کتاب « الکافی » از جمله کتابهای عمده و مرجع شیعه است، که محمد بن یعقوب کلینی با کنیه ابوجعفر آنرا تالیف کرده است، کلینی در سال ۳۲۸ هجری وفات کرد
بخش اصول که جزء اول و دوم را در بر میگیرد.
بخش فروع کافی که از جزء سوم تا هفتم را شامل میشود،
سپس روضه که جزء هشتم کافی است.
اگر بخواهیم بصورت مختصر تنها به نمونه هایی از کفریات این کتاب اشاره کنیم، می توان موارد زیر را ذکر کرد :
۱- در جلد ۱، صفحه ۲۵۸ آمده : « باب أن الأئمه علیهم السلام یعلمون متی یموتون، وأنهم لا یموتون إلا باختیارهم ». یعنی : بابی با عنوان : «ائمه علیهم السلام می دانند در چه زمانی وفات می کنند، و آنها جز با اختیار خود وفات نمی کنند».
۲- در جلد ۱، صفحه ۲۶۰ آمده : « باب أن الأئمه علیهم السلام یعلمون علم ما کان، وما یکون، وأنه لا یخفی علیهم شیء». یعنی : بابی با عنوان : «ائمه علیهم السلام علم ما کان و ما یکون (آنچه روی داده و آنچه روی خواهد داد) را می دانند، و هیچ چیزی از آنان پنهان نمی ماند».
۳- در جلد ۱، صفحه ۴۰۷ آمده : « باب أن الأرض کلها للإمام ».
یعنی:
بابی با عنوان : « زمین تماماً از آن امام است ».
و سپس در همین باب از ابو بصیر از ابو عبد الله علیه السلام یعنی جعفر صادق روایت کرده که گفتتند : « أما علمتَ أن الدنیا والآخره للإمام! یضعها حیث یشاء! ویدفعها إلی من یشاء؟!».
یعنی: «آیا نمی دانستی که دنیا و آخرت متعلق به امام است! هرجا بخواهد آنرا قرار می دهد، و به هرکسی بخواهد واگذار می کند؟!».
۴- در “فروع کافی” (ص ۵۹) آمده : «إن زیاره قبر الحسین تعدل عشرین حجه، وأفضل من عشرین عمره وحجه». یعنی: «همانا زیارت قبر حسین معادل بیست حج است! و از بیست عمره و حج با فضیلت تر است».
۵- در جلد ۴، صفحه ۵۸۰ از ابو عبدالله روایت کردهده که گفت: ای بشیر! مسلمان هرگاه در روز عرفه به زیارت قبر حسین علیه السلام برود و در رود فرات غسل کند خداوند برای هر گامی که به سوی آن برداشته حجی را با تمام مناسک برایش حساب میکند و نمیدانم شاید گفت و ثواب یک غزوه را هم برایش در نظر گرفته.
۶- باز در در جلد ۴، صفحه ۵۸۰ از یونس بن قصری آورده : به مدینه داخل شدم و پیش ابو عبدالله علیه السلام رفتم و گفتم: فدایت شوم خدمت تو رسـیدم ولی قبل از آن به زیارت امیر المومنین علیه السلام نرفتم. گفت: عجب کار بدی کردی و اگر تو از شیعیان ما نبودی به تو نگاه نمیکردم. چرا به زیارت کسی نرفتی که خدا با ملائکه و پیامـبران و مؤمنین به زیـارت وی میروند؟
۷- در جلد ۱، صفحه ۲۳۹ از ابو عبدالله نقل کرده که میگوید: نزد ما مصحف فاطمه (علیه السلام) وجود دارد و شما چه میدانیدکه مصحف فاطمه چیست؟ به او گفتم مگر مصحف فاطمه چه میباشد؟ فرمود: مصحفی است که به مانند قرآن شما. و این جمله را سه بار تکرار کرد و در آخر فرمود: به خدا قسم حتّی یک حرف از حروف قرآن شما در آن پیدا نمیشود.
۸- در جلد ۲، صفحه ۶۳۴ از ابوعبدالله روایت کرده که گفته: قرآنی که جبرئیل آن را بر محمد صلی الله علیه وآله وسلم نازل کرد ۱۷ هزار آیه میباشد. یعنی سه برابر آن قرآنی که مسلمانان از آن استفاده میکنند. و شاید همان مصحف فاطمه است که ادعا میکنند.
۹- در جلد ۱، صفحه ۴۱۴ از ابو عبدالله علیه السلام نقل کرده که میگوید: آیه «وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فی ولایه علی وولایه الأئمه من بعده فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِیمًا» این طور نازل شده.
۱۰- در جلد ۸، صفحه ۲۳۹ از ابو جعفر محمد باقر علیه السلام نقا کرده که گفته: بخدا قسم ای ابا حمزه تمام مردم ولد الزنا هستند بجز شیعیان ما.
۱۱- در جلد ۳، صفحه ۱۴۴ از ابو عبدالله روایت کرده که میگوید: ولد الزنا تا هفت نسل بعد از خودش پاک نمیشود و خداوند مخلوقی را درسـت نکرده که از سگ بدترباشد و ناصبی (سنی) پیش خدا از سگ هم بدتر است.
۱۲- در جلد ۲، صفحه ۴۰۹ از ابوعبدالله نقل کرده که گفته: مردم شام از مردم روم بدترند و مردم مدینه از مردم مـکه بدترند، و اهل مکه آشـکارا به الله کفر میورزند. در دنبالهی همین بحث کلینی آورده است که: اهل مکه آشکارا کفر میکنند و مردم مدیـنه کثیفتر و بدترند از اهل مکه آنهم ۷۰ برابر.
اینها تنها نمونه های کوچکی از کفریات این کتاب معتبر شیعه بود، که حتی در فضیلت این کتاب و مولفش سخنان زیاد گفتند، چنانکه عدهای از علماء آنان بر صحیح بودن الکافی اجماع دارند.
نوری طبرسی صاحب المستدرک میگوید: کتاب الکافی در بین چهار کتاب مهم شیعه مانند خورشید در بین ستارگان است. اگر شخصی منصفانه آن را مطالعه کند علیرغم احادیث آحاد و رجال آن به موثق و صحیح بودن آن اطمینان حاصل خواهد کرد. ” مستدرک الوسائل، طبرسی ج ۳ ص ۵۳۲٫”
عبدالحسین شرف الدین موسوی صاحب “المراجعات” میگوید: کتابهای الکافی و الاستبصار و التهذیب و من لایحضره الفقیه متواتر و مقطوع و محتوای آنان صحیح است و در بین آنها کافی اقدم و اعظم واتقن میباشد.