داعی مانند مجاهدی است که در راه خدا جهاد میکند. همانطور که مجاهدان، یکی از مرزها را حفاظت میکند، داعی نیز مرزی از مرزها را حفاظت میکند و همانگونه که مجاهدین، با دشمنان خدا میجنگند، داعی نیز با دشمنان خدا یعنی کسانی که میخواهند شهوات و شبهات را در میان امت رواج دهند، نسلهای مسلمان را به فساد بکشند، امت را بسوی انحطاط، سوق دهند ودر منجلاب رذایل، غرق سازند، میجنگد: ﴿وَیُرِیدُ ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلشَّهَوَٰتِ أَن تَمِیلُواْ مَیۡلًا عَظِیمٗا ٢٧﴾ یعنی: «و کسانی که از خواهشات نفسانی خویش پیروی میکنند، میخواهند که شما هم – مانند آنان – بسیار منحرف شوید».
پس داعی باید، خود را به صفات مجاهدین، آراسته سازد و در برابر دشمنان خدا، صبر پیشه کند و گردنشان را بزند: ﴿حَتَّىٰٓ إِذَآ أَثۡخَنتُمُوهُمۡ فَشُدُّواْ ٱلۡوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّۢا بَعۡدُ وَإِمَّا فِدَآءً حَتَّىٰ تَضَعَ ٱلۡحَرۡبُ أَوۡزَارَهَاۚ﴾ [محمد: ۴] یعنی: «تا جایی که آنها را خسته و زخمینمایید؛ آنگاه آنان را محکم ببندید. سپس بر آنها منت بگذارید – و یا فدیه بگیرید- (و آزادشان کنید) تا اینکه جنگ پایان پذیرد».