و ابن تیمیه رحمه الله می گوید: «اجماع سومین اصل (بعد از قرآن و سنت) است که در علم و دین بدان اعتماد می شود. و آنها با این سه اصل تمام اقوال و اعمال ظاهری و باطنی را که ربطی به دین داشت، می سنجیدند. و اجماعی که ضابطه مند بود، همان است که سلف صالح بر آن بودند چرا که پس از آنها اختلاف زیاد شد و امت پراکنده گردید.» [۱]
و همچنین می گوید: «اعتقاد از من و بلکه بزرگ تر از من گرفته نمی شود بلکه تنها از الله و رسولش و آنچه سلف امت بر آن اجماع کرده اند، اخذ می شود؛ بنابراین آنچه در قرآن است، اعتقاد به آن واجب است و همچنین آنچه در احادیث صحیح ثابت شده است مثل صحیح بخاری و مسلم، اعتقاد به آن واجب است.
اما در مورد کتاب ها؛ هرگز فی البدایه به سوی کسی کتابی ننوشتم که او را به چیزی از این امور دعوت کنم بلکه پاسخ سؤالاتی را که مصریان و دیگران از من پرسیدند، نوشتم. به من خبر رسیده که کتابی به سوی امیر (رکن الدین جاشنکیر) نوشته شده و به دروغ به من نسبت داده شده است. کتابی با عقاید تحریف شده که از حقیقت آن بی خبرم اما می دانم که دروغ است. درحالی که سوالاتی از مصر و … در مسائل اعتقادی و … نزد من عنوان می شد که با کتاب و سنت و بر مبنای راه و روش سلف صالح امت، به آنها پاسخ می دادم».[۲]
ابن قیم رحمه الله می گوید: «محال است خداوند متعال پاک ترین قلوب این امت، کسانی که عمیق ترین علم و کمترین تکلف و استوارترین هدایت را دارا بودند، از صدور احکام درست محروم کند و کسانِ پس از آنها را در این مورد موفق بگرداند». [۳]
شوکانی رحمه الله می گوید: «بدان کسانی که از اهل علم به شمار می روند، اتفاق کرده اند که سنت نبوی در تشریع احکام مستقل است. و ثبوت حجیت سنت و استقلال آن در تشریع، ضرورتی دینی است».[۴]
و همچنین می گوید: «بدون هیچ خلافی، اجماع صحابه حجت است. و این دیدگاهی است که خلاف آن جایز نیست، چرا که اجماع برگرفته از (دو منبع) توقیفی (قرآن و سنت) می باشد و صحابه کسانی هستند که شاهد این دو منبع توقیفی بودند.»
خلاصه: مبنای عقیده تسلیم و پیروی است. تسلیم شدن در برابر الله و پیروی از رسول الله صلی الله علیه و سلم و سپس اجماع سلف رضوان الله علیهم.
زهری می گوید: «رسالت از سوی خداوند است و بر پیامبر ابلاغ است و بر ما تسلیم.»[۵]
[۱]– العقیده الواسطیه: ۱۵/۳۰
[۲] – مجموع الفتاوی: ۳/۱۶۱-۱۵۶، اعلام الموقعین: ۴/۱۳۵/۱۲۳
[۳] – اعلام الموقعین: ۴/۱۳۹
[۴] – ارشاد الفحول، شوکانی: ۳۳
[۵] – بخاری: ۶/۲۷۳۷