شیعیان دروغگو احمق و شکاک و نامرد هستن( البته از نظر معصومین )
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه خطبه ۱۱۶خطاب به شیعیان و پیروان زمان خویش(البته مدعیان پیروی همچون شیعیان فعلی) می فرماید: به خدا سوگند دوست داشتم که خدا میان من و شما جدایی اندازد و مرا به کسی که نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرماید.
در نامه ۳۵ به ابن عباس می فرماید : از خدا می خواهم به زودی مرا از این مردم نجات دهد، به خدا سوگند اگر در پیکار با دشمن آرزوی من شهادت نبود و خود را برای مرگ آماده نکرده بودم، دوست می داشتم حتی یک روز با این مردم نباشم و هرگز آنان را دیدار نکنم. در خطبه ۱۲۵ می فرماید: نفرین بر شما، چقدر از دست شما ناراحتی کشیدم، یک روز آشکارا با آواز بلند شما را به جنگ می خوانم و روز دیگر آهسته در گوش شما زمزمه دارم، نه آزاد مردان راستگویی هستید به هنگام فرا خواندن و نه برادران مطمئنی برای رازداری هستید. در خطبه ۱۱۳ می فرماید: نه یکدیگر را یاری می کنید و نه خیرخواه یکدیگرید و نه چیزی به یکدیگر می بخشید و نه به یکدیگر دوستی می کنید. در خطبه ۱۸۰ می فرماید : خدا خیرتان دهد آیا دینی نیست که شما را گرد آورد؟ آیا غیرتی نیست که شما را برای جنگ با دشمن بسیج کند؟
در خطبه ۱۳۱ می فرماید: من شما را به سوی حق می کشانم اما چونان بزغاله هایی که از غرش شیر فرار کنند می گریزید، هیهات که با شما بتوانم تاریکی را از چهره عدالت بزدایم و کجی ها را که در حق راه یافته راست نمایم. در خطبه ۲۷ می فرماید: ای
مردنمایان نامرد(یااشباه الرجال و لارجال) ای کودک صفتان بی خرد که عقل های شما به عروسان پرده نشین شباهت دارد، چقدر دوست داشتم که شما را هرگز نمی دیدم و هرگز نمی شناختم. شناسایی شما جز پشیمانی حاصلی نداشت و اندوهی غم بار پایان آن شد، خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پر خون و سینه ام از خشم شما مالامال است.
همچنین کلینی در (الکافی)(۸/۲۲۸) چاپ طهران با سند آن از موسیبن بکر واسطی روایت نموده که گفته است: ابوحسن(رض) به من گفت: اگر شیعهام را جدایی نمایم آنها را نمییابم مگر اینکه واضع (دروغ)اند و اگر آنها را امتحان و آزمایش نمایم، آنها را جز با ارتداد نمییابم و اگر آنان را بررسی و مورد تحقیق قرار دهم، در میان هزار نفر یکی نجات نمییابد
و الکشی در کتاب(الرجال)(ص ۲۵۳)(چاپ مؤسسه اعلمی، کربلا) از امام صادق(ع) روایت نموده که او گفته است: اگر امام قائم ما قیام نماید، از دروغ گویان شیعیان شروع نموده و آنان را از بین میبرد و در ص۲۵۴
نیز از امام صادق(ع) نقل مینماید: خداوند سبحان آیهای درباره منافقین نازل ننموده مگر اینکه شامل کسانی میگردد که تشیع را به وجود آوردهاند.
و در (ص ۲۵۲) از امام صادق(ع) روایت میکند که او گفته است: هر آنکه تشیع را ایجاد نماید او در زمره یهود و نصاری و مجوسیان مشرک است و باز الکشی (ص ۱۷۹) از امام محمدباقر(ع) روایت مینماید که او گفته است: که اگر تمام مردم شیعه ما میبودندسه چهارم از آنها شکاک و بقیه هم نادان میباشند و در (ص ۱۱۱) از امام علیزینالعابدین روایت نموده است که گروهی از شیعیان مرا دوست خواهند داشت تا حدی در مورد ما همان گویند که یهود و نصاری درباره عُزیر و عیسی گفتهاند، پس آنان از ما نیستند و ما از آنان نیستیم.
و روایت الکشی در (الرجال)(ص ۲۵۷-۲۵۸) سخن حضرت صادق(ع) را نقل مینماید: که از جعفر صادق روایت شده: که او گفته است: ما اهل بیت راستگو میباشیم و همواره کذابی بر ما دروغ مینماید و با کذب او صدق ما نیز نزد مردم از اعتبار ساقط میگردد، سپس به ذکر کسانی میپردازد که بر پدران او دروغ نمودهاند و تا بهاصحاب خود میرسد و به ذکر مغیرهبن سعید، بزیع، سری، ابوالخطاب، معمر، بشار اشعری، حمزه یزیدی و صائب نهدی میپردازد و میگوید خداوند آنان را نفرین نماید و پیوسته کذابی بر ما کذب مینماید و خداوند مرا از شکنجه و عذاب هر کذاب مصون نماید و بر آنان گرمای آهن بچشاند.
حال مراجع مدعی تشیع می گویند آن پیروان ائمه در واقع شیعه واقعی نبود اند و ایستادن در برابر مقام امامت و عصمت، خلاف شیعه بودن است و این کارها با شیعه بودن منافات دارد!!! در جواب می گوییم: اصلا عقیده به امامت و خلافت الهی و عصمت با شیعه بودن و کلا با اسلام منافات دارد و اتفاقا مردم آن زمان به شیعه بودن و مسلمان بودن بسیار نزدیکتر بوده اند تا شما، چون مثلا شیعیان حضرت علی تنها در امر جهاد سستی داشته اند و هنوز بسیاری از خرافات شما را نداشته اند، از زینت کردن و پرستش قبور گرفته تا اعتقاد به همان خلافت الهی و عصمت و علم غیب و…. پس شما بدتر از آنها هستید.