معمای اسم ها چگونه حل می شود (۲)

شبهه شیعه:

أوّلا: نام ابوبکر و عمر و عثمان نام مرسوم آن زمان بوده و اسم بسیارى از صحابه أئمّه(علیهم السلام) به این نامها بوده است مانند: أبوبکر الحضرمی أبوبکر بن أبی سمّاک، أبو بکر عیاش و أبوبکر بن محمد از اصحاب امام باقر و صادق علیهما السلام . عمر بن عبد اللّه الثقفى، عمر بن قیس عمر بن معمر از اصحاب امام باقر علیه السلام . وعمر بن أبان، عمر بن أبان الکلبی عمر بن أبی حفص، عمر بن أبی شعبه،! عمر بن اذینه، عمر بن البراء، عمر بن حفص، عمر بن حنظله، عمر بن سلمه و… از اصحاب امام صادق علیه السلام . عثمان الاعمى البصرى، عثمان جبله و عثمان بن زیاد از اصحاب امام باقر علیه السلام ، و عثمان الاصبهانى، عثمان بن یزید، عثمان النوا از اصحاب امام صادق علیه السلام .
جواب:
اگر حضرت علی به خاطر مرسوم بودن این نامها، تصمیم گرفتند فرزندانشان را به این نام مسمی کنند! شما چرا چنین نمیکنید؟؟ مگر الان این نامها مرسوم نیست؟ چرا یک شیعه با نام عمر یا ابوبکر نداریم؟
*درست است که نام عمر(کم) و عثمان(زیاد) در آن دوره رواج داشته ولی نام ابوبکر چه؟ غیر از اینه که نام “ابوبکر” مختص به حضرت صدیق رضی الله عنه بود و کسی از اصحاب با او شریک نبود؟ در دوره نام گزاری ابوبکر بن علی هنوز نام ابوبکر رواج نداشته پس اگر کسانی مانند سیدنا حسن و سیدنا حسین نام فرزندش را ابوبکر گذاشته بدون شک به خاطر شان والای حضرت صدیق رضی الله عنه بوده. پس این حربه ” مرسوم و رواج” نیز کارگر نخواهد افتاد.
ادامه شبهه:
ثانیاً: روایتى از أئمّه (علیهم السلام) مبنى بر نهى از نامگذارى به این اسمها نرسیده است با این که از نامیدن به اسم خالد، حارث ، مالک ، حکیم ، حَکَم ، ضریس، حرب، ظالم، ضرار، ومرّه نهى فرموده اند .
ثالثاً :شکی نیست که شیعیان از یزید بن معاویه و اعمال زشت او تنفر شدیدی دارند ؛ ولی در عین حال می بینیم که در بین شیعیان و اصحاب ائمه علیهما السلام کسانی بوده اند نام شان یزید بوده است؛ همانند:
یزید بن حاتم از اصحاب امام سجاد علیه السلام . یزید بن عبد الملک،  یزید الصائغ، یزید الکناسی از اصحاب امام باقر علیه السلام . یزید الشعر، یزید بن خلیفه، یزید بن خلیل، یزید بن عمر بن طلحه، یزید بن فرقد، یزید مولى الحکم از اصحاب امام صادق علیه السلام .
حتی یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام ، نامش شمر بن یزید بوده است.
آیا این نام گذاری ها می تواند دلیل بر محبوبیت یزید بن معاویه ، در نزد این شیعیان جلیل القدر و اصحاب ائمه باشد؟
اگر جواب منفی است؛ پس نام گذاری به نام های عمر ، ابوبکر و عثمان نیز نمی توانند نشانه محبت و دوستی میان امام علی علیه السلام و این افراد باشد .
جواب:
اینکه ائمه مردم را از نامگزاری به بعضی نامها نهی کرده باشند، خود جای بحث دارد ولی این اصحابی که مدعی از آنها نام میبرد به مانند مگسان به دور شیرینی هستند و پدران همینها بودند که دست در دست یزید و شمر پسر حضرت علی را کشتند و از ابوبکر و عمر و عثمان بن علی هم نگذشتند، پس چرا چنین نکنند؟ و چرا بر فرزندان خود نام شمر نگزارند؟(البته تنها شمر موجود در صدر اسلام شمر بن ذی الجوشن نیست)
گذشته از آن ، یزید بن معاویه تنها کسی نبود که این نام را داشت بلکه اصحاب بزرگواری که از شهدای بدر و احد و صفین هستند به چنین نامی مسمی بودند.
۱-عموی یزید بن معاویه یعنی،یزید بن ابوسفیان او در جنگ حنین همراه رسول الله صلی الله علیه و آله حضور داشت و در نزد مسلمانان شهیدی خوش نام است.
۲- یزید بن حارث بن قیس از شهدای جنگ بدر .
۳- یزید بن حاطب و یزید بن السکن هر دو از شهدای احد هستند.
۴- یزید بن حوثره الأنصاری در جنگ احد حضور داشت و در صفین نیز همراه علی بود.
۵-یزید بن نویره بن الحارث، در جنگ احد حضور داشت و در جنگ نهروان همراه حضرت علی بود تا شهید شد.
۶- یزید بن ثابت برادر زید بن ثابت که در جنگ بدر و احد شرکت داشت و در یمامه شهید شد.
۷- یزید بن أسید بن ساعده که همراه پدرش در جنگ احد حضور داشت.
۸- یزید بن أوس که در جنگ یمامه شهید شد.
۹- یزید بن برذع که او نیز در جنگ احد حضور داشت و در واقعه “حره” شهید شد.
۱۰- یزید بن زمعه بن الأسود بن المطلب،از شهدای حنین و او در جاهلیت از اشراف قریش بود و قریشیان به وقت مشاوره نزد او میرفتند.به طوری که اگر کل قریش بر چیزی جمع میشدند و او مخالف بود رای او را میپذیرفتند!
و ابن عبدالبردر الاستیعاب فی معرفه الاصحاب ۵۱ نفر از اصحاب را نام میبرد که نام آنها یزید بوده است!
و اگر باز هم میگویید:نامگزاری به این نامها به خاطر احترام و دوستی نبوده پس خودتان امتحان کنید و نام یکی از فرزندان خود را عمر بگزارید!،خودتان خواهید دید که چند نفر یقه شما را میچسپند و میگویند: «سنی شدی؟؟ اگه نشدی چرا اسم پسرت رو عمر گذاشتی؟ حتماً سنی شدی و عمر دوست!! اگه غیر از اینه چرا اسم عمر رو برای پسرت انتخاب کردی؟؟» و خواهید دید که همه از این نامگزاری علامت حب نسبت به خلفا را میفهمند.
*ابو خلیفه علی بن محمد که یکی از شیعیان هدایت یافته است در کتاب(ربحت الصحابه ولم أخسر آل البیت)= “صحابه را به دست آوردم بی آنکه اهل بیت را از دست بدهم” داستانی واقعی را اینگونه نقل میکند:
داستان کودک (عمر بن علی) را یکی از عموهایش برایم تعریف کرد و گفت: مادربزرگ عمر پیرزن کهنسالی از اهالی قضیبیه است که روابط محکمی با زنان شیعه منطقه داشت تا جایی که گاهی به همراه آنان به مراسم عزاداری می ‌رفت.
روزی او با زنان نشسته بود نوه ‌اش که اسمش (عمر) بود همراه او بود، عمر چنان کوچک بود که هنوز نمی‌ توانست حرف بزند.
عمر در گوشه ای کمی آن طرف‌تر از محل عزاداری با بچّه‌ها بازی می ‌کرد، ناگهان به زمین خورد و گریه کرد، یکی از زنان (که از مناطق مجاور منطقه ما بود) کوشید تا او را سرگرم کند تا آرام شود و گریه نکند بنابراین از او پرسید اسمت چیست فرزندم؟ کودک به او گفت: اُمَل، یعنی “عمر”، دوباره آن زن پرسید چون نفهمید که عمر چه می‌گوید، و باز هم کودک همان جواب را داد، در این وقت مادربزرگ کودک گفت: اسم او عمر است، ناگهان مادربزرگ عمر دید که آن زن دارد کودک را هول می ‌دهد و به او می ‌گوید برو… . لعنت خدا بر تو و بر عمر و بر کسی باد که تو را عمر نامیده است و لعنت خدا بر کسی باد که پسرش را عمر می‌ نامد.!!!!
وآن چیز که عیان است چه حاجت به بیان است.
اما سوال: چرا در بین هیچ کدام از ائمه و هیچ کدام از نوادگان حضرت علی یافت نمیشود که نام فرزند خود را “ابولولو” نهاده باشند؟؟ منظورم همان بابا شجاع است!! شیعه که او را مقدس میداند!
به گمانم امامان در این مورد از شیعیانشان! تبعیت نکرده و او را مقدس نمیدانند! و گر نه به جای اینکه نام عمر را برای فرزندان خود انتخاب کنند نام قاتل او را انتخاب میکردند. و کسی هم فکر نمیکرد این نامگزاری به خاطر حب ابولولو است! چون ملاک نامگزاری در آن وقت ، اشخاص و افراد و احساس طرف به آنها نبوده!(البته طبق ادعای مدعی)
ادامه شبهه:رابعاً : نامگذارى فرزندان روى علاقه پدر و مادر به افراد و شخصیتها صورت نمى گرفت و گر نه باید همه مسلمانان، نام فرزندان خود را به نام رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نامگذارى مى کردند .
جواب:
۱-شما در بین همه مسلمانان امروزی بگردید! حتی یک شمر و یا ابن ملجم! پیدا نمیکنید، چرا؟؟ چون همه از این دو شخصیت و نامشان بیزارند و آنها را دوست ندارند، ولی اگر چنین نبود، صدها نفر را میدیدیم که نام او شمر می بود.و گذشته از آن ، آیا شما به خاطر قشنگی نام حسین را بر فرزندت میگزارید؟ اگر شخصیت ها برای شما ملاک نیست، چرا نام پسرت را عمر و عثمان نمیگزاری؟اگر بگویی اینها نامهای عربی است میگویم: مگر حسن و حسین و علی عربی نیستند؟
۲-شما در مورد نام عثمان بن علی اینگونه نوشتید: امام علی علیه السلام صراحت دارد که :به خاطر علاقه ام به عثمان بن مظعون این نام را انتخاب کردم .
طبق این روایت کذبی که شما به آن استناد کردید حضرت علی علیه السلام علاقه را ملاک نامگذاری فرزندش اعلام میکند. واقعاً دروغگو کم حافظه است!
۳-خود حضرت علی علیه السلام میگوید: وسمیت بخیر البریه محمد =پسرانم را به نام بهترین مردم امت محمدنامگزاری کردم،پس حرف شما لغو است و دروغ است و گزاف است.
۴- حضرت عمر فرزند خود را از ام کلثوم بنت علی، زید نام نهاد، و زید نام برادر حضرت عمر است که حضرت رضی الله عنه بی نهایت ایشان را دوست داشتند و همینطور دیگر اصحاب نیز به همین ترتیب فرزندان خود را با در نظر داشتن شخصیت ها نامگذاری میکردند.
هشام بن عروه از پدرش روایت کرده است که گفت: زبیر گفت: طلحه نام انبیا را بر فرزندان خود می‏نهاد و می‏دانست- و باور داشت- که بعد از محمد صلی الله علیه و آله پیامبری نخواهد آمد، اما من نام صحابه شهید را بر فرزندان خود می‏گذارم تا که شاید به شهادت برسند. پس نام عبدالله را از نام عبدالله بن جحش و نام منذر را از منذر بن عمرو و نام عروه را از عروه بن مسعود و نام حمزه را از نام حمزه بن عبدالمطلب و نام جعفر را از نام جعفر بن أبی طالب(برادر حضرت علی) و نام مصعب را از نام مصعب بن عمیر و نام عبیده را از نام عبیده بن حارث و نام خالد را از نام خالد بن سعید و نام عمرو را از نام عمرو بن سعید بن عاص- که در نبرد یرموک به شهادت رسید- برگزید.۱
۵- قیل لأبی عبد الله علیه السلام : انا نسمی بأسمائکم وأسماء آبائکم، فینفعنا ذلک، فقال : ” ای والله ، وهل الدین الا الحب ! ۲
مردی به امام صادق (ع) گفت : ما فرزندانمان را به نام شما و پدرانتان اسم می‏گذاریم، آیا این کار ، ما را سودی دارد ؟ حضرت فرمودند آری، به خدا قسم ، مگر دین چیزی غیر از دوستی است!؟
ادامه شبهه:
خامساً: از کجا معلوم که این نامگذارى ها به خاطر علاقه حضرت به خلفاء بوده مگر نه این است که نام عده اى از صحابه به نام ابوبکر و عمر بود، ابن حجر در کتاب الاصابه نام  ۲۱ نفر از صحابه را نام مى برد که اسمشان عمر بوده. ۳
و ۲۶ نفر از صحابه را ذکر مى کند که نامشان عثمان بوده.۴
نام سه نفر را که ابوبکر بوده یاد مى کند. ۵
سادساً : نام یکى از صحابه «عمر بن أبی سلمه القرشی» است که پسر خوانده رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) از ام سلمه بوده است، از کجا این نام گذارى به خاطر علاقه حضرت امیر (علیه السلام) به این ربیبه پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) نبوده است؟
سابعاً : بنا به نقل شیخ المفید (در ارشاد ص ۱۹۴) نام یکى از فرزندان امام مجتبى (علیه السلام) عمرو بوده است. آیا مى شود گفت: که به خاطر همنامى با اسم عمرو بن عبد ود و یا عمرو بن هشام ابو جهل لعنهما بوده است؟
جواب:
از روایت صحیح ثابت است که حضرت علی علیه السلام فرزندانش را :ابوبکر،عمر و عثمان نام نهاده است و علت این نامگذاری نیز، شان والای آنها عنوان شده، پس حتی اگر خودتان را تکه تکه هم بکنید ، این حقیقت را نمیتوانید عوض بکنید.
حضرت علی میگوید: من نام بهترین افراد امت را بر روی بچه هایم نهاده ام و برای اینکه شیعه ایراد بنی اسرائیلی نگیرد! میگوید: سمیته بعثمان بن عفان وقد سمیته بعمر بن الخطاب
یعنی: نام گزاری کردم به نام عثمان بن عفان و به نام عمر بن خطاب !
در مورد نام عمرو نیز باید گفت: یکی از مشهورترین نام در نزد اعراب و اصحاب نام عمرو بوده است چنانکه ابن عبدالبر ۸۵ نفر را با این نام بر میشمارد. و این نامگزاری “سیدنا حسن” به هر دلیلی میتواند باشد. که برای ما معلوم نیست ولی نام گزاری سه فرزند حضرت علی کاملاً واضح و روشن است.
گذشته از آن آیا قحطی نام بود که حضرت علی علیه السلام نام آنها را انتخاب کرد؟
اما برای دلخوشی شیعه این دفعه را تسلیم میشویم و میگوییم شما صحیح میفرمایید و حضرت علی به خاطر خلفا نام فرزندانش را ابوبکر و عمر و عثمان نگذاشته!!
میگوییم:حضرت حسن و حسین و کاظم و زین العابدین و.. به چه علت فرزندانشان را ابوبکر و عمر نام نهادند؟و چرا شما بر فرزندانتان نام ابوبکر و عمر و عثمان نمیگزارید؟ حداقل به خاطر زنده کردن یاد شهیدان کربلا! و اصلاً چرا در روضه خوانی هایتان از آنها نام نمیبرید؟ چرا نمیخواهید عوام بدانند،نام فرزندان حضرت علی چه بوده؟؟ جواب مشخص است: چون شما از “فکر کردن” مردم میترسید.
ادامه شبهه:
ثامناً: با توجه به آن چه که در صحیح مسلم آمده، نظر حضرت امیر (علیه السلام) نسبت به ابوبکر و عمر این بود که آنان دروغگو، گنهکار، فریبکار و خائن مى داند که عمر خطاب به على (علیه السلام) وعباس مى گوید:
ثمّ توفّی أبو بکر فقلت: أنا ول?ّ رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله، ولی أبی بکر، فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً.۶
عین همین تعبیر را در ادامه در باره خود عمر بن الخطاب نیز دارد .و یا ابو بکر را مستبد مى داند و مى گوید:ولکنّک استبددت علینا بالأمر ۷
جواب: به این شبهه زنگ زده قبلاً پاسخ گفته شده، به سایت مراجعه کنیدمراجعه کنید: 

ادامه شبهه: و از هم نشینى با عمر ناخشنود بود که  بخارى و مسلم در کتاب صحیح خود نقل کرده اند که على (علیه السلام) پس از شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) کسى را به سراغ ابوبکر فرستاد و آن را به حضور طلبید و گفت: عمر را به همراه خود نیاور، چون على (علیه السلام) از حضور عمر ناخشنود بود:
فأرسل إلى أبى بکر أن ائتنا ولا یأتنا أحد معک کراه?ّه لمحضر عمر. ۸
آیا با توجه به این موضعگیرى تند مى شود ادعا کرد که حضرت بخاطر علاقه خود به خلفاء اسم فرزندان خود را همنام آنان قرار مى داد .
جواب:
۱-اگر شما روایت فوق را قبول دارید، باید این قسمت آن را نیز قبول داشته باشید: وتشهد علی فعظم حق أبی بکر وحدث أنه لم یحمله على الذی صنع نفاسه على أبی بکر ولا إنکارا للذی فضله الله به
حضرت علی رضی الله عنه کلمه ی شهادت را خواند و درباره ی حق حضرت ابوبکر رضی الله عنه سخن گفت و توضیح داد که تاخیر در بیعت به خاطر حسد و کینه با حضرت ابوبکر نبوده است و نه به خاطر انکار فضیلت و برتری او که خدا به او داده است.
و اگر قبول کنید پایه مذهب بی پایه شما از هم گسسته میشود چون از این روایات ثابت میشود که حضرت علی رضی الله عنه به خلافت حضرت ابوبکر راضی بوده و به دست او بیعت کرده و حضرت ابوبکر را شخصی فاضل و پر فضیلت میدانسته اند.
۲-متنی که شما آن را نقل کرده اید سخنی است که ام المومنین عایشه در مورد آن وقت گفته اند و نه اینکه خود حضرت علی رضی الله عنه بگوید: من از حضور حضرت عمر رضی الله عنه کراهت دارم!
۳-اگر واقعاً چنین بود و حضرت علی رضی الله عنه از همنشینی با حضرت عمر کراهت داشت پس چرا دختر خود را به عقد او در آورد و به همین ترتیب به خانه او رفت و آمد داشت و همنشین او میشد؟ و چرا بعد از به دنیا آمدن فرزندش به خانه او میرود و با او همنشین میشود؟ و باز هم چرا در دوران خلافت آن حضرت علیه السلام در مجلس او به عنوان وزیر و مشاور حضور داشته است؟ و باز هم چرا پشت چنین شخصی نماز میخوانده و با او بیعت کرده است؟ و دهها و بلکه صدها چرای دیگر که همه نشان میدهد شبهه ساز به جز کتمان حق مقصودی ندارد و به جز ضربه زدن به اصحاب پاک محمد صلی الله الله علیه و سلم نیتی ندارد.
تاسعاً: اهل سنت ادعا می کنند که این نامگذاری ها همگی به خاطر روابط خوب امام علی علیه السلام باخلفا بوده است. اگر چنین است، چرا خلفاء هیچ کدام از فرزندان خود را به نام های حسن و حسین که فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز بوده اند ، ننهاده اند ؟
آیا این دوستی می تواند یک طرفه باشد ؟
 جواب:
این شبهه بی ربط و مضحک است،مثل این است که بپرسید: اگر ازدواج حضرت عمر رضی الله عنه با ام کلثوم دختر علی دلیلی بر وجود محبت بین آنهاست..پس چرا حضرت علی و یا حسن و حسین با دختران حضرت عمر ازدواج نکردند؟!!
*قبل از این ثابت شد:حضرت علی رضی الله عنهما به خاظر فضل خلفا، فرزندانش را به نام آنها مسمی کرده است،پس این طرف قضیه مشکلی نیست! ..
هیچ عاقلی نمیگوید: چون حضرت عمر نام فرزندش را حسن ننهاده او از حسن متنفر بوده؟ شاید اگر پسر دیگری به دنیا می آورد او نیز چنین میکرد و ضمناً: اکثر نامگزاریهایی که به شخص خاصی بر میگردد ،بعد از فوت و یا شهادت شخص مورد نظر صورت گرفته است.
چنانکه حضرت فاطمه رضی الله دو دختر خود را یعنی زینب و ام کلثوم را همنام دو خواهر خود گردانده است و هر دو این نام گزاریها بعد از وفات آن دو بانو صورت گرفته است.
به همین سبب است که میبینیم نام حسن و حسین بعد از شهادت آن دو نفر در بین اعراب مشهور و زیاد شد و گر نه قبل از آن کسی را نمی شناسیم که به این نام مسمی باشند و هیچ کدام از اصحاب به جز حسن و حسین این دو نام را ندارند.
پس واقعاً این مسئله جای بسی شرمساری است که عده ای دم از حب علی می زنند ولی سه خلیفه را لعن میکنند. انگار لیست شهدای کربلا را گم کرده اند و یا اینکه تعصب و کینه توزی نسبت به مسلمانان کار را بجایی کشانیده که حتی اسماء شهدای کربلا هم از دم تیغ سانسور مذهبی می گذرد، البته نه در محفل علمی بلکه در مجلس روضه خوانی!
آیا معقول است، نام کسانی را که با آنها عداوت داشت و یا به قول نادانان خلافت را از او غضب کردند، بر فرزندانش بگزارد؟
علی رضى الله عنه با تسمیه سه تن از فرزندان خود به نامهای ابوبکر، عمر و عثمان، آن احترام و بزرگداشتی را که در دل برای این سه خلیفه بر حق رسول الله صلی الله عیه و آله قائل بود، جامه عمل پوشاند و بدین صورت راه را بر تمام کسانی که سعی در وارونه جلوه دادن حقیقت دارند، بست و نقشه های ضد اسلام آنها را باطل گردانید. 
                                                             پس غصب خلافتش خلاف است … محض غلط است وپر گزاف است
                     **************************************************
۱- طبقات الکبری ابن سعد ج۳ ص ۱۰۱ ، دار صادر – بیروت
۲ – مستدرک الوسائل المیرزا النوری ، ج ۱۲ ص ۲۱۹ ، مؤسسه آل البیت (ع) لإحیاء التراث ، بیروت ؛بحار الانوار ج۲۷ ص ۹۵ ،دار إحیاء التراث العربی ، بیروت
۳ – الاصابه، ج ۴، ص ۴۸۳
۴ – الاصابه،ج ۴، ص ۳۷۰
۵ – الاصابه،ج ۷، ص ۳۸
۶ – صحیح مسلم  ج ۵ ص ۱۵۲، (ص ۷۲۸ ح ۱۷۵۷) کتاب الجهاد باب ۱۵ حکم الفئ حدیث ۴۹٫ الباری ج ۶   ص ۱۴۴ وکنز العمال  ج ۷  ص ۲۴۱
۷ – صحیح البخارى: ۵/۸۲، کتاب المغازی، باب غزوه خیبر، صحیح مسلم : ۵/۱۵۴٫
۸ – صحیح البخارى: ۵/۸۲، کتاب المغازی، با غزوه خیبر، صحیح مسلم : ۵/۱۵۴، کتاب الجهاد، باب قول النبی(صلى الله علیه وآله وسلم)لا نورث… .

مقاله پیشنهادی

شبهه مخالفان حدیث و آیه «در کتاب هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم»

یکی دیگر از شبه‌هایی که مطرح می‌کنند فهم آن‌ها از فرموده‌‌ی خداوند و این آیه …