مطالبی پیرامون فطریه (۴)

یک صاع چقدر است؟

همان طور که قبلا گفته شد هر فرد مسلمانی باید به اندازه ی یک صاع خواراکی و غذا (جو، خرما، گندم، برنج و…) در پایان ماه مبارک رمضان به عنوان فطریه بدهد اما مساله ای که در اینجا مطرح می شود این است که یک صاع چقدر هست؟

در جواب باید بگویم: علما و مذاهب در اندازه ی صاع اختلاف نظر دارند و به دو گروه تقسیم می شوند:

گروه اول: اهل عراق که در رأس آنها امام ابوحنیفه رحمه الله می باشد، می گویند: یک صاع، هشت رطل است.

گروه دوم: اهل حجاز و جمهور فقهاء و محدثین که در رأس آنها امام مالک، امام شافعی، امام احمد رحمهم الله و… می باشند، می گویند: یک صاع، پنج رطل و یک سوم رطل می باشد.

برای این که این مساله واضح و روشن تر شود و این که بدانیم قول صحیح کدام است لازم دانستم داستان مشهوری که بین امام ابویوسف (شاگرد امام ابوحنیفه) و امام مالک رحمهم الله در مورد مقدار صاع اتفاق افتاد را به طور خلاصه تعریف کنم.

تذکر: قبل از این که داستان را تعریف کنم باید نکته ای را بگویم و آن این که: کلمه “صاع” که در احادیث آمده است یک کیل مشخص در آن زمان بود. در زمان رسول الله «مد» یک چهارم صاع و «صاع» یک کیل مشخص و عمومی بود و در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم، کیل های مختلفی وجود نداشت و فقط صاع ومد بود. به همین جهت رسول خدا مقدار صاع را مشخص و تعیین نکرد زیرا مقدار صاع در آن زمان مشخص و معین بود و نیازی به این کار نبود.

اما داستان امام ابویوسف و امام مالک رحمهما الله:

امام ابویوسف بعد از انجام حج به مدینه آمد و خدمت امام مالک رسید. ابویوسف از مالک پرسید مقدارصاع در نزد شما چقدراست؟ مالک گفت: پنج رطل و یک سوم رطل می باشد. ابویوسف گفت: اما نزد ما هشت رطل است. امام مالک جواب ابویوسف رابه این شکل داد: از مردم مدینه خواست که فردا زکات فطرشان را همراه با صاع هایی که دارند بیاورند. فردای آن روز مردم با صاع هایی که داشتند آمدند و می گفتند: پدرم از جدم نقل کرده است که آنها در زمان رسول الله با این صاع زکات مال شان را پرداخت می کردند و هر کسی که می آمد همین را می گفت تا جایی که نزدیک به پنجاه صاع در نزد امام مالک جمع شد و امام ابویوسف هم حاضر و شاهد این قضیه بود. امام ابویوسف می گوید: تمام این صاع ها را نگاه کردم و همه ی آنها در اندازه یکی بودند. در ادامه می گوید: یکی از این صاع ها را برداشتم و به بازار رفتم و با آن عدس برداشتم و دیدم که وزن آن عدس ها با آن صاع، پنج و یک سوم رطل است. امام ابویوسف به امام مالک گفت: «قَدْ رَجَعْت إلَى قَوْلِک یَا أَبَا عَبْدَ اللَّهِ وَلَوْ رَأَى صَاحِبِی مَا رَأَیْت لَرَجَعَ کَمَا رَجَعْت»: (به قول تو رجوع کردم و اگر دوستان من هم آنچه را که من دیدم را می دیدند، مانند من از قول شان رجوع می کردند). (البدایه و النهایه/ ج ۱۰/ ص ۱۲۹)، (مجموع الفتاوی/ ج ۲۰/ ص ۲۱۱)، (آثار اختلاف الفقهاء/ ص ۱۱۴) و…

و نقل شده زمانی که امام ابویوسف به عراق برگشت به مردم آنجا گفت: علم جدیدی برای شما آوردم. مردم گفتند: چه چیزی آوردی؟ گفت: من به این نتیجه رسیدم که یک صاع پنج رطل و یک سوم رطل می باشد. مردم گفتند: با امام ابوحنیفه مخالفت کردی؟؟؟ ابویوسف گفت: من چیزی را دیدم که هیچ کسی را نمی یابم که با آن مقابله کند.

منظور این که امام ابویوسف وقتی که دید صاع در مدینه یک کیل مشخص و معین است و صاعی که در حدیث آمده دلالت می کند که کیل و مقدار مشخصی است، از قول خود و استاد خودش رجوع کرد و قول امام مالک را گرفت.

امام نووی می گوید: درست همان چیزی است که ابوالفرج دارمی گفته است که: در بحث زکات فطر و سایر مباحث بر کیل اعتماد کنیم نه بر وزن و واجب است براساس صاعی که در زمان رسول الله بوده است، مال خارج شود و کسی صاعی که در زمان رسول الله بوده را پیدا نکرد بر او واجب است به مقداری که به این یقین رسیده است که کمتر از یک صاع نیست از مالش خارج کند. (المجموع شرح المهذب /ج۶/ ص۱۲۹)

به این ترتیب صاع در زمان رسول الله یک کیل مشخصی بوده است و مقدار وزن خوراکی ها هم با مختلف بودن جنس آنها متفاوت است. به طور مثال: اگر یک صاع برنج وزنش می شود، دو و نیم کیلو گرم ممکن است با همان صاع عدس وزنش سه کیلو گرم شود .بنابراین اختلاف وزن ها به متفاوت بودن جنس است در حالی که همه ی آنها با یک صاع سنجیده شده است.

خلاصه: با توجه به مطالبی که بیان شد به این نتیجه می رسیم که یک صاع، پنج رطل و یک سوم رطل می باشد.

نویسنده: امید خزاعی

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …