«و از میان مردم کسی است که در زندگی این دنیا سخنش تو را به تعجب وا میدارد و خدا را بر آنچه در دل دارد، گواه میگیرد و حال آنکه او از سختترین دشمنان است».
و میگویند: منظور این آیه ابن ملجم – قاتل علی رضی الله عنه- است:
«و در میان مردم کسی یافته میشود که جان خود را (که عزیزترین چیزی است که دارد) در برابر خوشنودی خدا میفروشد (و رضایت الله را بالاتر از دنیا و مافیها میشمارد و همه چیز خود را در راه کسب آن تقدیم میدارد) و خداوندگار نسبت به بندگان بس مهربان است (و بدانان در برابر کار اندک، نعمت جاوید میبخشد و بیش از توانائی انسانی برایشان تکالیف و وظائف مقرّر نمیدارد)».
رافضه: نیز همین گونه هستند و همان شیوه را برای ذم صحابه و تکفیر آنها به کار میبرند همان گونه که دربارهی علی و فرزندان او غلو میکنند: میگویند: در آیهی ﴿إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى﴾ [محمد: ۲۵] کسانی که بعد از روشن شدن (راه حقیقت و) هدایت، به کفر و ضلال پیشین خود برمیگردند».
و این همان شیوهی خوارج در مدح ابن ملجم و مذمت علی رضی الله عنه است.
این تأویلات رها از هر قید و ضابطهای، لغو هستند، طوری که انسان میتواند به هر نصی به خاطر تأیید هر اندیشه و عقیدهای احتجاج کند مادامی که برای مدلول الفاظ قیمت و اهمیتی نباشد.
اما به هر حال، همهی این فرقههای گمراه به استنباط آیات تکیه میکنند نه به نص آن. هر کس خواهان رستگاری است، واجب است از نصوص پیروی کند، نصوص بدون استنباط؛ در غیر این صورت گمراه شده و گمراه میکند و از جملهی: