کسی است که در غیر گناه مبلغی از مال را بدهکار شده است و قادر به باز پس دادن آن نیست و به اندازهای که قرضش را پس دهد از اموال زکات به وی داده میشود.
بدهکاران دو دسته هستند:
نخست: کسانی که برای اصلاح رابطۀ میان دو گروه بدهکار شدهاند. مثلا میان دو دسته از مردم بر سر قضیهای اختلاف و فتنهای رخ داده و او میانشان واسطه شده اما این اختلاف جز با بذل مال حل نمیشود. او نیز مبلغی از مال را برای هر دو طرف بر عهده گرفته و آنان پذیرفتهاند. به چنین شخصی مال زکات تعلق میگیرد تا از عهدۀ پرداخت این تعهد برآید حتی اگر در اصل غنی و بینیاز باشد.
دوم: کسی که به سبب فقر بدهکار شده. یعنی به سبب نیازی که داشته بدهکار شده و نتوانسته از پس بدهی خود برآید، حتی اگر به اندازۀ نیاز خود و خانوادهاش داشته باشد.
مسأله: بخشیدن بدهکار به نیت زکات:
به این ترتیب که شخصی بدهکارِ فقیری دارد و مبلغی از وی طلبکار است. از سوی دیگر زکات وی نیز به اندازۀ مبلغ طلبِ اوست. آیا وی اجازه دارد این مبلغ را ببخشد و آن را به عنوان زکات حساب کند؟
پاسخ: صحیح این است که چنین کار جایز نیست و زکات به حساب نمیآید، زیرا زکات یک نوع دادن و گرفتن است و این کار به منزلۀ دادن مال بیارزش [و زنده کردن پول مرده] است.
یعنی برای مجاهدان و هزینۀ سلاح و هر چیزی که آنان را برای جهاد در راه خداوند یاری دهد. بنابراین دادن زکات به آنان جایز است. برخی از اهل علم اعمال خیریه را نیز جزو این مورد دانستهاند، اما در صحت این قول تردید است، زیرا اگر چنین چیزی صحیح بود بیشک قرآن کریم و سنت نبوی آن را بیان میداشت، بنابراین صحیح این است که این مورد را تنها به مجاهدان و آنچه به کمک آنان میآید، محدود بدانیم.