با این عبارت عقیده ی اهل سنت از عقیده ی اهل تعطیل باز شناخته میشود.
الف- معنای تحریف و بیان انواع آن:[۱]
تحریف در لغت به معنای تغییر، تبدیل و بد تفسیر کردن یک چیز است و هرگاه گفته میشود: «حَرَّفْتُ الشَّییءَ عَنْ وَجْهِهِ»؟. یعنی صورت مسأله را تغییر دادم.
و در اصطلاح شرع یعنی: بد تفسیر کردن نصوص دینی، با بیاعتبار کردن و خارج ساختن آنها از حقیقت اصلیشان، در کنار اقرار و اعتراف به الفاظ آنها.
به عبارت دیگر یعنی: برگرداندن و منحرف ساختن کلام از معنای درست آن[۲].
و در باب اسماء و صفات یعنی: تغییر واژگان نصوص اسماء و صفات و معانی آنها از مراد و مقصودی که الله تعالی در نظر دارد[۳].
انواع تحریف:
نوع اول- تحریف لفظ:
یعنی تغییر شکل اصلی لفظ، که دارای چهار صورت زیر است:
افزایش در لفظ.
کاهش در لفظ.
تغییر حرکت اعرابی آن.
تغییر حرکت غیراعرابی[۴].
مانند تحریفی که «جهمیه» در اعراب این آیه روا داشتهاند، آنجا که الله تعالی میفرماید:
﴿وَکَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَکۡلِیمٗا﴾ [النساء: ۱۶۴].
«و الله در حقیقت (بدون واسطه) با موسی سخن گفت».
آنان واژه ی «الله» را در این آیه منصوب خواندهاند در حالی که مرفوع بود، به این معنی که موسی علیه السلام با الله -سبحانه و تعالی- سخن گفت، نه اینکه الله با او سخن گفته باشد.
اما [اهل سنت] و اهل توحید در برابر این تحریف گفتهاند: پس با این سخن الله -تعالی- چه می کنید که به صراحت میفرماید پروردگار با موسی علیه السلامسخن گفت:
﴿وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِیقَٰتِنَا وَکَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ﴾ [الأعراف: ۱۴۳].
«و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت».
پس اینجاست که تحریف کننده شکست میخورد.
نوع دوم- تحریف معنی.
«یعنی برگرداندن معنای صحیح یک لفظ به معنای دیگر (بدون تغییر خود لفظ)»[۵].
مانند تحریفی که «معطله» در معنای آیات زیر روا داشتهاند، در آیهی:
﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ ۵﴾ [طه: ۵].
«الله مهربانی (قرآن را فرو فرستاده) است که بر عرش استواء یافته است».
آنان «استوی» را به معنای «استولی» یعنی استیلا و چیره شدن، معنی کردهاند. و یا در آیهی:
﴿وَجَآءَ رَبُّکَ﴾ [الفجر: ۲۲].
«و پروردگارت بیاید».
در اینجا نیز یک مضاف را محذوف میدانند یعنی: «وَجَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ» یعنی وقتی فرمان پروردگارت بیاید.
الله تعالی در آیات بسیاری به ذکر تحریف پرداخته و آن را مذموم و ناپسند شمرده است، تحریف در اصل کار یهودیان و علمای آنان بوده و منحرفان و کجروان از آنان پیروی کردهاند، چرا که الفاظ تورات را تحریف میکردند، آنان در ابتدا در تحریف لفظ افراط کردند، سپس به تدریج معنای آن را نیز تحریف نمودند، برای همین است که درمیان سایر امتها به صورت اختصاصی نام آنان در قرآن بیان شده است. روافض و جهمیه نیز بعدها دقیقاً مثل برادران یهودیشان به همان شیوه راه را در متون دینی اسلام در پیش گرفتند[۶].
[۱]– منهج الدرسات لآیات الأسماء والصفات: شیخ محمدامین شنقیطی، ص ۵۰٫
[۲]– الصواعق الـمرسله: ۱/۲۱۵٫
[۳]– منهج الدراسات لآیات الأسماء والصفات: ص۵۰٫
[۴]– همان: ص ۵۱٫
[۵]– الصوا عق الـمرسله: ۱/۲۰۱٫
[۶]– الصواعق الـمرسله: ۱/۲۱۵-۲۱۶٫