سوال ما:
اگر بین خلفای ثلاثه و حضرت علی که خدا از آنها راضی باد، کینه وعداوتی بود، چرا حضرت علی رضی الله عنه نام ابوبکر و عمر و عثمان را برای پسرانش انتخاب کرد؟؟ مگر قحطی نام بود و یا کسی ایشان را مجبور کرده بود؟
حضرت علی علیه السلام میفرماید: و حقّ الولد على الوالد أن یحسّن اسمه (حکمت ۳۹۹ نهج البلاغه)
«حق فرزند بر پدر آن است که نام نیکو بر فرزندش بگزارد.»
به اعتقاد ما اهل سنت حضرت علی رضی الله عنه به سخن خودشان عمل کرده اند تا مشمول این آیه کریمه قرار نگیرند که میگوید:
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ییی کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ) (الصف :۲و۳) «اى کسانى که ایمان آوردهاید چرا چیزى مىگویید که انجام نمىدهید* نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید. »
اما عده ای از علمای اهل تشیع چون این نامگذاریها را خلاف بر اجماع خود دانسته دلایل خنده داری در توضیح این حقایق نوشته اند که به نقد آن پرداخته میشود.
جواب شیعه در مورد نام “عمر بن علی”:
یکی از فرزندان امام علی علیه السلام که اسمش عمر بوده است، بسیاری از تاریخ نویسان نوشته اند که خود عمر این نام را بر روی فرزند امام علی علیه السلام گذاشته است : (بلاذری و ذهبی و ابن حجر و مزٌی) :وکان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن علی بإسمه.
جواب:
مدعی با انصاف! میخواهد خواننده را به این وهم بیاندازد که این نامگذاری اجباری بوده و لابد طناب در گردن حضرت علی زده اند! که یا نام فرزندت را عمر بنه وگرنه چنین و چنانت میکنیم!
اما اصل این نامگذاری و شیوه آن بسیار زیبا و جالب است و مطمئناً با نقل کردن ماجرای آن، همه ما به نهایت انصاف شبهه ساز پی میبریم.
(ابن عساکر): محمد بن سلام قال قلت لعیسى بن عبد الله بن محمد بن عمر بن علی بن أبی طالب کیف سمى جدک علی عمر فقال سألت أبی عن ذلک فأخبرنی عن أبیه عن عمر بن علی بن أبی طالب قال ولدت لأبی بعدما استخلف عمر بن الخطاب فقال له یا أمیر المؤمنین ولد لی اللیله غلام فقال هبه لی فقلت هو لک قال قد سمیته عمر ونحلته غلامی مورق۱
از محمد بن سلام روایت است که گفت: به عیسی بن عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب گفتم: «چگونه شد که جد تو، “علی” پسرش را به نام “عمر” نامگذاری کرد؟ فرمود: از پدرم در این باره سؤال کردم، از پدرش و او از “عمر بن علی بن ابی طالب” روایت کرد که فرمود: در زمان خلافت عمر بن خطاب رضی الله عنه من به دنیا آمدهام، پدرم علی مرا به نزد خلیفه برد و فرمود: ای امیر مؤمنان امشب صاحب پسری شدهام، عمرفرمود: آن را به من ببخش، علی فرمود: برای تو، عمر فرمود: اینک من هم او را عمر نامیدم و غلامم “مورق” را به او هدیه کردم».
در این روایت چندین حقیقت نهفته است:
۱-حضرت علی علیه السلام به وقت زنده بودن حضرت محمد صلی الله علیه و سلم فرزندان خود را پس از به دنیا آمدن به نزد حضرت رسول صلی الله علیه و آله میبردند تا ایشان را خوشحال کنند و در زمانی که حضرت رسول صلی الله علیه و سلم در حیات نیستند ایشان فرزند خود را به نزد حضرت عمر رضی الله عنه میبرد یعنی کسی که در آن زمان بهترین مردم در نزد او بود و هدف او نیز دلشاد کردن حضرت عمر رضی الله عنه بود که به هدف خودشان نیز رسیدند.
۲- حضرت عمر رضی الله عنه میگوید:پسرت را به من بده و حضرت علی هم میگوید مال خودت… و این نهایت اعتماد حضرت علی را نسبت به حضرت فاروق و محبت و دوستی که بین آنها بوده(رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ)را ثابت میکند.
۳-روابط بین سیدنا علی علیه اسلام و سیدنا عمر علیه السلام کاملاً دوستانه بوده و اگر چنین نبود حضرت علی سیدنا عمر را “امیرالمومنین” خطاب نمی کرد و همینطور به محض به دنیا آمدن فرزندش به نزد حضرت عمر نمی رفت و این خبر خوش را به او نمیداد و اگر بین آنها خصومتی بود خنده دار است که خبر خوش به پیش دشمن ببرند!
۴-حضرت عمر رضی الله عنه از صاحب فرزند شدن حضرت علی رضی الله عنه خوشحال میشود و به همین دلیل نیز غلام خود را به او هدیه میدهد. و با این کار هم خوشحالی خود را نشان داده و هم آن حضرت رضی الله عنه را تکریم میکند.
پس کاملاً پیداست که اجباری در کار نبوده و اگر هم بوده!(به فرض محال)ای کاش یکی مرا به چنین کاری مجبور کند و در عوض غلامی به من بدهد!!
ادامه شبهه:
ثانیاً : عمر بن الخطاب، اسم افراد دیگری را نیز در تاریخ تغییر داده است .
جواب: باید بگویم که چنین عملی(تغییر دادن نام) از حضرت رسول صلی الله علیه وسلم(به کثرت) و حضرت علی علیه السلام نیز سر زده.
*ابن نعیم در معرفه الصحابه میگوید:
وعاصم أمه جمیله بنت ثابت بن الأقلح ، کانت تسمى عاصیه، فسماها رسول الله صلى الله علیه وسلم جمیله … ۲
و عاصم مادرش جمیله دختر ثابت بن اقلح(همسر حضرت فاروق) بود.که عاصیه نام داشت ،پس رسول خدا صلی الله علیه و سلم نام او را جمیله نهاد.
** ماجرای نامگذاری حسن و حسین بسیار مشهور است که حضرت علی علیه السلام در مرحله اول نام آنها را حرب(به معنی جنگ و جهاد) میگذاشت ولی پیامبر صلی الله علیه السلام آن را یک بار به حسن و بار دیگر به حسین تغییر داد.
***محمد بن جعفر بن ابی طالب ….. سماه رسول الله صلى الله علیه وسلم محمداً.۳
محمد بن جعفر بن ابیطالب .. رسول خدا صلی الله علیه وسلم او را محمد نام نهاد.
و مانند این بسیار است.
و در مورد حضرت علی علیه السلام نیز:
*ابن کلبی: أوْسُ بن قیْس بن نَفَر بن عُوف بن صَعْب سَمَّاهُ عَلیّ بن أبی طَالب:الجأرُودَ.۴
اوس بن قیس … حضرت علی او را جارود نام نهاد.
مجلسی: فأتاه فقال له: شکرت الواهب، و بورک لک فی الموهوب ! ما سمَیته ؟ فقال: یا أمیر المؤمنین، أو یجوز لی أن اسمِیه حتى تسمِیه ؟! فقال: أخرجه إلی، فأخرجه، فأخذه فحنَکه و دعا له، ثم ردَه إلیه و قال: خذ إلیک أبا الأملاک، و قد سمَیته علیا، و کنَیته أبا الحسن. ۵
علی علیه السلام نزد ابن عباس آمد، پس گفت: خدا را شکر و قدم نو رسیده مبارک! نامش را چه گذاشته اى؟ عرض کرد: اى امیر المؤمنین! آیا من به خود اجازه دهم نامى روى او بگذارم؟ شما برایش اسم بگذارید. حضرت فرمود: نوزاد را بیاور. او نوزاد را آورد. حضرت طفل را گرفت و کامش را برداشت و برایش دعا کرد و آن گاه او را به وى برگرداند و گفت: بگیرش اى پدر شاهان! من نام او را على و کنیه اش را ابا الحسن نهادم.
و اما اشخاصی که حضرت عمر رضی الله عنه نام آنها را تغییر داده است.
۱٫ ابراهیم بن الحارث بن هشام (الاصابه:کان أبوه سماه إبراهیم فغیر عمر اسمه ) = پدرش او را ابراهیم نامید و حضرت عمر آن را تغییر داد.
اگر این موضوع صحت داشته باشد باید گفت:
الف:حضرت عمر نام او را به چه نامی تغییر داد؟ آیا نام او را فرعون و قارون گذاشت؟ یا شاید چنگیز و یا اسکندر؟
حضرت عمر رضی الله عنه نام او را عبد الرحمن نهاد یعنی نامی که رحمت للعالمین صلی الله علیه وسلم در موردش میگوید:أحب الاسماء إلى الله عبد الله وعبد الرحمن = محبوبترین نامها در نزد خدا عبدالله و عبدالرحمن است.
و همینطور کلینی چنین نقل میکند: سأل أبا عبد الله علیه السلام وشاوره فی اسم ولده ، فقال : سمه بأسماء من العبودیه ، فقال : أی الأسماء هو ؟ فقال : عبد الرحمن۶
راوی میگوید:در مورد نام فرزند از امام صادق علیه السلام سوال کردم ومشورت خواستم،پس گفت:او را نامگذاری کن به اسمهای عبودیت(اسمهایی که نشانه بندگی باشد)،گفتم:آن اسمها کدامند؟ پس گفت: عبدالرحمن!
ب:حضرت عمر رضی الله عنه به منزله پدر عبدالرحمن بود ، چنانکه ابن سعد میگوید:
فکان عبد الرحمن فی حجر عمر وکان یقول ما رأیت ربیبا خیرا من عمر بن الخطاب۷
عبد الرحمن در خانه (و تحت تربیت) عمر بود و مى گفت: پرورش دهنده یى بهتر از عمر بن خطاب ندیده ام.
پس او حق داشت نام او را تغییر دهد آن هم به نامی که محبوبترین نامها نزد خداست.و اصلاً به مدعی چه ربطی دارد، در مسایلی که بین فرزند و پدر رخ میدهد دخالت کند؟
فضول رو بردن جهنم به مالک گفت:مجوز دارید؟ مجوزتون کو؟
و اما شخص بعدی که حضرت عمر رضی الله عنه نام او را تغییر داد:
۲ . طحیل بن رباح بـن خالد بن رباح .
طحیل از ریشه طحل است ،یعنی: کسی است که مبتلا به بیمارى “اسپرز” است که یکی از علامات آن ورمی است که در پهلو بوجود می آید.(طحال)
پس حضرت عمر رضی الله عنه نام زشت او را به نامی زیبا تغییر داد و او را ” خالد” به معنی جاوید و پاینده نامید.
و اما نام بعدی:
۳ . الأجدع أبى «مسروق» بن عبد الرحمن .
ماجرای این تغییر نام برای رسوایی مدعی کافیست:
أخبرنا الفضل بن دکین قال: حدثنا قیس بن جابر عن الشعبی قال: لما وفد مسروق على عمر قال: من أنت؟ قال: مسروق بن الأجدع. قال: الأجدع شیطان ولکنک مسروق بن عبد الرحمن. فکان یکتب: من مسروق بن عبد الرحمن.۸
فضل بن دکین از قیس، از جابر، از شعبى ما را خبر داد که مى گفته است چون مسروق پیش حضرت عمر رضی الله عنه آمد، عمر پرسید تو کیستى؟ گفت: مسروق پسر اجدع. عمر گفت: اجدع شیطان است. تو مسروق پسر عبد الرحمانى. مسروق از آن پس در نامه ها مى نوشت از مسروق پسر عبد الرحمان.
اما معنی اجدع چیست؟ اجدع به معنى بینى بریده است(فرهنگ معین). صفى پورى در منتهى الارب گفته است نام شیطان است، ابن منظور در لسان العرب همین روایت را از گفته خود مسروق آورده است. و به راستی که:
(مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ) (کهف:۵)= نه آنان و نه پدرانشان به این موضوع دانشى ندارند.
نام بعدی:
۴ . قلیل بن الصلت بن کثیر بن الصلت .
عبید الله بن عمر، از نافع نقل مى کند که نام اصلى کثیر بن صلت، قلیل بود و عمر بن خطاب رضی الله عنه نامش را کثیر گذاشت.
ببینید حضرت عمر چقدر کار زشت و ناپسندی مرتکب شده!! نام کسی را از ناچیزی به فراوانی تغییر داده و مدعی از این موضوع ناراحت است! در صورتی که “کثیر بن صلت” خود از این موضوع ناراحت نبود.
ادامه شبهه:
ابن حجر در کتاب الاصابه نام ۲۱ نفر از صحابه را نام مى برد که اسمشان عمر بوده.
آیا همگی آن ها به خاطر علاقه به خلیفه دوم، اسمشان را عمر گذاشته اند ؟ شاید بسیاری از این افراد از خود عمر بن الخطاب، بزرگتر هم بوده اند .
جواب ما:
در بین اصحاب چند نفر با نام محمد و احمد و مصطفی وجود دارند؟؟ خودتان تصور کنید!!
در عصر ما شاید میلیونها نفر به نام “عمر” وجود داشته باشند و اگر از تک تک آنها بپرسی و بگویی این عمری که تو هم نام اویی که بوده؟ نمیگوید: عمر بن حکم و یا عمر بن وهب و یا …. بلکه میگوید: عمر بن خطاب، امیر المومنین، خلیفه دوم، فاروق اعظم.
نام عمر از عدل بلند است و گر نی … یک کوی ندانم که در آنجا عمری نیست۹
اما سبب نامگذاری عمر بن علی علیه السلام کاملاً مشخص است، چنانکه خودتان میگویید عمر نام خود را بر فرزند علی نهاد و ثابت شد که حضرت علی از این موضوع خرسند و راضی به خواسته حضرت عمر بود.
و البته تنها شخصی که در این خاندان به نام عمر نام گزاری شده است عمر بن علی نبود،بلکه سیدنا حسن علیه السلام نیز فرزندی به نام عمر داشتند که در کربلا حضور داشت.۱۰
و همینطور نام یکی از فرزندان حسینبنعلی رضی الله عنه عمر بوده که او همراه با پدر و عموها و برادرانش، در واقعه کربلا به شهادت مىرسد.۱۱
نام یکی از فرزندان علىبنحسین رضی الله عنه ” زینالعابدین” که یکى از کنیههاى او نیز «أبوبکر» بوده، عمر بوده است.۱۲
و موسىبنجعفر (کاظم) نیز فرزندی به نام عمر داشته۱۳ و همینطور تعدا زیادی از ائمه و نوادگان حضرت علی فرزندان خود را به نام عمر مفتخر کرده اند!!
شاید نام فرزندان حسن و حسین نیز اتفاقی بوده و شاید هم(زبانم لال) نام آنها را یزید انتخاب کرده؟
شبهه در مورد نام ابوبکر بن علی:
أوّلا: ابوبکر کنیه فرزند علی (علیه السلام) است و انتخاب کنیه بر روى افراد در انحصار پدر فرزند نمى باشد و چه بسا افراد دیگر و یا به مناسبتها و وقایع گوناگون کنیه مناسب روى افراد گذاشته مى شود .
ثانیاً: بنا بر قولى که نام وى عبد اللّه باشد، در کربلا ۲۵ سال داشت که ابو الفرج اصفهانى مى نویسد:
قتل عبد اللّه بن علی بن أبی طالب وهو ابن خمس وعشرین سنه .
بنابراین سال ولادت این فرزند در اوائل خلافت حضرت على (علیه السلام)بوده که حضرت در آن دوره بدترین و تندترین انتقاد را از خلفاى گذشته دارد.
جواب ما:
میگوییم صحیح ،کنیه او ابوبکر بوده (البته فعلاً) ولی میپرسیم: نام او چه بوده؟؟در جواب این سوال سرگردانند و اختلاف میکنند.
بعضی میگویند:نامش عبدالله بوده(موفق خوارزمی) و بعضی میگویند محمد اصغر بوده(ابن بطریق و مسعودی)و بعضی نیز نامش را عبد الرحمن میدانند(مقریزی) و کسانی نیز چون ابوالفرج اصفهانی خود را گرفتار این اختلافات نکرده و میگویند: ابوبکر بن علی بن ابیطالب لم یعرف اسمه = نام ابوبکر بن علی شناخته شده نیست.
پس این اختلافات نیز خود شاهدی دیگر بر حیران بودن و دروغ پردازیهای شیعیان است.
اما بالفرض که قبول کنیم کنیه فرزند علی ابوبکر بوده و نه اسمش، در آن صورت میگوییم:
چرا این کنیه؟؟ مگر قحطی کنیه بود؟؟ کنیه پدر حضرت علی علیه السلام ابوطالب است، چرا این کنیه را انتخاب نکرد؟
*ابو جعفر، امام باقر علیه السلام میفرماید:أنا لنکنی اولادنا فی صغرهم مخافه النبز أن یلحق بهم۱۴
امام باقر فرمود: ما برای فرزندانمان در کودکی کنیه انتخاب می کنیم تا مبادا پس از بزرگ شدن با کنیه زشتی معروف شوند!
پس اگر کنیه هم باشد، این کنیه توسط حضرت علی علیه السلام بر فرزندش نهاده شده و همه میدانند که در نزد عرب کنیه مهمتر از نام است و کنیه به سبب اکرام و احترام استفاده میشود.
شبهه در مورد نام عثمان بن علی:
امام علی علیه السلام صراحت دارد که:
به خاطر علاقه ام به عثمان بن مظعون این نام را انتخاب کردم . إنّما سمّیته بإسم أخی عثمان بن مظعون . ابن حجر عسقلانی ۲۶ نفر از صحابه را ذکر مى کند که نامشان عثمان بوده.
جواب ما:
این روایت از شخصی به نام هبیره بن مریم(و یا بن بریم!) نقل شده که او در نزد علما ضعیف است:
قال النسائى: لیس بالقوى. یحیى بن معین: هو مجهول. و قال ابن أبى حاتم عن أبیه: شبیه بالمجهول. و قال ابن خراش: ضعیف؛ و یحیى و عبد الرحمن لم یترکا حدیثه، و قد روى غیر حدیث منکر.
ضمناً شیعه مذهب است و واضح است که برای شیعه قبول این واقعیت سخت و دشوار بوده و به همین دلیل نیز دست به جعل این روایت زده است.
و در خبر صحیحی از نواده حضرت علی علیه السلام نقل شده که: حضرت علی علیه السلام فرزندش را به نام عثمان بن عفان رضی الله عنه نام گذاری کرد و نه عثمان بن مظعون:
أبی سعید قال مررت بغلام له ذؤابه وجمه إلى جنب علی بن أبی طالب فقلت ما هذا الصبی إلى جانبک قال هذا عثمان بن علی سمیته بعثمان بن عفان وقد سمیته بعمر بن الخطاب وسمیت بعباس عم النبی (صلى الله علیه وسلم) وسمیت بخیر البریه محمد ( صلى الله علیه وسلم )… ۱۵
از ابو سعید رضی الله عنه روایت شده که فرمود: «از نزد پسر جوانی عبور کردم با موهای بلند و جمع شده که در کنار علی بن ابی طالب رضی الله عنه نشسته بود، به على گفتم: این بچه کیست در کنارت؟ فرمود: این عثمان بن علی است، او را هم نام عثمان بن عفان نامیدهام، و نیز پسر دیگرم را هم نام عمر بن خطاب و دیگری را هم نام عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و سلم نامیدم و اضافه کرد: به نامهای بهترین –مردم- امت محمد صلی الله علیه و سلم –فرزندانم را- نامگذاری کردهام»
پس وای به حال کسانی که حقیقت را میدانند و خود را به خواب میزنند!
*************************************************
۱ -تاریخ دمشق ج ۴۵ ص۳۰۴٫دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع – بیروت – لبنان؛ و همچنین در ریاض النضره محب الدین طبری
۲ – معرفه الصحابه لأبی نعیم الأصبهانی ح ۱۹۵
۳ -انساب الاشراف/ بلاذری متوفی ۲۷۹ /۱/۲۳۴
۴ -نسب معد والیمن الکبیر، ابن کلبی
۵ – بحار الانوار مجلسی ج ۴۲ ص ۱۰۲ دار إحیاء التراث العربی ، بیروت؛ شرح نهج البلاغه ج۷ ص ۱۴۸ دار إحیاء الکتب العربیه – عیسى البابی الحلبی وشرکاه
۶ -الکافی کلینی ج۶ ص ۱۹ دار الکتب الإسلامیه – طهران
۷ -طبقات الکبری ابن سعد ج۵ ص۵ دار صادر،بیروت؛تاریخ دمشق ابن عساکر ج۳۴ ص ۲۷۴ دار الفکر ، بیروت
۸ -طبقات الکبری ابن سعد ، ج۶ ص ۷۶
۹ -دیوان سنائی ص ۱۰۰ ، باهتمام مدرس رضوی ،تهران : کتابخانه سنائی!
۱۰ – الإرشاد، ص۱۹۴- منتهىالآمال، ج۱، ص۴۵۰-۲۴۰-۲۲۹- مقاتلالطالبین، ص۸۷- تاریخ یعقوبى، ج۲، ص۲۲۸- عمدهالطالب، ص۸۱- الفصول المهمه، ص۱۶۶- جلاءالعیون، ص۵۸۲٫
۱۱ – التنبیه و الإشراف، مسعودى شیعى، ص۲۶۳- جلاءالعیون، مجلسى، ص۵۸۲٫
۱۲- الإرشاد، ص۲۶۱- کشفالغمه، ج۲، ص۱۰۵-۹۰- منتهىالآمال، ج۲، ص۶۲۲-۴۳- عمدهالطالب، ص۱۹۴- الفصولالمهمه، ص۲۰۹٫
۱۳ – الإرشاد، ص۳۰۳-۳۰۲- منتهىالآمال، ج۲، ص۸۲۴- کشفالغمه، ج۲، ص۲۳۷-۲۱۷-۲۱۶- الفصول المهمه، ص۲۴۲٫
۱۴ – الکافی کلینی ج۶ ص ۲۰ دار الکتب الإسلامیه، طهران ؛ شرح اللمعه،شهید ثانی ج۵ ص۴۴۴ منشورات جامعه النجف الدینیه
۱۵ – تاریخ دمشق ج ۴۵ ص۳۰۴٫دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع – بیروت – لبنان؛ و همچنین در ریاض النضره محب الدین طبری