در کتاب «الفرج بعد الشده» بیش از سی عنوان هست که تمام این عناوین، این را به ما میگویند که نجات، انسان را در اوج گرفتاریها و سختیها و بحرانها، به آغوش میگیرد و هرچه انسان بیشتر اندوهگین و غرق در مصیبت و بلا باشد، به پیروزی و آسانی و بیرون رفتن از تنگنا نزدیکتر میباشد.
تنوخی در کتاب طولانی خود بیش از دویست داستان درباره کسانی آورده که به مصیبت گرفتار شده، زندانی گشته، از مقامشان عزل گردیده یا آواره و تبعید شده و یا مورد شکنجه قرار گرفته و شلاق خوردهاند یا فقیر و تنگدست شدهاند، اما پس از مدتی طلیعههای امداد و دستههای نجات، آنان را در کمال ناامیدی از هر سو فرا گرفتهاند؛ اینها را خداوند شنوا و اجابتکننده فرستاده است.
تنوخی به مصیب دیدگان و بلاکشان میگوید: آرام باشید؛ قبل از شما نیز مردمانی در این راه رفتهاند:
صحب الناس قبلنا ذا الزمانا | وعناهم من شأنه ما عنانا |
«مردمانی پیش از ما با این زمان همراهی کردهاند و آنچه، ما را خسته و ناراحت کرده، آنها را نیز رنجور و ناراحت کرده است».
ربما تحـسن الصـنیع لیــ | ــالیه ولکن تکدر الإحسانا |
«گاهی کار خوب میکند، اما صفای این خوبی را مکدر مینماید».
پس گرفتار شدن به مصیبت، سنتی است که در گذشته نیز وجود داشته است.
﴿وَلَنَبۡلُوَنَّکُم بِشَیۡءٖ﴾ [البقره: ۱۵۵] «و شما را با چیزی میآزماییم». ﴿وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ﴾ [العنکبوت: ۳] «و کسانی را که پیش از آنان بودند، آزمودهایم».
گرفتار شدن به بلا، قضیهای عادلانه است تا خداوند، بندگانش را پالایش نماید و بدین سان بندگان نیز هنگام سختی او را بندگی نمایند؛ همانگونه که در حالت آسایش او را بندگی میکنند. همچنین ابتلا و آزمایش، بدین خاطر است تا همانند گردش شب و روز، حالات آنها را تغییر دهد؛ پس لب به اعتراض و ناخشنودی گشودن برای چه؟ ﴿وَلَوۡ أَنَّا کَتَبۡنَا عَلَیۡهِمۡ أَنِ ٱقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَکُمۡ أَوِ ٱخۡرُجُواْ مِن دِیَٰرِکُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِیلٞ مِّنۡهُمۡۖ﴾ [النساء: ۶۶] «و اگر برآنها مقرر میداشتیم که خودتان را بکشید یا یکدیگر را از سرزمینتان بیرون کنید، آن را جز اندکی از آنها انجام نمیدادند».
ولو قلت لی طأ فی اللظی قلت مرحباً | فجمر اللظی من أجل عینیک عسجد |
«اگر به من بگویی که در میان آتش شعله ور قدم بگذار، میگویم: خوب است؛ پس اخگر آتش به خاطر چشمانت، طلا و مروارید است».