اعراب پیش از اسلام مذاهب مختلفی داشتند، بعضیها بر این باور بودند که آنچه در دنیا وجود دارد، زمان و یا طبیعت (قانون قدرت و نیرو) است، خدایی وجود ندارد. قرآن مجید در مورد این دسته از مردم چنین میگوید:
﴿وَقَالُواْ مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا ٱلدُّنۡیَا نَمُوتُ وَنَحۡیَا وَمَا یُهۡلِکُنَآ إِلَّا ٱلدَّهۡرُۚ﴾ [الجاثیه: ۲۴].
«و میگفتند همین زندگی دنیا مقصود ماست، میمیریم و زنده میشویم و ما را طبیعت نابود میکند (نه الله)».
بعضی به خداوند معتقد، ولی منکر قیامت و کیفر و پاداش بودند. در مقابل آنان قرآن بر ثبوت قیامت چنین استدلال میکند:
﴿قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّهٖۖ﴾ [یس: ۷۹].
«بگو آن «استخوانهای پوسیده را» زنده میکند آن ذاتی که بار اول آن را به وجود آورد».
بعضیها به خدا و قیامت نیز معتقد بودند ولی نبوت را انکار میکردند، قرآن میفرماید:
﴿وَقَالُواْ مَالِ هَٰذَا ٱلرَّسُولِ یَأۡکُلُ ٱلطَّعَامَ وَیَمۡشِی فِی ٱلۡأَسۡوَاقِ﴾ [الفرقان: ۷].
«و میگویند این چه پیامبری است که غذا میخورد و به بازار میرود»!
﴿قَالُوٓاْ أَبَعَثَ ٱللَّهُ بَشَرٗا رَّسُولٗا ٩۴﴾ [الإسراء: ۹۴].
«میگویند: آیا خداوند انسانی را به عنوان پیامبر فرستاده است»!
آنان تصور میکردند پیامبر باید فرشتهای میبود که از حاجات و نیازهای بشری پاک و منزه باشد؛ ولی عموم مردم بتپرست بودند، آنان بتها را خدا نمیدانستند، بلکه وسیلۀ رسیدن به خدا میدانستند([۱]).
﴿مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ﴾ [الزمر: ۳].
«ما بتها را به این قصد میپرستیم که ما را به خداوند نزدیک کنند».
قبیله «حمیر» که ساکن سرزمین یمن بودند آفتاب را و قبیله «کنانه» و ماه را و قبیله «بنی تمیم» «اوبران» را و قیس «شعری» را و قبیله اسد «عطارد» را و لخم و جذام «مشتری» را میپرستیدند.
[۱]– تمام این تفصیلات در «الملل والنحل» شهرستانی، ذکر مذاهب عرب مذکور اند.