قبلاً بیان شد که یهود از مدت مدیدی بر مدینه حکومت میکردند. زمانی که انصار به مدینه آمدند، با آنان روابط دوستانه برقرار کردند، ولی رفته رفته رقیب آنها شدند و اقتدار حاصل کردند.
جنگ «بعاث» قدرت قبیلهای انصار را درهم شکست و آنان دیگر نمیتوانستند خود را رقیب و حریف یهود قلمداد کنند.
یهود سه قبیله بودند: «بنی قینقاع»، «بنی نضیر» و «بنی قریظه». این هرسه قبیله در اطراف مدینه زندگی میکردند و اغلب آنها کشاورز، ثروتمند، بازرگان و صنعتگر بودند. بنی قینقاع پیشۀ زرگری داشتند و به سبب شجاعت و دلاوریای که بیش از دیگران داشتند، همیشه دارای تسلیحات و قدرت نظامی بودند. انصار همواره به آنان بدهکار بوده و زیر بار قرض آنان قرار داشتند. و آنها با وجود قدرت سیاسی و مالی از اثر و نفوذ مذهبی و علمی نیز برخوردار بودند. انصار عموماً بتپرستی و بیسواد بودند.
بنابراین، آنها به یهود با دیدۀ احترام و عظمت مینگریستند و آنان را بیش از خود دارای فرهنگ و تمدن میدانستند، به طوری که اگر برای فردی از انصار فرزندی زنده نمیماند، نذر میکرد که در صورت زندهماندن فرزند، او را به آیین یهود درخواهد آورد. چنانکه در مدینه افراد زیادی وجود داشتند که به تازگی به آیین یهود درآمده بودند([۱]).
با گذر زمان در جامعۀ یهود اخلاق زشت بسیاری رواج یافته بود. یکی از ویژگیهای زندگی آنان این بود که گسترش معاملات و داد و ستد آنها همه جا را فرا گرفته و تمام مردم آن منقطه به آنان بدهکار بودند، و چون زمام امور مالی و اقتصادی اعراب مدینه فقط در دست آنها بود و آنان صاحب ثروتهای کلان بودند، از این جهت با نهایت بیرحمی و قساوت، سود و بهرۀ زیادی بر عهدۀ بدهکاران قرار میدادند و فرزندان و زنان مردم را در قبال وامهای خود گرو میگرفتند.
کعب ابن اشرف نیز از دوستان انصار خود همین درخواست را کرده بود و با روشهای گوناگون بر مال و ثروت مردم تصرف میکرد([۲])، حرض و آزمندی آنها به جایی رسیده بود که کودکان معصوم را در قبال بهای اندک زیورآلات با زدن سنگ به قتل میرساندند([۳]). بر اثر کثرت مال و ثروت، زنا و فحاشی فراگیر شده بود و چون بیشتر، امیران و ثروتمندان مرتکب آن میشدند، سزا و کیفری برای آنها در نظر گرفته نمیشد.
یک بار رسول اکرم صلی الله علیه و سلم از یک نفر از یهود پرسیدند: «آیا در شریعت شما کیفر زنا فقط زدن شلاق است»؟ وی گفت: خیر، بلکه رجم و سنگسار است، ولی چون اشراف ما مرتکب عمل زنا میشدند و هنگام دستگیری، مجازات نمیشدند. فقط طبقۀ پایین جامعه و عامه مردم مجازات میشدند. سرانجام مقرر گردید مجازات رجم به شلاق تبدیل شود تا اشراف و عامه مردم به طور یکنواخت مجازات شوند([۴]).
هنگامی که اسلام به مدینه آمد، یهودیان درک کردند که حالا دیگر حکومت جابرانه و مستبدانه آنها پا برجا نخواهد ماند و زمان افول آن فرا رسیده است و هرقدر که اسلام در مدینه گسترش و استقرار مییافت همان اندازه ابهت و شوکت مذهبی یهود که از مدتها پیش آن را به دست آورده بودند، روز به زوال مینهاد.
گرایش به آیین یهودیت که میان مشرکین مدینه به وجود آمده و روز به روز گسترش مییافت، یک باره متوقف شد. و به میمنت فتوحات روزافزون اسلام، انصار دارای مال و ثروت شده و از زنجیر وامهای کمرشکن یهود رهایی مییافتند.
راز اخلاق و عادات رذیلهای که دامنگیر جامعۀ یهود شده بود و رعب ثروت و پیشوای مذهبی بر آن سایه افکنده و در زیر پرده قرار داده شده بود، افشا میشد. گرچه رسول اکرم صلی الله علیه و سلم با آنان پیمان بسته بود که به جان و مال آنها تعرضی نخواهد شد و از آزادی مذهبی برخوردار خواهند بود، اما به عنوان منصبدار مقام نبوت، تذکر و موعظه بر اخلاق پست و رذیله آنها از وظایف نبوت به حساب میآمد و قرآن مجید از عادات زشت و اخلاق پست آنان به وضح پرده برداشت:
﴿سَمَّٰعُونَ لِلۡکَذِبِ أَکَّٰلُونَ لِلسُّحۡتِۚ﴾ [المائده: ۴۲].
﴿وَتَرَىٰ کَثِیرٗا مِّنۡهُمۡ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ﴾ [المائده: ۶۲].
﴿وَأَخۡذِهِمُ ٱلرِّبَوٰاْ وَقَدۡ نُهُواْ عَنۡهُ وَأَکۡلِهِمۡ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ﴾ [النساء: ۱۶۱].
«آنان شنونده دروغ و سودخوار هستند – و بسیاری از آنان را میبینی که به سوی گناه و تعدی از قوانین الهی با شتاب به پیش میروند – (و از عادات زشت آنان) گرفتن سود است، در حالی که از گرفتن آن منع شده بودند. و اینکه مال مردم را به ناحق میخورند».
این اسباب و علل یهود را نسبت به اسلام سخت خشمگین و ناخشنود کرد و آنان به شکلهای مختلفی اذیت و آزار رسول اکرم صلی الله علیه و سلم و توطئه علیه اسلام را شروع نمودند، ولی آن حضرت صلی الله علیه و سلم موظف بودند تا هرنوع آزار آنان را تحمل کنند.
﴿وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَذٗى کَثِیرٗاۚ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَٰلِکَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ ١٨۶﴾ [آل عمران: ۱۸۶].
«و شما خواهید شنید از اهل کتاب پیش از خود و از مشرکان آزار زیادی و اگر صبر و تقوا را پیشه خود سازید پس این از امور محکم و پخته است».
عادت یهودیان چنین بود که وقتی به آن حضرت صلی الله علیه و سلم سلام میکردند، به جای جملۀ «السلام علیکم»، «السّام علیک» که به معنای «مرگ بر تو باد» است، میگفتند. یک بار حضرت عایشه آن را شنید و سخت خشمگین شد و بیاختیار گفت: «ای بدبختها! مرگ بر خودتان باد!» شما شنیدید که اینها چه گفتند؟ آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمودند: آری، ولی همین کافی است که من در جواب آنها «علیک» گفتم([۵]).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نه فقط از گذشت و بردباری استفاده میکردند، بلکه در بیشتر امور معاشرت با یهودیان هماهنگ و برای آیین و مذهب آنان احترام قایل بودند. عربها عادت داشتند که موهای سرشان را «فرق» میکردند، ولی یهودیان چنین نمیکردند و آنها را به حال خود میگذاشتند؛ آن حضرت صلی الله علیه و سلم نیز با یهودیان در این امر موافق بودند. در صحیح بخاری مذکور است:
«وَکَانَ یُحِبُّ مُوَافَقَهَ أَهْلِ الکِتَابِ فِیمَا لَمْ یُؤْمَرْ فِیهِ بِشَیْءٍ»([۶]).
و آن حضرت موافقت با یهود را در آنچه که نسبت به آن حکم خاصی نازل نمیشد، میپسندیدند.
[۱]– ابوداود ۲/ ۹ کتاب الجهاد، باب الأسیر.
[۲]– صحیح بخاری، مسلم، ذکر قتل کعب اشرف.
[۳]– صحیح بخاری ۲/ کتاب الدیات باب إذا قتل بحجر أو بعصا.
[۴]– أسباب النزول واحدی /۱۴۵، صحیح مسلم /۴۹ ذکر رجم الیهود. «سلیمان ندوی»
[۵]– این واقعه در ابواب متعددی از صحیح بخاری مذکور است.
[۶]– صحیح بخاری ۲/ ۸۷۷ کتاب اللباس، باب الفرق.