البته روایات دیگری که درباره ولادت سایر امامان آمده است همه از همین قبیل داستانهای عجیب و غریب و افسانههای خیالی است.
و مایه حیرت و تعجب است که ما کورکورانه و از روی تعصب این روایات را قبول کنیم و قرآن و عقلهایمان را دور بریزیم، فقط بخاطر اینکه ما با این روایات بزرگ شدهایم و از کوچکی آنها را در گوشهایمان خواندهاند و با آنها انس گرفتهایم!
در کتاب “مکانه المرأه فی فکر الإمام الخمینی” ـ جایگاه زن در اندیشه امام خمینی ـ (ص/ ۲۳ ـ۲۴) آمده است:” زهراء زنی معمولی نبود؛ ایشان زنی روحانی و ملکوتی بودند… بلکه ایشان موجودی ملکوتی بودند که به شکل انسانی در جهان نمایان شد.. بلکه موجودی خدائی و جبروتی بودند که بصورت زنی نمودار گشت”. نتیجه این غلو و تندرویی این است که حضرت فاطمه زهراء بشر و یا انسانی نبودند!
این در حالی است که خداوند درباره پدرشان؛ حضرت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم میفرمایند:” قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَىٰ إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُکُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا “.( الکهف/۱۱۰)
{ بگو: جز این نیست که من هم بشری مانند شمایم که به من وحی می شود که معبود شما فقط خدای یکتاست؛ پس کسی که دیدار پروردگارش را امید دارد، پس باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نکند. }
آقای هاشم البحرانی در کتابش “مدینه المعاجز” آورده است:” شاذان بن عمر برای ما از مره بن قبیصه بن عبدالحمید آورده که او گفت: جابر بن یزید الجعفی به من گفت: آقایم باقر علیه السلام را دیدم فیلی از گل ساخته، بر آن سوار شد و در آسمان پرواز کرد و رفت به مکه و سوار بر همان فیل از آنجا بازگشت. من این را باور نکردم تا اینکه امام باقر علیه السلام را دیده به او گفتم: جابر از شما چنین و چنان میگوید؟ ایشان دوباره فیلی ساخته مرا بر آن سوار کرده با خود به مکه برد و بازگردانید” ([۱]).
یا جل الخالق!..
فیلی که در آسمان پرواز میکند!.. اسبی که دو بال دارد!!.. به حق حرفهای نشنیده!..
البته ما کرامات بندگان صالح و نیکوکار خداوند را انکار نمیکنیم؛ ولی این کرامات نیست… اینها افسانههایی خیالی است که هیچ عقل آدم سالمی نمیتواند آنرا قبول کند!..
تصویر واقعیت امامان و بزرگان آنچنان که بودهاند کافی است که آنها را چون شعلههای فروزان هدایت بشریت نمودار سازد. و آنها به هیچ کس نیاز ندارند تا چنین خرافات پوچ و بیاساسی را به آنها نسبت دهد!
آنها به خودی خود، و با شخصیتهای والایشان انسانهایی بزرگوار و شایان قدر و منزلتند، و هیچ نیازی به ما ندارند تا با چنین روایات و افسانههای خیالی و دروغین چهره زیبای آنها را زشت و کریه جلوه دهیم!
عجب دروغگویان و مکارانید این به اصطلاح علماء ما!..
از یک سو برای ائمه بال و پر و شاخ و برگهای خیالی درست میکنند تا ثابت کنند آنها از قدرتهای مافوق بشری برخوردار بودند، و از سوی دیگر نسبتهای ناروای ترس و بزدلی و سکوت بر ظلم و ستم و تن دادن به ذلت و خواری را به آنها نسبت میدهند. و زشتتر از همه اینکه میگویند به خانه حضرت امام علی علیه السلام یورش برده شد، سینه زنش؛ دخت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را جلوی او شکستند، بچهای که در شکمش بود را سقط کردند، و امام خاموش ایستاده تماشا میکرد، و انگار که موضوع هیچ به او ربطی ندارد!
حقا که دروغگو حافظه ندارد!..
آیا پیامبران خدا معجزاتشان را هر آنجا که بخواهند میتوانند به نمایش بگذارند، و میتوانند هر آنچه دلشان میخواهد را انجام دهند، یا اینکه معجزات در اختیار پروردگار عالمیان است، و پیامبر تا پس از صورت گرفتنشان از آنها اطلاعی ندارد؟!
اصحاب کهف گفتند: ما یک روز یا ساعاتی چند را در خواب بودیم ([۲]). آنها نمیدانستند که بیش از سیصد سال در خواب بودهاند!
و پیامبر خدا موسی علیه السلام چون عصایش را انداخت و دید که بلافاصله چون جنی به حرکت درآمده، ترسید و از صحنه دور شد ([۳]).
پس آیا امام هر آنچه میخواهد از کرامات را انجام میدهد، و فرمان کار در دست اوست؛ احیانا مرده را زنده میکند، و احیانا در خورشید دخل و تصرف میکند، و احیانا غیب را میداند، و حاجتهای مردم را برآورده میکند، و رزق و روزی برایشان میفرستد؟!
به امامان چیزهای خارق العاده و خارج از تصور عقل بشری نسبت دادهاند، و آنها را از کالبد بشری خارج کرده، موجوداتی که معلوم نیست چه هستند به تصویر کشیدهاند! پس چگونه ما میتوانیم از آنها پیروی کرده، چون آنها شویم در حالیکه آنها موجوداتی خارق العاده و خارج از دایره بشریت هستند، و ما انسانها فاقد تمام آن قدرتها و عجایت هستیم!
اگر امام چون فرشتگان بر طاعت و عبادت پروردگار بصورت فطری و جبلی خلق شده، چگونه میتوانیم چون او شده، او را اسوه و الگوی خود سازیم؟!
پس آیا بهتر نیست از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم پیروی کنیم که خداوند او را در بشریت چون ما انسانها معرفی کرده، از ما خواسته در وارستگی چون او باشیم. خداوند متعال میفرمایند:” لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّـهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّـهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّـهَ کَثِیرًا” ﴿الاحزاب/٢١﴾
{یقیناً برای شما در پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد؛ و خدا را بسیار یاد می کند.}.
و خداوند به ما امر نکرده تا از جبریل و میکائیل و یا سایر فرشتگان پیروی کنیم. چرا که در توان ما انسانها نیست به مخلوقاتی که با ما تفاوت دارند، و در احساسات و عواطف و مشاعر و ساختار بدنی با ما فرق دارند اقتدا کرده، از آنها پیروی کنیم؟!
راستی بعد از این چه کسی بهتر و والاتر است. کسی که خداوند او را انسانی معمولی آفریند با تمام شهوتها و خواستههای نفسانی، و او بتواند با بزرگی و همت و روحانیت والای خود بر هوی و هوسش پیروز گردد، یا کسی که خداوند او را بر طاعت و فرمانبرداری از خود بصورت فطری مجبور سازد و جز طاعت و فرمانبرداری او را توان هیچ کار دیگری نباشد؟!
بنگر چگونه خداوند به پیامبرش امر کرده تا بشریت خود را برای مردمانی که از او معجزات خارق العاده میخواستند گوش زد کند:” وَقَالُوا لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّىٰ تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ یَنبُوعًا ﴿٩٠﴾ أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّهٌ مِّن نَّخِیلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِیرًا ﴿٩١﴾ أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ کَمَا زَعَمْتَ عَلَیْنَا کِسَفًا أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّـهِ وَالْمَلَائِکَهِ قَبِیلًا ﴿٩٢﴾ أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَىٰ فِی السَّمَاءِ وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَیْنَا کِتَابًا نَّقْرَؤُهُ ۗ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّی هَلْ کُنتُ إِلَّا بَشَرًا رَّسُولًا ﴿٩٣﴾ “(سوره مبارکه اسراء)
{ و گفتند: ما به تو ایمان نمی آوریم، مگر آنکه از این سرزمین [خشک و سوزان مکه] چشمه ای پر آب و جوشان روان سازی!! (٩٠) یا برای تو باغی از درختان خرما و انگور باشد که از لابه لای آنها نهرها روان کنی. (٩١) یا آسمان را آن گونه که گمان کرده ای [قدرت داری] پاره پاره بر سر ما بیفکنی، یا خدا و فرشتگان را رو به روی ما آوری. (٩٢) یا خانه ای از طلا برای تو باشد، یا در آسمان بالا روی، و بالا رفتنت را باور نمی کنیم تا آنکه نوشته ای بر ما نازل کنی که آن را بخوانیم!! بگو: پروردگارم منزّه است [از اینکه خواسته های سبک مغزان یاوه گو را پاسخ دهد] آیا من جز بشری فرستاده هستم؟ [که مرا برای هدایت شما فرستاده اند، نه برای اینکه درخواست های بی مورد شما را پاسخ دهم.] (٩٣)}.
و بنگر به امام صادق علیه السلام؛ وقتی بگوشش رسید برخی از مردم در حق آنها غلو میورزند، عصبانی و خشمگین شده فرمودند:” بخدا سوگند که ما نیستیم جز بندگان و بردگان کسی که ما را آفریده، توان هیچ ضرر و نقصان و فایدهای را برای کسی نداریم، اگر خداوند بر ما رحم ورزد از کرم و رحمت اوست، و اگر ما را عذاب کند نتیجه گناهانمان است. بخدا سوگند ما هیچ حجتی بر پروردگارمان نداریم. و هیچ براءتی از خداوند نزد ما نیست. ما خواهیم مرد، و در زیر خاک دفن میشویم، و روز قیامت برانگیخته خواهیم شد و در برابر خداوند خواهیم ایستاد، و مسئول کارهایمان هستیم. وای بر آنها! آنها را چه شده ـ که چنین دروغهایی بر ما میبافند ـ خداوند لعنتشان کند؟! آنها با این دروغهایشان خداوند و پیامبر خدا را در قبرش، و امیر مؤمنان و فاطمه و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی را آزار دادهاند” ([۴]).
([۲]) “وَکَذَٰلِکَ بَعَثْنَاهُمْ لِیَتَسَاءَلُوا بَیْنَهُمْ ۚ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ ۖ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ ۚ قَالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُم بِوَرِقِکُمْ هَـٰذِهِ إِلَى الْمَدِینَهِ فَلْیَنظُرْ أَیُّهَا أَزْکَىٰ طَعَامًا فَلْیَأْتِکُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَدًا ” (الکهف/۱۹) {و همان گونه [که با قدرت خود خوابشان کردیم، از خواب] بیدارشان نمودیم تا میان خود از یکدیگر [از حادثه اتفاق افتاده] بپرسند. گوینده ای از آنان گفت: چه مقدار [در خواب] مانده اید؟ [برخی] گفتند: یک روز یا پاره ای از روز را [در خواب] مانده ایم. [و برخی دیگر] گفتند: پروردگارتان به مقداری که [در خواب] مانده اید، داناتر است، پس یکی از خودتان را با این پولتان به شهر روانه کنید و او باید با تأمل بنگرد کدام یک [از مغازه داران شهر] غذایش پاکیزه تر است؟ پس غذایی از آن برایتان بیاورد، و او باید [در رفت، برگشت و داد و ستد] دقت و نرمی و لطف نشان دهد و احدی را از حال شما آگاه نکند.}
([۳])”وَأَلْقِ عَصَاکَ ۚ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ ۚ یَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّی لَا یَخَافُ لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ” ﴿ النمل/١٠﴾ {و عصایت را بیفکن. پس وقتی آن را دید که تند و شتابان حرکت می کند، گویا ماری باریک و تیزرو ـ یا جن ـ است، پشت کنان رو به فرار گذاشت و به پشت برنگشت. [ندا رسید:] ای موسی! نترس که پیامبران نزد من نمی ترسند}.