محتوای سلفیت چیست؟

سلفیت در مضمون، یعنی همان رویکردِ اسلامی در اوج تمدنِ* پر آوازه­ ی خویش. یعنی راهنمایی به الگو و  نمونه ه­ای عملی که در عصر اولیه ­ی اسلام اجرا شده بود. تمدن اسلامی عناصر و عوامل تشکیل دهنده­ ی خویش را از همین برنامه و از تطبیق عملیِ عصرهای اولیه­ ی اسلام، استخراج نمود. مدار و اساس این تمدن بر یکتاپرستی و درک نقشِ انسان در زندگی و اجرای احکام شریعت در تمامِ ابعاد حیات، می­ باشد. چنان که در آیات قرآن کریم و سنت پیامبر اکرمص به این مهم پرداخته شده است. پس سلفیت منحصر به مدرس ه­ایی است، که بعد از پیدایشِ فرقه­ های مختلف، عقیده و برنامه­ ی اسلامی را بر مبنای فهمِ سلفِ صالحی که آن را نسلی پس از نسلی دیگر آموخته بودند، حفظ کرد[۱]. سلفیت در برهه­ هایی از زمان به اهل حدیث شناخته می­ شد. چون اهل حدیث در روایت و درایت(درک و فهم)، طبق روش صحابه حرکت می­ کردند و در علم و عمل، پایبند برنامه ­ی ایشان بودند[۲].

  در یکی از دوران­ ها هم به دلیل پای­بندی به جماعتِ مسلمانان که به عقایدِ امت،[۳] مقیّد بودند، ونیز جهت تفکیک ایشان از اهل بدعت، همانند خوارج، مرجئه، معتزله، و روافض که از عقاید امت خارج شده و از جماعت مسلمین جدا گشتند، به اسم اهل سنت و جماعت شناخته شدند. قبل از تمام این موارد سلفیت در معنای خاص برابر با اقتدا به رسول الله صلی الله علیه وسلم است. پیامبری که سیرت عالیِ وی قلّه و بلندایی بود که سلف صالح­مان بدان چشم دوخته  و در ذات و سرشتِ خود آن را به یک سیرتِ زنده و پویا مبدل نمودند. لذا سلفیت ساخته­ ی دست بشر نیست. سلفیت یعنی خودِ اسلام، با فهم صحیح به صورت علمی و عملی. سلفیت یعنی تمسک به اعتقاداتی که پیامبرصلی الله علیه وسلم و اصحابش بر آن بودند[۴]. از این روی منتسب بودن به سلفیت کاری پسندیده است. و هر کسی که به سلفیت نسبت داده می­ شود، واجب است از سوی دیگران مورد پذیرش و تأیید قرار گیرد. ابن تیمیه: می­گوید: بر کسی که مذهبِ سلف را آشکار کرده و خود را به آن نسبت می­ دهد، عیبی وارد نیست. بلکه به اتفاقِ علما واجب است این عمل از وی پذیرفته شود. چرا که روشِ سلف کاملاً حق است. اگر چنین شخصی در ظاهر و باطن بر این اندیشه بود، به معنای واقعیِ کلمه، مومن است. اما اگر در ظاهر موافق و مطابق با سلفیت بود و در باطن بر عکس، به منزله­ ی منافقی است که ظاهرش را قبول می­کنیم و درونش را به الله می­ سپاریم. چرا که دستور نداریم سینه و قلب مردم را بشکافیم تا از حقیقت امر اطلاع یابیم[۵]. لذا هر کس تمسک و پایبندیِ به سلف را ابراز نمود، از او می پذیریم. واگر در علم و عمل با سلف تفاوت داشت، یعنی آگاهی نداشت، او را به کار درست و صحیح، رهنمون می­ کنیم. در امورِ دین رجوعِ به سلف، از مواردی است که تمسک بدان واجب است. چرا که آخرِ این امت فقط با همان چیزی اصلاح می­شود که ابتدای امت با آن اصلاح شد.

  دکتر مصطفی حلمی می­گوید: اگر امروز مسلمانان راهی برای بلند شدن می­ جویند، بر آنان است که جماعتی واحد شوند. و وحدتِ جماعت جز با اسلامِ صحیح امکان پذیر نیست. مصدر و منبع اسلامِ صحیح، قرآن و سنت است. و خلاصه­ ی گرایش سلفی، بازگشت به چشمه­ ی زلال قرآن و سنت رسول صلی الله علیه وسلم می باشد[۶].

[۱]  (قواعد المنهج السلفی) تالیف دکتر مصطفی حلمی (ص۲۳-۲۴)، چاپ دارالدعوه اسکندریه.

[۲]  قواعد المنهج السلفی، (ص ۲۳-۲۴).

[۳]  قبلی.

[۴]با توجه به تلاش ­های پراکنده ی علما در نقاط مختلف جهان در کشورهای اسلامی، خصوصیات متعددی از گرایش سلفی در عصر کنونی نمودار گشته است.

[۵]  نقض المنطق، نوشته­ ی ابن تیمیه: ص۱۲۳٫ این مسئله از بدیهیات است. زیرا اقرار به فضل سلف، ما را ملزم می­ دارد که پیروان سلف و اقتدا کنندگان به ایشان را بستاییم.

[۶] . برگرفته از مقدمه­ ی چاپ اول کتابِ قواعد المنهج السلفی. اثر دکتر مصطفی حلمی.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …