۳- عقل[۱]
عقل هم صلاحیت این را دارد که دلیلی برای تخصیصِ همهی نصوصِ مشتمل بر تکالیفی شرعی باشد، بدین صورت که تکلیف را محدود به کسانی کند که اهلیتِ تکلیف را دارند نه کسانِ دیگری غیر از آنان، از جمله دیوانگان و خردسالان؛ و شرع نیز دلیل عقل را تأیید کرده و -چنان که پیشتر هم اشاره شد- مناطِ تکلیف را بلوغ به همراهِ داشتن عقل قرار داده است.
مثالِ تخصیص با عقل، قولِ الهی «أقیموا الصلاه» و «کُتب علیکم الصیام» و سایر نصوص عامِ وارد شده در مورد تکالیف شرعی است که همهی این احکام مختص غیر دیوانگان و غیر افراد خردسال است و مخصصِ این اختصاص یافتن هم عقل است و شرع نیز بر آنچه که عقل بر آن دلالت میکند دلالت دارد. همچنین، مانند نصوصِ عامی که مشتمل بر تکالیفی شرعی نیستند، لکن عقل مقتضیِ تخصیص آنهاست، مانند آیهی ﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ﴾ [الزمر: ۶۲]، «خدا خالق همهچیز است»، این آیه خاص و ویژهی هر چیزی است غیر خدای متعال؛ چرا که خدا قدیم و پایدار و غیر مخلوق است و نیز همینگونه است آنچه که خدای متعال میفرماید: ﴿وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ١٧﴾، «خداوند بر هر چیزی تواناست». که این جا هم، به دلیلی که قبلاً ذکر شد، قدرت شاملِ خلق خدا به دست خودش نمیشود.
[۱]– المسوده، ص ۱۱۸؛ آمدی ۲/ ۴۵۹- ۴۶۵٫