مشکل‌نبودن تعلیمات دینی

مشکل و گرفتاری حقیقی‌نبودن تعلیمات دینی است، چرا که تعلیمات موجب نبوغ فکری و آشکار شدن، هنرهای نهفته و پنهان در نفس انسان و واسطه ترقی روحی و کمال مادی می‌باشد. انسان‌های گذشتۀ دوران جاهلیت هرنوع عقایدی که به آنان تلقین می‌شد قبول می‌نمودند و توانایی بحث و مخارج درسی نداشتند، با این که آنچه که به آنان تلقین شده بود از خرافاتی باشد که عقل آن را قبول نداشته باشد و علم آن را مردود بداند، ولی الان آن مسئله گذشته و در نظر انسان‌های عصر حاضر که عصر علم و دانش است تغییر کرده، اگر کسی دین را بخواهد باید مورد قبول عقلش باشد، نظرش را راضی کند و در مسیر پیشرفتش باشد و او را از ثمرۀ تلاش و لذت جسمانیش محروم نسازد.

گاهی نبودن دین انسان را به سوی ناهمواری‌ها می‌کشاند و واسطۀ انصراف علمایانی که آگاهی دینی دارند و می‌خواهند سهمی در ایجاد جامعۀ دینی داشته باشند، می‌شود. لذا چنین افرادی فقط متوجه عقل هستند و آن را داور قرار می‌دهند. مجال فرصت نیست برای آن جماعت که می‌خواهند بر مبادی اسلام عزیز و تعالیم صحیح آن اطلاع کامل پیدا کنند و از آداب و اخلاق و روش آن آگاه شوند، اگرچه بعضی از ایشان اسلام را به اعمال و کردار جمعی که به اسلام منسوبند، شناخته اند. و بنابراین، شیوه پرنور اسلام را کریهه و زشت نشان داده اند و عارضه زشت و ناهمواری را برای دستورات واقعی اسلام فراهم آورده و حکم اسلام را مانند ادیان دیگر تصور کرده‌اند، اینجاست که ضرورت تعلیمات دینی، ضرورت پیدا می‌کند.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …