- بقلم/ صادق السیهاتی ـ قطیف
( از روشنفکر شیعه عربستان سعودی)
حضرت امام علی علیه السلام میفرمایند:” دو گروه درباره من بر باد میشوند؛ دوست افراطگری که بدانچه در من نیست مرا میستاید. و کینهتوزی که از روی دشمنی بر من افترا و بهتان روا میدارد” ([۱]).
شریف رضی جملهای به همین معنی از امام علی علیه السلام در نهج البلاغه آورده است که ایشان فرمودند:” در من دو شخص هلاک و برباد میشوند: یکی دوست افراطگر و دیگری بهتان و افتراگو” ([۲]). و این دقیقا تعبیری است دیگر از همان گفتهی ایشان که فرمودند:” دو شخص درباره من هلاک میشوند. دوستی که در محبتش غلو میکند، و دشمنی که هر چه دلش میخواهد میگوید” ([۳]).
در روزهای عاشورا با یکی از دوستان در مورد عزاداری و امامان گفتگو میکردیم. بسیار تعجب کردم وقتی شنیدم می گوید: آنچه در مورد امامها میگویند آنها را در حقیقت از کالبد بشری خارج کرده، چیزی شبیه خدایان قرار میدهد!
از حرفش بسیار تعجب کردم. و در عین حال بسیار خوشحال بودم میدیدم جوانانی فهمیده هستند که هر آنچه از پدرانشان به ارث رسیده را بدون فهم و درک قبول نمیکنند.
او در ادامه سخنانش گفت: از کتابهایی که در آن چیزهای بسیار مسخره و خندهداری هست کتابی است به نام “التحفه الرضویه فی مجریات الأمامیه” اثر محمد الرضوی، بیشتر به یک کتاب جادو و جمبل شباهت دارد تا به یک کتاب دینی! در آن اوراد و اذکار خاصی آورده که بوسیله آنها میتوانی موشها را از خانهات فراری دهی. و طلسمهای خاصی آورده که چگونه میتوانی عفت یک زن را بوسیله نامش و نام مادرش کشف کنی ([۴]).
کسی که با دقت در اینگونه کتابهای معجزه ساز مینگرد، براحتی درمییابد که در حقیقت با وقاحت بیمانندی چهره زیبای امامان ـ علیهم السلام ـ را زشت و ناروا و غیرطبیعی به مردم تقدیم میدارند. چهرهای که برخی ابلهان گمان میکنند بر فضل و جایگاه عالی امامان دلالت دارد.
در کتاب “مدینه المعاجز” اثر سید هاشم البحرانی، و همچنین در کتاب “بحار الأنوار” اثر مجلسی آمده است:” از سلمان فارسی روایت شده که فرمودند: به حضرت علی ـ ع ـ گفتم: دوست دارم شتر ثمود را به من نشان دهی.
ایشان وارد خانهاش شده، با اسبی سیاه بیرون آمدند. سپس صدا زدند اسب دیگری نیز آمد. به من گفت: سلمان سوار شو. من سوار اسب شدم، بناگاه دیدم دو بال دارد که به کمرش چسبیدهاند، در هوا به پرواز درآمد…
در ادمه گفت: به یک درخت بسیار تنومندی رسیدیم، آنرا به آهنی که در دست داشت دو نیم کرد. از آن شتر مادهای بیرون جهید که طولش شست متر و عرضش چهل متر بود. سپس صدا زد شتر ماده بزرگتری بیرون آمد که طولش صد و بیست متر و عرضش شصت متر، و سرش از یاقوت سرخ و پاهایش از زبرجد سبز و پستانش از لؤلؤ، و طرف راستش از طلا و طرف چپش از نقره بود. من از پستانش عسلی صاف و گوارا نوشیدم… و در نهایت قصه میگوید: در هر گوشهای هفتاد صف از فرشتگان بودند. ایشان؛ حضرت علی علیه السلام، در یک گوشهای نشستند، فرشتگان میآمدند و به ایشان سلام میکردند، تا اینکه به آنها اجازه داد و آنها رفتند…” ([۵]).
و حیرتآورتر از آن روایتی است که در چندین کتاب از جمله کتاب “روضه الواعظین” آمده است؛ به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نسبت دادهاند که ایشان فرمودند:” دوستم جبریل هنگام تولد علی از آسمان فرود آمده به من گفت: ای دوست خدا! خداوند به تو سلام میرساند. تولد برادرت علی را به تو تبریک میگوید…
در ادامه روایت آمده:… دستم را بطرف مادرش دراز کردم. دیدم علی به طرف دستم کج شده، دست راستش را در گوش راستش قرار داده اذان و اقامه اسلام میگوید، و به یگانگی پروردگار و پیامبری من شهادت و گواهی میدهد!..
این در حالی است که اذان پس از هجرت پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم به مدینه به مسلمانان آموخته شد!
و بیش از این؛ در هنگام تولد حضرت علی پیامبر خدا به پیامبری برگزیده نشده بود، و از پیامبری خودش هیچ اطلاعی نداشت!
در ادامه این روایت افسانهای میآید:” سپس علی ـ نوزاد ـ به من گفت: ای رسول خدا! آیا بخوانم؟ گفتم: بخوان! سوگند به آنکه جان محمد در دست اوست. شروع کرد از کتابهایی که خداوند بر حضرت آدم فرستاده بود و بعدها حضرت شیث آنها را اجرا کرد. آنها را از اولین کلمه تا آخرین کلمه بگونهای خواند که اگر شیث در آنجا میبود اعتراف میکرد که حضرت علی کتابها را بهتر از او حفظ دارد! سپس تورات حضرت موسی ـ ع ـ را طوری خواند که اگر حضرت موسی آنجا میبود اقرار میکرد که ـ حضرت علی ـ بهتر از او آنها را حفظ دارد. سپس زبور داود را خواند. سپس انجیل حضرت عیسی را خواند! سپس قرآنی که خداوند بر من نازل کرده را از اول تا آخرش خواند، دیدم که آنرا چون من در آن لحظه حفظ دارد” ([۶]).
عجب حکایتی است!..
علی تازه متولد شده به محمدی که هنوز به پیامبری برانگیخته نشده میگوید: یا رسول الله! و قرآنی را که تا آن زمان هیچ چیزی از آن نازل نشده را از اول تا آخرش میخواند! در حالیکه پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم از اینکه او پیامبر خواهد شد هیچ اطلاعی ندارد، و حتی یک آیه از قرآن نیز بر او نازل نشده است!
این حکایت در حالی اتفاق میافتد که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم وقتی سالها بعد جبریل بر او نازل شد از هول و شدت آن لحظه بشدت وحشت زده شد، و نزد همسرشان خدیجه کبری رفته، بخود میلرزید و به ایشان میگفت: مرا بپوشانید، مرا بپوشانید، سپس نزد ورقه بن نوفل رفت تا ماجرا را از او بپرسد. ورقه به او گفت؛ این همان فرشتهای است که بر حضرت موسی علیه السلام نازل میشد!
روایت مشهور دیگری از عجایب ساختگی در کتاب “بحار الأنوار” آمده است:”امام علی در داخل کعبه متولد شد. دیوار کعبه برای فاطمه دختر اسد؛ مادر امام علی، شکافته شد تا ایشان به داخل بروند. سپس حضرت علی پس از ولادتش پدرشان ابوطالب را دیدند و به او سلام کردند. سپس وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم را دیدند گفتند: السلام علیک یا رسول الله و رحمه الله وبرکاته. ایشان بعد از ولادتش سوره مؤمنون را تلاوت کردند” ([۷]).
آیا براستی پیامبر میدانست او رسول خداست، و حضرت علی نوزاد به او اطلاع داده بود. و با وجود این؛ همه چیز را انکار میکرد، و برای مردم نقش بازی میکرد، و پیامبر بودنش را پنهان مینمود؟!
خداوند متعال میفرمایند:” تِلْکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ ۖ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَـٰذَا ۖ فَاصْبِرْ ۖ إِنَّ الْعَاقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ “. (هود/۴۹)
{اینها از خبرهای غیبی است که آن را به تو وحی می کنیم، نه تو آنها را پیش از این می دانستی و نه قوم تو؛ پس شکیبایی ورز؛ یقیناً فرجام [نیک] برای پرهیزکاران است. }
و میفرمایند:” وَکَذَٰلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا ۚ مَا کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَـٰکِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِی بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ “.( الشوری/۵۲)
{ و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحی کردیم] روحی را [چون قرآن] از امر خود به تو وحی کردیم. تو [پیش از این] نمی دانستی کتاب و ایمان چیست؟ ولی آن [کتاب] را نوری قرار دادیم که هر کس از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت می کنیم؛ بی تردید تو [مردم را] به راهی راست هدایت می نمایی.}
خداوند متعال؛ پروردگار عالم، آفریدگار جهان و جهانیان، به صراحت اعلام میکند که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم قبل از آمدن وحی بر او از رسالت خود هیچ اطلاعی نداشت، و ما روایتهایی دروغین میسازیم و ادعا میکنیم که امام علی علیه السلام نه تنها میدانست، بلکه همینکه از شکم مادرش به دنیا آمد تمام قرآن را از حفظ تلاوت می کرد!! به حق حرفهای نشنیده!!..
([۱]) کتاب “الغارات” اثر/ ابراهیم الثقفی ۲/ ۵۹۰٫
([۴]) و از جمله کتابهایی که شبیه کتاب “التحفه الرضویه” برشته تحریر در آمده کتاب “ضیاء الصالحین” از جواهرچی است. استاد حسین بزبور مقاله مهمی درباره این کتاب به عنوان “وقفات مع کتاب ضیاء الدین” نوشته، و در آن گوشههای خرافه گرایی و سحر و جادو و شعبده بازی آن را مشخص کرده است. مقاله را میتوانید در سایتهای انترنتی مطالعه کنید.
([۵]) نگا: “مدینه المعاجز” از سید هاشم البحرانی ۱/۵۳۵٫ و بحار الأنوار از مجلسی ۵۴/ ۳۳۹٫
([۶]) نگا: روضه الواعظین ص/۸۳٫ و حلیه الأبرار از سید هاشم البحرانی ۲/ ۵۷-۵۹ .