این مشارکت، در کارهایی است که مخالف قاعده و قانون و منافی حال زنان نباشد، چون اسلام زن را به آن مکلف نکرده است و ضامن زندگی آبرومندانه و عادلانه اوست، زن یا پیش پدر و مادرش است یا در خانه شوهرش.
در حالت اول، پدر کفیل خرج اوست، هنگامی که به خانه شوهر رفت، نفقه و مخارجش به عهده شوهر است.
اگر ولی او فوت نمود و یا شوهرش مُرد و ثروت و مالی هم نداشت، دولت باید وظیفۀ مخارج زن را قبول کند و او را سرپرستی کند و نباید کارهایی که در شأن زن نیست به وسیلۀ او انجام دهد.
اسلام هیچگاه به انجام اعمالی که متعلق به مرد است زن را مجبور نمیکند؛ نظر اسلام با حالات و طبیعت زن موافقت دارد و علم الحدیث آن را تأیید کرده است.
استاد بزرگ، محمد فرید وجدی([۱]) نظریات کافی و لازم در این رابطه بیان داشته که شایسته است در این مورد جملاتی نقل کنیم:
مشارکت زن در کارهایی که از عهده او خارج است با میزان علم جدید و سرشت اصلیاش مغایرت دارد و ایجاد خطر عظیم در جامعه مینماید. سرشت اصلی زن به غیر از کارهایی که خداوند متعال زن را به آن کار مهم که تکثیر و تربیت نوع انسان است اختصاص داده، مانع تکلیف بر انجام کاری است که دارای زحمت و مشقت فراوان باشد، پس نباید زنان را به زور و اکراه بر کارهایی که قدرت و توانایی انجام آن را ندارند وادار کرد تا جایی که مجبور به ترک منزل و به جا گذاشتن بچههایش شود.
جلوگیری از این امر به شدت نیازمند حمایت و رعایت حال زن است. و همچنانکه گفته شد: سرشت اصلی زن مخالف آن است، البته در قرون و زمانهای گذشته دریغ نداشته اند که زنان کار و آگاهی را خارج از محدودۀ خانواده یاد گیرند و فقط او را به زندگی داخلی اختصاص ندادهاند…
این مگر بیارزشی در زندگی وحشیانه همانند بیشهنشینان آفریقا و استرالیا نیست، که مردان مینشینند و استراحت میکنند و زنان برای کارهای سخت مانند کندن ریشه، درختان و برگهای آن خارج میشوند. و بعضی از حیوانات کوچک را شکار کنند و با آن تغذیه مینمایند. و مانند وحشی درنده، آنان ارزشی در جامعه ندارند و در استدلال و منطق دارای اعتباری نیستند.
فیلسوف بزرگ «اگوست کُنت»([۲]) فرانسوی که مؤسس فلسفه اثباتی یا پوزیتویسم است در کتاب «النظام السیاسی علی مقتضی الفلسفه الوضعیه» میگوید:
لازم است زن به زندگی خانوادگی خود بپردازد و او را مکلف به انجام کار مردان ننمائید، چون از وظیفه طبیعی خودش بازمیایستد و استعدادهای ظریف فطری را از دست میدهد. بر مردان لازم است نفقه مخارج زنان را تأمین کنند و هیچگونه توقعی عملی از زنان نداشته باشند، همچنانکه برای کتاب و شعر و فلسفه خرج میکنند. اگر جماعت مردان جهت ثمره و نتایج زحماتشان به ساعتها فراغت و استراحت احتیاج دارند، به همان اندازه زنان به آن استراحت و فراغت برای ادای وظیفه اجتماعی از قبیل بارداری و وضع حمل و تربیت اولاد احتیاج دارند، بلکه بیشتر.
و از جهت دیگر، به خاطر ضعف و ناتوانی زنان در کار خارج از منزل باید مسامحه و گذشت بشود و گرنه مورد طعن رقابت مردان قرار می گیرند و چیزی جز گذشت از نابکاریهایشان عاید آنان نمیشود و به گرفتاری فقر و تنگدستی و نداری دچار میشوند و چیزی از درآمد و قوت زندگی به جز ضرری واضح نصیبشان نخواهد شد و باعث بلای آشکار به اجتماعشان میشود.
این رأی ثابت و علم حق است، ولی آنچه در مورد زنان نوشته شده، ضد اینست و از سوی کسانی است که ظاهرپذیرند و رأی و دستور جمعی است که اهل قصه و داستان بیمعنی هستند، و عدهای آشوبگر که عادت و روشی حیوانی دارند و با نوشتههای مضرّانه و مخّلانه برای زنان دستور و روشی داده اند که زن به مقتضی فطرت، حق خارجشدن از منزل را دارند و با خدعه و نیرنگ؛ روستانشینان را که آگاهی کامل ندارند منحرف ساخته و با این مطلب، قصد ترویج و ترغیب نیّت و نوشتههای شوم خودشان را دارند که در آن مدعی تجدید حیات زندگی اجتماعی زن در جامعه میباشند و اعتباری به حیات و زندگی موروثی و پیروی از آثار گذشتگان نمیدهند.
و این مطلب و نوشتهها بیشتر در اروپا و شرق که مردمشان تمایل و علاقه به خواندن کتابهای سطحی و داستان و قصههایی که موافق غرائز شهوانیتشان میباشد تأثیر گذاشته است؛ و با این نظریه موافقند و مردم در تحقیق آن دفاع جنونانه کرده اند.
پس زنان به گردش و مهاجرت و به کار خارج روی نهادند و بر اثر این درهم آمیختن و آشکارشدن عاداتی که موافق زندگی صالحانه و آبرومندانه نیست، علاقۀ خائنانه و روابط نامشروع میان دو جنس مرد و زن پیدا شد و بیزنی و بیشوهری در میان جوامع شیوع پیدا کرد.
و این شر و گرفتاری سد معبری بر ازدواجهای مشروع ساخته، و موجب آشکارکردن زیبائیهای زنان در برابر بیگانگان که مخالف ذوق صحیح و طبع سلیم است میشود و مردم را در چیزهای باطل و بیهوده قرار میدهد.
بعد میبینند که زنان به شکل لخت و بدون لباس که آن سرچشمۀ بدبختیها است، درمیآید؛ حتی همه روزه روزنامهها تصویر زنان را با شکلهای زننده و بیحجاب و بیبند و بار منتشر میکنند.
و وقت گرانبهای خود را صرف مطالعه آن مینمایند و فرزندان خود را دعوت به آن میکنند، بیخبر و ناآگاه که چه تأثیر بد و قبیحی در خانواده و در جامعه گذاشته است.
و اگر انسان به چیزی عادت کرد و به آن الفت گرفت، سعی مینماید تا تمام ابعاد و اطوار آن را تبلیغ کند و آن را به نهایت برساند، تا سرانجام به نصف عریان و لختی قناعت نمیکند و باید کاملاً عریان و برهنه و بدون لباس باشند. ابتکار و شروع به کارهایی که سابقه نداشته، آن هم نه تنها در تماشاخانههای عمومی؛ بلکه باید در تمام حالات عادی، برهنه و عریان باشند.
در مراکز شهرها مجالس و محافلی تأسیس کرده اند که مرد و زن هردو برهنه و عریان بدون لباس جمع میشوند و ساعتهای طولانی با رقص و لهو و لعب به اجرای منکرات ادامه میدهند و بعد از پایان جلسه، لباس معمولی را میپوشند و به خانههایشان برمیگردند. بله! دولت سیاست اختناق بر آن مجالس اجرا نموده؛ و افراد آن را متواری ساخته، ولی برای از بینبردن کامل آن عاجز و ناتوان است و روز به روز برنامه فساد آن بیشتر منتشر میشود.
آیا تصور میرود تغییرات انسان در این عمل نامشروع در این حد مورد توقف قرار گیرد، نخیر، چنین نیست؛ مگر وقتی چیزی به وجود آید که در فکر و ظن و گمان کسی نبوده باشد مانند این ضربه مهلک که به نام حیات زن در جامعه منتشر میشود، و این عمل سرکوبکننده که آن هم به مانند عمل حیوانی محض است و طرفداران آن نامردانه و بیشرمانه داخل آن جلسات میشوند.
﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا کَسَبَتۡ أَیۡدِی ٱلنَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ۴١﴾ [الروم: ۴۱].
«فساد به سبب آنچه دستهای مردم فراهم آورده، در خشکی و دریا نمودار شده است، تا برای بعضی از آنچه که کرده اند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند».
[۱]– فرید بن مصطفی وجدی (۱۲۹۵ – ۱۳۷۳ﻫ). مؤلف دائرۀ المعارف، متولد اسکندریه و مؤلف کتابهای «الـمدینه والإسلام» – «دائرۀ الـمعارف القرآن عشر – العشرین» – «صفوۀ العرفان» – «الـمرأۀ الـمسلمه» در رد «الـمرأۀ الجدیدۀ از قاسم امین» – و اسلام در عصر علم. برگرفته از الأعلام، خیرالدین زرکلی، ج ۶ ص ۳۲۹٫
[۲]– فیلسوف و ریاضیدان فرانسوی (۱۷۹۸ – ۱۸۵۷ م) وی مؤسس مکتب فلسفی اثباتی (پوزیتویسم) میباشد، در نتیجه انتشار عقاید وی فلسفه و علم از شکل تخیل به تجربه و مشاهده متمایل گردید، وی در اواخر زندگی مکتبی به نام «دیانت انسانی» ایجاد کرد که جمعی به آن گرویدند.