خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِینَ هَادُواْ وَٱلصَّٰبِِٔینَ وَٱلنَّصَٰرَىٰ وَٱلۡمَجُوسَ وَٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ یَفۡصِلُ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ ١٧﴾ [الحج: ۱۷].
«به درستی که خداوند در روز قیامت میان کسانی که ایمان آوردهاند و کسانی که یهودی شدهاند و میان صابئیان و مسیحیان و مجوسیان و کسانی که مشرک شدهاند داوری خواهد کرد و مسلّماً خداوند بر هر چیزی شاهد و ناظر است».
مفسران در مورد مجوسیان نظریات مختلفی به شرح زیر دارند:
۱- تفسیر قرطبی: مجوسیان آتش پرستانی هستند که قائل به دو اصل نور و ظلمت برای جهان هستی هستند. قتاده گفته است: ادیان پنج تا هستند که از آنها چهارتا شیطانی و یکی رحمانی است[۱].
۲- تفسیر ابن عطیه: مجوسیان کسانی هستند که آتش و آفتاب و ماه را میپرستند[۲].
۳- تفسیر آلوسی: مجوسیان با توجه به آنچه از قتاده نقل شده است، قومی هستند که آفتاب و ماه و آتش را میپرستند. عدهای هم آنان را تنها آفتاب پرست و ماه پرست خواندهاند و عدهای دیگر آنان را تنها آتش پرست نامیدهاند. برخی هم گفتهاند: مجوسیان قومی هستند که از مسیحیان کناره گرفته و لباس پشمین پوشیده و راه انزوا و گوشهگیری در پیش گرفتهاند. برخی نیز بر این باورند که مجوسیان قومی هستند که قسمتی از دین خود را از مسیحیت و قسمتی را هم از یهودیت گرفته و معتقدند که جهان هستی دارای دواصل نور و ظلمت است. از کتاب «ملل و نحل» (شهرستانی) چنین برمیآید که مجوسیان دارای طوایف مختلفی هستند و آنان قبل از یهودیان و مسیحیان وجود داشتهاند و برخلاف صابئیان از کتاب و شریعت خاص خود برخوردار هستند و آتش را تعظیم میکنند. همچنین در کتاب «ملل و نحل» آمده است که مجوسیان آتشکدههای فراوانی دارند. اولین آتشکدهای که «فریدون» آن را ساخت آتشکدهی طوس و آتشکدهی بخاری به نام «بردسون» و آتشکدهی «کرکو» در سیستان بود. مجوسیان در بخاری آتشکدهی دیگری نیز به نام «قباذان» داشتند و «کیمرد» هم در بین شیراز و اصفهان آتشکدهای را ساخته بود. در دیگر نواحی ایران نیز آتشکدههای مختلفی وجود داشت. تمام این آتشکدهها قبل از «زرتشت» وجود داشتهاند و «زرتشت» آتشکدهی «بتسیا» را بنا نهاد. در سرزمین روم (شرقی) و بر دروازههای شهر قسطنطنیه (استانبول کنونی) آتشکدهای بود که شاپور پسر اردشیر آن را ساخته بود و تا روزگار مهدی (عباسی) باقی مانده بود. «بوران» دختر کسری هم در نزدیکی شهر بغداد آتشکدهای به نام «باسفیثا» داشت و در هند و چین هم آتشکدههایی وجود داشت. در کتاب لغت صحاح آمده است: «مجوسیّه» یک آیین و کیش است، و «مَجوسی» منسوب به این آیین و کیش است و جمع آن «مَجُوس» است. در کتاب قاموس هم آمده است: «مجوس» بر وزن صبور به معنی شخصی است که گوشهای کوچکی دارد و آیینی را ابداع کرده و مردم را به سوی آن دعوت میکند و در واقع لفظ معرّبی است که از «مینح کوش» گرفته شده است. عدهای هم «مجوس» را معرّب «موکوش»[۳] دانستهاند که چون مجوسیان موهای سر خود را تا بناگوش دراز میکردند، این لفظ بر آنان اطلاق شده است[۴].
۴- «تفسیر فتح البیان»: مجوسیان، کسانی هستند که آتش را میپرستند و معتقد به دو اصل نور و ظلمت برای جهان هستی هستند. عدهای هم آنان را قومی میدانند که آفتاب و ماه را میپرستند. برخی هم آنان را گروهی از مسیحیان دانستهاند که از آنان کناره گرفته و جامهی زهد را به تن کردهاند. عدهای هم گفتهاند: مجوسیان کسانی هستند که قسمتی از دین یهود و قسمتی از آیین مسیح را گرفتهاند[۵].
۵- تفسیر شوکانی: شوکانی هم مجوسیان را آتش پرست و معتقد به دو اصل نور و ظلمت برای جهان هستی معرفی کرده و سپس اقوال دیگری که در مورد آنان گفته شده ذکر کرده است[۶].
قول راجح آن است که مجوسیان جزو اهل کتاب به حساب نمیآیند به خاطر دلایلی که قبلاً درمورد صابئیان ذکر کردیم و نیز به خاطر اینکه صاحب «تفسیر فتح البیان» به نقل از «ابن کمال» در تفسیر آیهی: ﴿وَهَٰذَا کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَکٞ فَٱتَّبِعُوهُ وَٱتَّقُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ١۵۵ أَن تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أُنزِلَ ٱلۡکِتَٰبُ عَلَىٰ طَآئِفَتَیۡنِ مِن قَبۡلِنَا وَإِن کُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمۡ لَغَٰفِلِینَ ١۵۶﴾ [الأنعام: ۱۵۵-۱۵۶]. گفته است: این آیه دلالت میکند بر اینکه مجوسیان جزو اهل کتاب محسوب نمیشوند، چرا که اگر جزو اهل کتاب به حساب میآمدند، اقوامی که کتاب بر آنها نازل شده بود سه طائفه میبودند نه دو طایفه[۷].
صاحب «تفسیر فتح البیان» بدون هیچ توضیح و تفسیری سخن ابن کمال را نقل کرده است، گویی که آن را پسندیده است، ولی باید دانست که مجوسیان در پارهای از احکام به اهل کتاب یعنی یهودیان و مسیحیان ملحق میشوند، چراکه پیامبر صلی الله علیه و سلم در مورد آنان فرموده است: «سُنُّوا بِهِمْ سُنَّهَ أَهْلِ الْکِتَابِ». یعنی: «همچون اهل کتاب با آنان (مجوسیان) رفتار کنید».
امام مالک هم در کتاب «موطأ» از جعفر بن محمد و او از پدرش نقل کرده که عمر بن خطابt در مورد مجوسیان گفت: نمیدانم درمورد آنان چگونه رفتار کنم؟ عبدالرحمان بن عوف گفت: من گواهی میدهم که از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدم که میفرمود: «سُنُّوا بِهِمْ سُنَّهَ أَهْلِ الْکِتَابِ».
ابن منذر گفته است: منظور عمر بن خطابt از اینکه گفته است نمیدانم با آنها چه کار کنم تنها در مورد جزیه بوده است.
این سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم دلالت میکند بر اینکه مجوسیان اهل کتاب نبودهاند، و جمهور فقها هم بر این باورند. ولی از امام شافعی روایت شده که مجوسیان اهل کتاب بوده و کتاب خود را تحریف کردهاند و ظاهراً امام شافعی/ به حدیث ضعیفی که از طریق ابوسعید بقال از امام علیt روایت شده، استناد کرده است. ابن عطیه گفته است: روایت شده که پیامبری به نام «زرتشت» در میان مجوسیان مبعوث شده است[۸].
مجوسیان هم اکنون در بعضی از نواحی ایران وجود دارند ولی تعدادشان زیاد نیست.
[۱]– تفسیر قرطبی: ج ۲، ص ۲۳٫
[۲]– تفسیر ابن عطیه: ج ۱۰، ص ۲۴۳٫
[۳]– در متن کتاب به همین صورت قید شده است ولی ظاهراً «موگوش» بوده است.
[۴]– تفسیر آلوسی: ج ۱۷، ص ۱۲۹٫
[۵]– تفسیر فتح البیان: ج ۹، ص ۲۵٫
[۶]– تفسیر شوکانی: ج ۳، ص ۴۴۳٫
[۷]– تفسیر فتح البیان: ج ۴، ص ۲۸۱٫
[۸]– تفسیر قرطبی: ح ۸، ص ۱۱۱٫