مختصری در مورد زندگی و شخصیت امام ابن تیمیه

الحمد لله و الصلاه و السلام علی أفضل خلقالله سید العالمین سیدنا محمد (ص) الصادق الامین صاحب السیره العطره الزکیه و بعد:
ما در صدد بیان گوشه ای از زندگانی عالم وفقیهی از فقهای اسلامی هستیم که از تألیفات او در رشته های علوم دینی از قبیل تفسیر ، حدیث و فقه ، کتابخانه های بزرگی ، شکل گرفته است .این عالم ، کسی جز شیخ السلام ابن تیمه (احمد بن عبدالحیم بن عبدالسلام ) نیست که در زمان حکومت ظاهر ، به دنیا آمد . درآن هنگام ، ظاهر ، حکومت مصر و شام را در اختیار داشت و ابن تیمه دوران کودکی را در سایه ی حکومت ظاهر به سر برد و زمانی که ظاهر ، فوت کرد ، ابن تیمه نوجوان بود. خانواده ی ابن تیمه در منطقه حران زندگی می کردند و به عالم بودن ، دینداری ومهارت در عقیده و فقه ، معروف و ریاست فقهی منطقه حران را در دست داشتند . پدربزرگش هم از پیشوایان و فقهای آنزمان بشمار می رفت .
علامه شمس الدین ذهبی می گوید :شیخ الاسلام ابن تیمه به من گفت که شیخ ابن مالک فرمود : خداوند فقه و علوم دینی را برایمجدالدین ابن تیمه ( جد ابن تیمه ) چنان رام کرده که آهن را برای داود نرم کردهبود .

ابن تیمه می گوید : پدر بزرگم مجد الدین کمی تند خو و عصبانی مزاج بود.  یکبار ، تعدادی از علماء از او پیرامون مسئله ای سؤال کردند . پدر بزرگم به آنها گفت: برای این مسئله ، شصت راه وجود دارد . سپس به ترتیب ، شروع به ارائه ی آنها نمودتا اینکه آنان ، خسته شدند و گفتند : بس است . و در عین حال ، از هوش و ذکاوت منحصر به فرد او ، مات و مبهوت شده بودند . سر انجام ، وی در سال ۶۵۲ ه ق دار فانیرا وداع گفت .
از مشهورترین تألیفات وی کتاب ((منتقی الاخبار )) را می توان نام برد که در این کتاب ، احادیث مربوط به ابوابمختلف فقهی را جمع آوری نمود است. و محمد بن علی شوکانی ، برآن شرحی به نام ((نیل الاوطار)) نوشته است . نیل الاوطار ، کتاب ارزشمندی است که در میدان علم و تدریس از جایگاه بالایی برخوردار است . زیرا ویژگیهای زیادی از قبیل خلاصه گویی شیوایی ، ترتیب خوب در ارائه بحث ها و عمق و وسعت نظر نویسنده را در خود جمع کرده است .
پدر ابن تیمه ؛ شیخ شهاب الدین عبدالحلیم بن تیمه ، نیز فردی عالم ، محدثو از فقهای حنبلی بود . او از منطقه ی حران به دمشق رفت و به تدریس در دانشگاه اموی که در آن زمان ، مرکز علماء و مدرسان بزرگ بود ، مشغول شد . دانشگاهاموی جایی نبود که هر عالم و مدرسی بتواند در آنجا مشغول تدریس گردد . درسهای شیخ شهاب الدین از این نظر نسبت به درسهای دیگران ، برتری داشت که ایشان بدون آمادگی قبلی و استفاده از کتاب ، تدریس می کرد . و فقط بر حافظه و محفوظات اش ، تکیه می نمود. همچنین ریاست  دارالحدیث السکریه را در قصاعین به عهده گرفت و در همانجا ، سکنی گزید و سر انجام ، در سال ۶۸۲ ه . ق از دنیا رفت .
ابن تیمه در چنین خانواده و فضائی با تلاش وپشتکار فراوان شروع به درس خواندن نمود . چنانکه مورخان ، علما و فقهای معاصر وی در مورد او می گویند : ایشان با وجود اینکه سن و سال کمی داشت ، مثل سایر بچه ها ،اوقات اش را با بازی و سرگرمی های مختلف ، سپری نمی کرد . بلکه بیشت وقتهایش را بادرس خواندن و یادگیری می گذارند .

او شناخت خوبی از جامعه ، مردم ، تمدن و آداب ورسوم آنان داشت . از تألیفاتش ، چنین استنباط می شود که ایشان از وسعت نظر و اندیشه ی خوبی در زندگی فردی و اجتماعی ، برخوردار بود . او هرگز راه گوشه نشینی ومحو شدن در علم را انتخاب نکرد . بلکه در میان مردم می زیست .
وی علوم زمان خویش را به ترتیب فرا گرفت تااینکه در علوم صرف ، نحو و بلاغت ، به مهارت وتبحر رسید . و در این راستا با نظری عمیق و ذهنی کاوشگر توجه زیادی به خواندن کتاب سیبوبه مبذول داشت . و در کنار علومدینی به فراگیری کتابت ، ریاضی و ورزش نیز پرداخت . او در خواندن علوم دینی به فقه، اصول ، فرایض ، حدیث ، عقاید ، فرقه شناسی و تفسیر ، بسیار اهمیت دارد . و فقهحنبلی را نیز از اجدادش به ارث برده بود.

 ابن عبدالهادی در مورد او می گوید :
تعداد استادانی که ابن تیمه نزد آنها درس خوانده است به دویست نفر می رسد .وی چندین بار ، مسند امام احمد و کتب شش گانه ی حدیث را نزد اساتید مختلف خواند .

تألیفات ابن تیمه از مرز ۱۳۰۰ جلد نیزگذشته اند، به خاطر تعمق زیاد وی در اصول دین ، علاقه به تفسیر آیات قرآن ، اسلوب علمی در بیان مطلب ، توانایی کافی در علم لغت ، بلاغت ،
خطابه و ادب و برخوردار بودن از شجاعت کافی ، امتیازات ویژه ای دارند.

یکی ازشاگردانش به نام سراج الدین در باره ی او می گوید : زمانی که بر اسب سوار می شد ، با نهایت دلیری و شجاعت ، صفوف دشمن را می شکافت و استوار و مقاوم بر اسب می نشست و به خاطر ، حمله های پی در پی به دشمن ، آنان را شکست می داد . در میدان جهاد ،به عمق صفوف دشمن ، می رفت و از مرگ نمی ترسد .

سر انجام این کوه شامخ علم و عمل ، در بیستم ذی القعده سال ۷۲۸ ه. ق و پس از تحمل مصیبتهای زیادی در راه دعوت الی الله از جمله، چندین بار زندانی شدن ، چشم از جهان فرو بست و دار فانی را وداع گفت .
او از بزرگان فکر و اندیشه ی حنبلی و صاحبمدرسه تجدید و احیای توحید ی و ابطال عقائد و آداب و رسوم جاهلی و مخالف اسلام ،بشمار می رود .

مقاله پیشنهادی

امام غزالی و حب‌ جاه

در احیاء العلوم عنوانی به نام «بیان سبب کون الجاه محبوباً بالطبع حتی لا یخلو …