اکنون مشکلات جدیدی به وجود آمده است و لازم و ضروری است که تفکر اسلامی با شیوههای متناسب با فرهنگ و تمدن حاضر، با آن روبرو شود. چون عالم اسلامی را در دوران پیکار عقلها در برابر دشمنان اسلام تصور کنیم، آنچه واضح و روشن است این است که اسلام بر آنها هجوم میبرد و عناصر والای تمدن در اختیار آن است؛ سپس تمدن جدید شکوفا شد و عالم اسلامی بعد از آن که زمام امور را در دست داشت و از هیبتی برخوردار بود و فرمان آن اجرا میشد، منقلب گشت و در حالت دفاعی قرار گرفت.[۱]
نگاهی گذرا به تاریخ معاصر، صحت گفتهها را تایید میکند، غرب از زمان ناپلئون موضعی هجومی در برابر شرق گرفت، شرقی که در جنگ جهانی اول در بالاترین سطح فروپاشی و نابودی قرار گرفت و خلافت عثمانی از بین رفت. مشکلات جدیدی در برابر تفکر اسلامی که با شیوههای جدید با آن روبرو شد قرار گرفت، شیوههایی که از یک طرف نتیجهی مقاومت در برابر استعمار و مقاومت مذاهب و بحثهای فکری بود که استعمار برای تمکین سلطه و قدرت خود در سرزمینهای اسلامی رواج میداد.[۲] از طرف دیگر بر علما واجب گشت که اسلام را به صورت کامل و شامل و چون دین و تمدن بشناسانند و در ارزشهای والای آن، نشاط را برمیانگیزند چه در حقایق متافیزیکی باشد چه در نظم تشریعی، اجتماعی و سیاسی یا در ارزشهای والای اخلاقی و انسانی این عصر و زمانه که بر پیشرفتهای مادی و علمی استوار است، پیشرفتهای علمی که انسان را از غذای روحی و معنویات دور کرده است اما هر قدر علوم در نهایت شکوفایی و پیشرفت باشد، نباید سد راه دین شود.
این استدلال بسیار محکم و قوی است، بهگونهای که علمای این قرن اعتراف کردند که علوم مادی، علمی جزئی و بسیار اندک از حقایق را ارائه میدهد و از طرف دیگر علما ناچار در برابر نعمتهای الله تعالی کرنش کرده و سر فرود آوردند و اقرار کردند که مغرور شدن به علم و اکتشافات علمی، قصور ادراک انسان در برابر سنت کونی الله متعال را میرساند. اکتشافات علمی بیانگر این است که انسان نمیتواند خود قوانین زندگی خود را کشف کند و اشیائی که ما در مورد آن اطلاع و آگاهی نداریم بسیار بیشتر از آنهایی هستند که میشناسیم. برای اقرار به این واقعیت حدود ۱۵۰ تن از بزرگترین دانشمندان دنیا جمع شدند و دایره المعارفی با عنوان (دایره المعارف الجهل) منتشر کردند.[۳] و در آن به توضیح بسیاری از حقایق و ظواهر انسانی و جهان هستی پرداختهاند که همچنان کشف نشدهاند.
همچنین از مواردی که عالم غیب را به اذهان نزدیک میکند و بیشتر قضایای آن مربوط به اصول دین است، گفتههای علمای علوم نجوم در مورد اطراف ما است. هرچند منظور آن مادی است اما مسافتها، حرکات، سرعتها و اعداد آن همگی عقل انسان را به حیرت واداشتند و عقل را از تصور حقیقی آن درمانده و عاجز میکند زیر این جهان بسیار بزرگتر از قدرت تخیل انسانی میباشد. فردی که هستی شناسی میخواند، از تغییر قواعد حاکم بر آن و مقیاسهایی با چنان حجم و بزرگی ترسناکی – که برای آنها مشابه و مانند معقول و قابل درکی که به فهم و تصور او کمک کند، نمییابد – عاجز و ناتوان میماند.
[۱] – باول شمتز: الاسلام قوه الغد العالمیه ترجمه الدکتور محمد شامه ص ۶۴ – مکتبه وهبه بالقاهره.
[۲] – د. محمد البهی: الفکر الاسلامی فی تطوره – دارالفکر سنه ۱۹۷۱ م.
[۳] – وحید الدین خان: الاسلام یتحدی (مدخل العلمی الی الایمان) تعریف ظفر الاسلام خان، مراجعه و تحقیق د. عبدالصبور شاهین – دارالبحوث العلمیه ۱۳۹۳ هـ – ۱۹۷۳م.