبْتُ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ عَوْفٍ، وَطَلْحَهَ بْنَ عُبَیْدِ اللَّهِ، وَالمِقْدَادَ، وَسَعْدًا رَضِیَ اللَّـهُ عَنْهُمْ فَمَا سَمِعْتُ أَحَدًا مِنْهُمْ یُحَدِّثُ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، إِلَّا أَنِّی سَمِعْتُ طَلْحَهَ: یُحَدِّثُ عَنْ یَوْمِ أُحُدٍ».

«من با عبدالرحمن ابن عوف، طلحه بن عبیدالله، مقداد و سعد همراه بودم، ولی هیچیک از آنان از رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم حدیث روایت نمی‌کردند، به جز طلحه که شنیدم داستان غزوۀ احد را بیان می‌کرد».

حضرت عبدالرحمن بن عوف، طلحه، مقداد و سعد بن ابی وقاص y از بزرگان صحابه هستند و احادیث بسیاری از آن‌ها روایت شده است. لذا توجیه و مفهوم این روایت این است که آنان داستان‌های غزوه‌ها را بیان نمی‌کردند، به جز طلحه که داستان جنگ احد را بیان می‌نمود. به همین دلیل، علما و اندیشمندانی که رشتۀ مغازی را انتخاب نمودند، به قدری میان عامۀ مردم محبوبیت پیدا کردند که در میان علماء و خواص پیدا نکرده بودند و مورد اعتماد هم قرار نمی‌گرفتند، از بنیان‌گذاران قوی و پیشتازان فن مغازی، «ابن اسحاق» و «واقدی» هستند. واقدی را محدثین به طور قاطع کذّاب و دروغگو می‌گویند، ابن اسحاق را یک گروه، ثقه و معتمد می‌گویند و گروهی دیگر غیر ثقه و غیر معتمد می‌دانند، توضیح این امر بعداً ذکر خواهد شد. امام احمد ابن حنبل رحمه الله می‌گوید:

«ثلاثه کُتُبٍ لیس لها أصول: المغازی والملاحم والتفسیر».

«سه نوع کتاب‌ها اصل و اعتباری ندارند: مغازی، ملاحم و تفسیر».

خطیب بغدادی این قول را نقل کرده و می‌نویسد: منظور امام احمد ابن حنبل، از بیان جمله فوق کتاب‌های خاصّی هستند که اصل و مبنایی ندارند، آنگاه نوشته است:

«أما کتب التفسیر فمن أشهرها کتابا الکلبی ومقاتل بن سلیمان وقد قال أحمد فی تفسیر الکلبی من أوله إلى آخره کذبٌ».

«از کتاب‌های تفسیر، کتاب‌های کلبی و مقاتل بسیار معروف‌اند، امام احمد ابن حنبل گفته است که تفسیر کلبی از اول تا آخر دروغ است»، سپس می‌نویسد:

«وأما المغازی فمن أشهرها کتاب محمد بن إسحاق وکان یأخذ من أهل الکتاب وقد قال الشافعی: کتب الواقدی کذبٌ».

«اما مغازی، پس مشهورترین کتاب این فن، کتاب محمد بن اسحاق است و او از مسیحیان و یهودیان روایت می‌کرد و امام شافعی گفته است که کتاب‌های واقدی دروغ است».

با وجود این موارد، غیرممکن بود که این بخش غیر قابل توجه شود، لذا بزرگان صحابه و محدثین با نهایت احتیاط، وقایعی را که صحیح و خوب محفوظ مانده بودند، روایت می‌کردند.

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …