۲- قتل مورث به دست وارث، اصلی است که نص در مورد حکم آن وارد شده است و حکم، محرومشدن وارث از ارث است؛ نص مذکور هم این حدیث است که میفرماید: «لَا یَرِثُ الْقَاتِلُ»، «قاتل ارث نمیبرد». علّت حکم نیز به کار بردن قتل عمد عدوانی به عنوان وسیلهای برای زودتر رسیدن به ارث قبل از رسیدن زمان آن است که در حکم، این انگیزهی سوء قاتل به خودش برگشت داده شده، وی با محرومشدن از ارث مجازات میشود؛ حال در مورد حکم قتلِ موصِی به دست موصی له نصی وجود ندارد، لکن علّت موجود در واقعهی اول در این واقعه نیز وجود دارد که همان تلاش نامشروع برای زود رسیدن به یک چیز قبل از فرا رسیدن زمان آن است؛ پس واقعهی قتل موصِی به دست موصی له هم به علّت اشتراک دو موضوع دو علّت حکم، به واقعهی قتل مورث به دست وارث ملحق میشود و در حکم با آن مساوی میگردد و بدین وسیله، موصی له از موصِی به محروم میگردد.
مقاله پیشنهادی
خیار(داشتن اختیار در معامله)
حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …