مجزه در لغت:

ریشه­ی کلمه­ی معجزه، (عجز) می‌باشد: عَجَزَ عجْزاً و عُجُوْزاً و عَجَزَاناً که به معنای ضعیف بودن و ناتوان بودن است که بر ضد قدرت، استعمال می‌گردد، مثلا می‌گوییم خالد از بالا رفتن به کوه عاجز است.

سیبویه می‌گوید که عجز فعل لازم است[۱] و با اضافه کردن همزه­ فعل متعدی شده است و به (اعجز – یعجز، اعجازا) می‌شود، که به معنای ضعیف ساختن، عاجز ساختن و ناتوان نمودن استعمال می‌گردد. کلمه­ی عجز لازم است که فاعل آن (عاجز) می‌شود یعنی خود شخص عاجز است، اما اعجاز متعدی است و (اعجز) به معنای کسی را عاجز نمودن است و (معجز) اسم فاعل آن می‌باشد که به معنای عاجز کننده یا ناتوان کننده آمده است. (ها) در آخر آن برای مبالغه اضافه شده است[۲]. بنابراین می‌گوییم (معجزه) به معنای بسیار عاجز کننده است.

چرا معجزه را معجزه نامیدند: زیرا بشریت را عاجز نموده است و کسی نمی‌تواند که مثل آن عملی را انجام دهد و از اینکه در مقابل آن ضعیف می‌گردند، به آن تسلیم می‌شوند، به این سبب عاجز کننده یا ضعیف کننده نامیده می­شود.

[۱]– وقالوا: عقل بعقل بعمل عقلاً وهو عاقلٌ، کما قاتلوا: عجزاً وهو عاجزٌ. وقالو: العقل، کما قاتلوا: الظرف، آخلوه فی باب عجؤ یعجز مثله فی اَنه لا یتعدی الفاعلٌ. الکتاب تالیف سیبویه أبو بشر عمرو بن عثمان بن قنبر ۱/۳۴۲٫

[۲]– المحیط المحیط ص: ۵۷۸٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …