همین که ایمان در قلب جا گرفت و ریشه و اصل آن در نفس انسان ثابت شد، حالات پنهانی انسان، آشکار و استعداد تواناییهای که خداوند به انسان بخشیده است ظاهر میشوند. تا این که از شرّ دوری و انصراف میجوید و به سوی خیر در حرکت است. شأن وصف ایمان آنست که خداوند توصیف کرده و فرموده: ﴿وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ حَبَّبَ إِلَیۡکُمُ ٱلۡإِیمَٰنَ وَزَیَّنَهُۥ فِی قُلُوبِکُمۡ وَکَرَّهَ إِلَیۡکُمُ ٱلۡکُفۡرَ وَٱلۡفُسُوقَ وَٱلۡعِصۡیَانَۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلرَّٰشِدُونَ ٧ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَنِعۡمَهٗۚ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٨﴾ [الحجرات:۷-۸].
«لیکن خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دلهای شما بیاراست و کفر و پلیدکاری و سرکشی را در نظرتان ناخوشایند ساخت، آنان که چنین اند، ره یافتگانند و این بخشش از خدا و نعمتی از اوست و خدا دانای سنجیدهکار است».
این حالت به تقوا موسوم است.