- عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صلی الله علیه وسلم، یَسْتَأْذِنُهُ فِی الْجِهَادِ فَقَالَ: «أَحَیٌّ وَالِدَاکَ؟» قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: «فَفِیهِمَا فَجَاهِدْ».[۱]
عبدالله بن عمرو میگوید: مردی نزد نبی صلی الله علیه وسلم آمد و از او اجازه خواست تا به جهاد برود، رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسید: «آیا پدر و مادرت زنده هستند؟» گفت: بله، رسول الله فرمود: «جهاد تو، خدمت به آنان است».
- عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: أَصَابَ عُمَرُ بِخَیْبَرَ أَرْضًا، فَأَتَى النَّبِیَّ صلی الله علیه وسلم، فَقَالَ: أَصَبْتُ أَرْضًا لَمْ أُصِبْ مَالًا قَطُّ أَنْفَسَ مِنْهُ، فَکَیْفَ تَأْمُرُنِی بِهِ؟ قَالَ: «إِنْ شِئْتَ حَبَّسْتَ أَصْلَهَا وَتَصَدَّقْتَ بِهَا»، فَتَصَدَّقَ عُمَرُ أَنَّهُ لاَ یُبَاعُ أَصْلُهَا وَلاَ یُوهَبُ وَلاَ یُورَثُ فِی الفُقَرَاءِ، وَالقُرْبَى وَالرِّقَابِ وَفِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالضَّیْفِ وَابْنِ السَّبِیلِ، لاَ جُنَاحَ عَلَى مَنْ وَلِیَهَا أَنْ یَأْکُلَ مِنْهَا بِالْمَعْرُوفِ، أَوْ یُطْعِمَ صَدِیقًا غَیْرَ مُتَمَوِّلٍ فِیهِ.[۲]
ابن عمر میگوید: به عمر در خیبر زمینی رسید. پس نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: زمینی به من رسیده که مال و سرمایهای بهتر از آن هرگز به من نرسیده است، در مورد آن به من چه امر مینمایی؟ پیامبر ج فرمود: «اگر خواستی اصل زمین را نگه دار و به وسیلهی آن صدقه بده».
پس عمر صدقه داد تا اینکه اصل آن فروخته نشود و بخشیده نگردد و به ارث برده نشود، اما (محصولات و ثمرههای آن) بین فقرا و خویشاوندان و آزادی بردگان و در راه الله (مجاهدان) و بین میهمانان و کسانیکه در راه ماندهاند، به عنوان صدقه تقسیم شود. و حرجی نیست و اشکالی ندارد کسیکه سرپرستی آن را بر عهده دارد، از آن به خوبی استفاده کند و بخورد و یا به دوست خویش بدون اینکه از آن برای جمعآوری ثروت استفاده کند غذا بدهد.
[۱] – متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره ۳۰۰۴ و مسلم حدیث شماره ۲۵۴۹ با لفظ مسلم
[۲] – متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره ۲۷۷۲ و مسلم حدیث شماره ۱۶۳۲ با لفظ بخاری