مراد از «متقدمون»، «متوسطون» و «متأخرون» احناف چیست؟

مراد از «متقدمون»، «متوسطون» و «متأخرون» احناف چیست؟

شیخ «محمد عبد الحی لکنوی هندی»، مراد از «متقدمون»، «متوسطون» و «متأخرون» احناف را این‌گونه معرفی کرده است:

  • «سَلَف» یا «متقدمون»: مراد از آن‌ها، فقهای نخستین مذهب، از امام ابوحنیفه تا محمد بن حسن شیبانی است.
  • «خَلَف» یا «متوسطون»: مراد از آن‌ها، فقهایی است که پس از «محمد بن حسن شیبانی» تا «شمس الائمه حلوانی» (متوفی ۴۴۸ه‍ . ق یا ۴۴۹ و یا ۴۵۶ ه‍ . ق)، پابه عرصه‌ی وجود گذاشته‌اند.
  • «متأخرون»: مراد فقهایی است که پس از شمس الائمه حلوانی تا «حافظ‌الدین بخاری» (متوفی ۶۹۳ه‍ . ق) آمده‌اند.[۱]

دکتر محمد ابراهیم علی «حفظه الله» گوید: «… این تقسیم پیوند و رابطه‌ای نزدیک و محکم به ارزیابی کردن و ارزش‌گذاری آرای مذهب دارد؛ پس آرای طبقه‌ی سلف (متقدمون) بی‌چون و چرا، اساس و شالوده‌ی مذهب را تشکیل می‌دهند که در پرتو آرای این طبقه، تخریجات و نظرات و اجتهادات و تطبیقات فقهی طبقه‌ی خلف (متوسطون) شکل می‌گیرد.

اما طبقه‌ی متأخرون: برمبنای تعریفی که «علامه لکنوی» ارائه داده است، در تحت آن برخی از علمای مشهور و به نام مذهب، امثال: «شمس الدین سرخسی» (متوفی ۵۰۰ ه‍ . ق) و نویسنده‌ی کتاب «المبسوط» و «علامه مرغینانی»، نویسنده‌ی کتاب «الهدایه» (متوفی ۵۹۳ ه‍ . ق) و «عبدالله بن محمود» نویسنده‌ی کتاب «المختار» (متوفی ۶۸۳ ه‍ . ق) و دیگر بزرگان عرصه‌ی فقاهت و درایت داخل می‌شود، فقهایی که تألیفات و تصنیفات آن‌ها تکیه گاه و پشتوانه، و مرجع و منبع پسینیان بود و برخی از تألیفات آن‌ها به جایی رسیده بودکه بیانگر مذهب، و رأی راجح در مذهب بودند و مردم، مذهب را از خلال آن‌ها باز می‌شناختند.»

دکتر «ابراهیم علی» در ادامه می‌گوید: «این تقسیم (تقسیم علامه لکنوی) خالی از عیب و نقص و کاستی و کوتاهی نیست که در اینجا به اختصار به ذکر پاره‌ای از این عیب و نقص‌ها، می‌پردازیم:

  • این تقسیم، مورد اتفاق علماء و صاحب نظران فقهی نیست چراکه برخی از علما و اندیشمندان اسلامی بر این باورند که مراد از «متقدمون» (یاسلف) درمذهب احناف، کسانی‌اند که ائمه‌ی ثلاثه – ابوحنیفه، ابویوسف و محمد – را درک کرده باشند و کسانی که این سه بزرگوار را درک نکرده‌اند، از زمره‌ی متأخرون به شمار می‌آیند.

و لذا این گروه از علماء، بیشتر اصطلاح «متأخرون» را به فقهایی اطلاق می‌کنند که قبل از «علامه حلوانی» می‌زیسته‌اند.

  • این تقسیم رشد و پیشرفت و توسعه و ترقی و تکامل و تحول فقهِ مذهبی راکه پس از «امام حافظ الدین بخاری» و دیگر طلایه‌داران عرصه‌ی فقاهت در مذهب احناف که پس از «حافظ الدین بخاری» پا به عرصه‌ی وجود گذاشته‌اند را پوشش نمی‌دهد[۲] (در حالی که با تلاش‌ها و کوشش‌های بی‌وقفه و بی‌شائبه‌ی این چنین افرادی بود که میراث فقهی احناف پر بار، و لوای فقاهت مذهب به اهتزاز درآمد و راه برای رشد و تکامل فقه احناف هموار شد. و با در نظرگرفتن تقسیم علامه لکنوی، «حافظ الدین بخاری» و دیگر بزرگان این عرصه، هیچ جایگاهی در این زمینه ندارند.)

[۱]– الفوائد البهیه، ص ۲۴۱٫ و «مصادر الفقه الحنفی»، تألیف : دکتر حامد ابو طالب، ص ۱۷

[۲]– «المذهب عند الحنفیه»، ص ۳

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …