محدثین و علما به ویژه علمای احناف حدیث ابن خزیمه را صحیح می دانند که برای طولانی نشدن مطلب به چند مورد از اقوال علمای حنفی اشاره می کنم:
اگر حدیث بستن دست روی سینه ضعیف می بود و یا مضطرب می بود حتما علامه عینی در مورد آنها سخن می گفت، چنانچه احادیث زیر ناف را مورد بررسی قرار داد و علت ضعف آن را بیان کرد.
علامه سندی حنفی در(حاشیه سنن ابن ماجه، ۱/ ۲۷۰) پس از ذکر احادیث بستن دست روی سینه می گوید: «وَبِالْجُمْلَهِ فَکَمَا صَحَّ أَنَّ الْوَضْعَ هُوَ السُّنَّهُ دُونَ الْإِرْسَالِ ثَبَتَ أَنَّ مَحَلَّهُ الصَّدْرُ لَا غَیْرَ وَأَمَّا حَدِیثُ أَنَّ «مِنَ السُّنَّهِ وَضْعُ الْأَکُفِّ عَلَى الْأَکُفِّ فِی الصَّلَاهِ تَحْتِ السُّرَّهِ» فَقَدِ اتَّفَقُوا عَلَى ضَعْفِهِ کَذَا ذَکَرَهُ ابْنُ الْهُمَامِ نَقْلًا عَنِ النَّوَوِیِّ وَسَکَتَ عَلَیْهِ»: (خلاصه صحیح این است که بستن دست ها سنت است نه رها کردن و ثابت شد که محل گذاشتن و بستن دست ها هم سینه است نه جای دیگر اما حدیثی که می گوید سنت این است که دست ها در نماز زیر ناف بسته شود، علما بر ضعف آن اتفاق نظر دارند چنانچه ابن همام آن را از نووی نقل کرده است و بر آن سکوت کرده است).
اگر احادیث بستن دست ها روی سینه ضعیف می بود علامه سندی حنفی نمی گفت محل بستن دست ها روی سینه است!!! و علامه ابن همام هم سکوت نمی کرد.
مولانا مبارکفوری در (مرعاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح ،۳/ ۶۰) می گوید: «فالظاهر من کلام الحافظ هذا أن حدیث وائل هذا عنده صحیح أو حسن؛ لأنه ذکر ههنا لتعیین محل وضع الیدین ثلاثه أحادیث: حدیث وائل وحدیث هلب وحدیث علی، وضعف حدیث علی إذ قال: إسناده ضعیف، وسکت عن حدیث وائل وحدیث هلب، فلو کانا هما أیضاً ضعیفین لصرح بذلک وبین ضعفهما»: (از ظاهر کلام حافظ ابن حجر پیداست که حدیث وائل نزد او صحیح یا حسن است زیرا ایشان در آنجا برای محل قرار دادن دست ها سه حدیث ذکر کرده است: حدیث وائل، حدیث هلب و حدیث علی و حدیث علی (بستن دست ها زیر ناف) را ضعیف قرار داده است و گفته است: سند آن ضعیف است اما در مورد حدیث وائل و حدیث هلب (بستن دست ها روی سینه) سکوت کرده است اگر این دو حدیث هم ضعیف می بودند حتما حافظ ابن حجر آن را تصریح می کرد و ضعف آن دو حدیث را بیان می کرد).
و مولانا مبارکفوری در صفحه ی بعد همین کتاب در مورد صحیح بودن حدیث وائل بن حجر مطالبی را بیان می کند و به دفاع از آن می پردازد و پس از ذکر شواهد می گوید: «أخرجه أبوداود فی المراسیل وإسناده حسن، والمرسل حجه عند الحنفیه مطلقاً، وههنا قد اعتضد هذا المرسل بحدیث وائل وحدیث هلب الطائی المذکورین، فالاستدال به على وضع الیدین على الصدر فی الصلاه صحیح»: (ابوداود این حدیث را در مراسیل آورده است و سند آن حسن است و حدیث مرسل نزد حنفی ها مطلقا حجت است و این حدیث مرسل را حدیث وائل و حدیث هلب طائی که ذکر شد، تقویت می کند پس استدلال به این حدیث بر این که دست ها در نماز بر سینه گذاشته شود، صحیح است).
سخن پایانی
با توجه به مطالبی که ذکر شد سنت این است که دست ها در نماز بر روی سینه بسته شود و بستن دست ها زیر ناف ضعیف است و همه ی علما و حتی خود علمای حنفی در ضعف آن اتفاق نظر دارند.
اما برخی از احناف که گفته اند احادیث محل بستن دست ها مضطرب و ضعیف هستند، این سخن شان بدون دلیل و طبق علوم حدیث مردود است زیرا احادیث بستن دست زیر ناف ضعیف است و از نظر قوت با احادیث بستن دست روی سینه مساوی نیست لذا اضطرابی هم در این احادیث وجود ندارد.
اما اشکالات و اعتراضاتی که برخی بر حدیث وائل بن حجر وارد کردند باز هم طبق شواهد و دلایل و اقوال علمای حنفی، مردود است و صحت احادیث بستن دست روی سینه ثابت است و هیچ یک از محدثین و علما نگفته اند که حدیث وائل و هلب و طاوس ضعیف هستند حتی خود علمای احناف از احادیث بستن دست ها روی سینه دفاع کرده اند تا جایی که گفته اند صحیح و سنت این است که دست ها در نماز بر روی سینه بسته شود.
در پایان لازم دانستم نکته ای را بگویم و آن این که: محل بستن دست ها یا حتی نبستن دست ها در نماز یک مساله ی فقهی است که بین فقها و مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد و نهایت حکم این مساله این است که بستن دست ها در نماز سنت است یعنی اگر کسی هم دست هایش را در نماز نبست و رها کرد یا زیر ناف یا بالای ناف یا روی سینه بست، نمازش صحیح و درست است. اما مساله ای که باید به آن توجه کرد این است که نباید این مساله خدای نکرده سبب دشمنی و اختلاف و حتی تفسیق و گمراه خواندن یکدیگر شود. هرکس در روشی که انتخاب می کند آزاد است و کسی حق ندارد نظر خودش را بر دیگری تحمیل کند و افراد را مجبور کنند که دست ها را زیر ناف یا روی سینه ببندند. تعصب و افراط در هر چیزی سبب فتنه و گمراهی می شود.
امید است که این مطالب و مباحث سبب رشد علمی شود.
🏼نویسنده: امید خزاعی