فقها، غیر از ظاهریه، اتفاقنظر دارند که اگر بچه در حالت سفاهت به سن بلوغ برسد، اموالش به دستِ وی داده نمیشود، زیرا خدای متعال میفرماید: ﴿وَلَا تُؤۡتُواْ ٱلسُّفَهَآءَ أَمۡوَٰلَکُمُ ٱلَّتِی جَعَلَ ٱللَّهُ لَکُمۡ قِیَٰمٗا﴾ [النساء: ۵]، «اموال سفها را -که در دستتان است و گویی اموال شماست- به خود آنان تحویل ندهید؛ چیزی که خدا آن را قوام زندگی همهتان قرار داده است». اموال سفها فقط بعد از بلوغ و زمانی به آنان داده میشود که رشد یافتگی آنان احساس و معلوم شود، زیرا خدای متعال میفرماید: ﴿وَٱبۡتَلُواْ ٱلۡیَتَٰمَىٰ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغُواْ ٱلنِّکَاحَ فَإِنۡ ءَانَسۡتُم مِّنۡهُمۡ رُشۡدٗا فَٱدۡفَعُوٓاْ إِلَیۡهِمۡ أَمۡوَٰلَهُمۡۖ﴾ [النساء: ۶]، «یتیمان را بیازمایید تا آنگاه که به سن ازدواج (بلوغ) میرسند؛ اگر از آنان صلاحیت و حسن تصرف دیدید، اموالشان را بدیشان برگردانید». پس بنابر نص این آیه، شرطِ دادنِ مال به سفیهان بلوغ و رشد است.
اما ظاهریه معتقدند که کسی که با وجود عقل بالغ شده باشد، مال او به دست خودش داده میشود. ظاهریه این را گفتهاند چون که رشد را به رسیدن به سنِ بلوغ توأم با داشتن عقل تفسیر میکند و سفه را عدم عقل میدانند، پس هرکس عاقل بالغ شود، رشید بودن وی محقق شده و واجب است که اموالش به دست وی داده شود[۱]، اما جمهور رشد را به درستی و استواری عقل و داشتن قدرت بر حفظ مال تفسیر میکنند[۲] و بنابراین تفسیر، هر عقلی رشید نیست، گرچه هر رشیدی عاقل است.
علمای جعفریه معتقدند که: رشید، کسی است که بالغ و عاقل است و در اموال خود به مصلحت رفتار میکند و در دین خود عدالت دارد[۳] و بنابر این تفسیر، رشید بودن به صِرفِ توانایی بر حفظ مال محقق نمیشود، بلکه با آن و با داشتن عدالت در دین محقق میگردد. اما به نظر میرسد که این موضوع در میان جعفریه مورد توافق نیست، چه برخی از مجتهدان متأخر آنان ذکر کردهاند که رشید کسی است که در مال خود به مصلحت رفتار میکند و در آن، عدالت در دین را شرط نگرفتهاند[۴].
[۱]– المحلی، ابن حزم ۸/ ۲۸۶- ۲۸۷٫
[۲]– التلویح ۲/ ۱۹۱٫
[۳]– الخلاف، طوسی ۲/ ۱۲۱٫
[۴]– منهاج الصالحین، محسن حکیم ۲/ ۱۱۳٫