معتبرترین منابع روائی امامیه، الکافی اثر کلینی است

بنگر که امامیه درباره‌ی معتبر‌ترین منبع روایت اهل بیت که کتاب کافی کلینی است چه می‌گویند! می‌گویند: در کتاب کافی ۹ هزار روایت ضعیف و دروغ وجود دارد![۱] با آگاهی به این‌که‌ مجموع روایات کتاب با ۸ جلدش ۱۶ هزار حدیث است. پس ارزش کتابی که بیشتر از (یک سوم) آن دروغ یا ضعیف و بدون اعتماد است، چیست؟

عدم تمییز ضعیف از صحیح

اگر تعیین روایات ضعیف و تفکیک آن‌ها از صحیح به جریان افتد، اقدامی بی‌ارزش و کم‌مایه‌ را انجام داده‌اند؛ چون ممکن است گفته شود: به روایات صحیح متمسک شوید و ضعیف را رها کنید. اما در نتیجه‌ آنان بر قسمت هنگفتی از روایات حکم ضعیف بودن را اطلاق می‌نمایند، بدون این‌که‌ روایات متفق علیه‌ را تعیین نموده‌ باشند، لذا مثل این است که کاری انجام نداده باشند. زیرا ممکن نیست برای کسی که از این حکم استفاده‌ی عملی می‌کند مادامی که اتفاق بر تمییز صحیح و ضعیف وجود نداشته باشد، در غیر این صورت احتمال ورود ضعف بر هر روایتی از روایات کتاب، پابرجا می‌باشد؛ اما تنها نتیجه‌ای که عاقل می‌تواند از ورای این‌ها استنباط کند، وجوب ترک همه‌ی این روایات است به خاطر حذر از واقع شدن در باطل خصوصاً در اصول و مسایل خلافی بزرگ، زیرا احتمال دارد که‌ هر روایتی بدین شیوه باشد.

آیا عقل قبول می‌کند که داروساز در داروخانه‌اش ۱۶ هزار بطری دارو جمع کند که ۹ هزار تای آن‌ها محتوی سموم هستند بدون این‌که دارای علامت تشخیص از بقیه‌ی داروها باشند. سپس این داروساز بر بیماران فرض کند که از غیر داروخانه‌ی او دارو تهیه نکنند؟! براستی که هر کدام از این بطری‌ها احتمال وجود سم در آن می‌رود. پس تنها راه حل برای نجات از هلاکت، دوری کردن از همه‌ی این داروهاست در غیر این صورت مریض خودش را در معرض مرگ قرار داده است.

آیا ممکن است از کتابی که ۱۶ هزار مسأله دارد و ۹ هزار مسأله آن کاملاً اشتباه هستند، استفاده کنی؟ جز این‌که‌ این روایات اشتباه در کتاب شایع هستند بدون تمییز بین آن‌ها و بین مسایل صحیح؟ آیا به هر جهت علمی اعتماد به این کتاب به عنوان منهجی برای تحقیق و بررسی که طلاب بر پایه‌ی آن آزموده می‌شوند، وجود دارد؟ و کتاب بر آن‌ها تحمیل می‌شود؟ چگونه ممکن است از این امتحان سربلند بیرون آیند در حالی که خطا را از اشتباه نمی‌شناسند؟!

این عین همان چیزی است که امامیه آن را انجام می‌دهند، هنگامی که پیروان‌شان‌ را ملزم به آن روایات می‌کنند و این به دلیل کثرت روایات ضعیف و شایعی است که بدون مشخصه در مصادرشان آمده است.

این به لحاظ مروی بود،  اما به لحاظ راوی که این نوع و تعداد از روایات را روایت کرده و ادعای صحت آن‌ها را می‌کند، به مانند پزشکی است که کتاب‌هایی را در این زمینه تألیف کند، سپس دانشجویان ‌را ملزم به خواندن آن نماید، بعد معلوم شود که (سه چهارم) آن مخالف با قواعد و اکتشافات معتبر علمی است و بسیاری از معلومات آن منجر به بیماری و هلاکت و نابودی می‌شود. آیا درست است امثال این احمق، پزشک نامیده شوند؟! آیا معقول است که این کتاب به عنوان مرجعی در علم طب، مورد استفاه قرار گیرد؟!

اما حد فاصل بزرگ و مصیبت و بلای بزرگتر این‌که‌ دانشجویان ملزم به پاسخگویی بر اساس آموخته‌هایشان هستند و تصحیح جواب‌ها بر اساس معلومات معتبر جدید باشد! و بر اساس مضمون و محتوای آن کتاب عجیب نباشد، پس چگونه و چه وقت نمره قبولی را کسب می‌کنند؟!!

امامیه همه‌ی دینشان ‌را بر این کتاب و امثال آن بنا نهاده‌اند و مردم را ملزم به پیروی از آن می‌کنند در حالی که می‌گویند سه چهارم آن اشتباه است. اما حساب (اصلاح جواب‌ها) نزد خداوند متعال مطابق کتاب و سنت و دین معتبری که خداوند آن را فرستاده، خواهد بود نه مطابق با آنچه که در کتاب کافی آمده که خود پیروانش اقرار می‌کنند به این‌که‌ بیشتر آن اشتباه است. پیروان چنین کتابی چگونه نزد خداوند نجات می‌یابند؟!

همانا اعترافشان به این‌که‌ بیشتر آنچه در معتبرترین منابعشان آمده، ضعیف و دروغ است، ادعایشان ‌را در رابطه با تمسک به اهل بیت از بیخ و بن نابود می‌کند؛ زیرا آن‌ها صدق آنچه روایت شده را از کذب آن، تشخیص نمی‌دهند!

[۱]– «مرآه العقول» اثر مجلسی، «لؤلؤه البحرین» اثر یوسف بحرانی صص: ۱۹۵-۱۹۴ به تحقیق محمد صادق بحرالعلوم، «الموضوعات فی الآثار والاخبار» اثر هاشم معروف حسینی ص ۴۴٫ بنگر به «مدخل الی فهم الاسلام» اثر یحیی محمد ص ۳۹۴٫

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …