ما ضد مذاهب اربعه (حنفی- شافعی- مالکی- حنبلی) نیستیم (۱)

موردی که باقی مانده است و می‌خواهیم بر اساس سئوال بعضی‌ها آن را توضیح دهیم در مورد اینکه آیا ما می‌خواهیم مذاهب را بطور کلی حذف کرد. و مذهبی جدید پایه گذاری کنیم؟ یا به حقیقت ما مخالف ابقاء مذهب نیستیم؟در جواب این سئوال می‌گوئیم: ما به حقیقت مخالف جدایی و اختلاف هستیم و آن را دوست نداریم و از دشمنی با همدیگر و پخش شدن دوشاخگی متنفریم، به همین خاطر بنا کردن مذهب جدیدی بنام مذهب پنجم به عقیده ماغیر معقول و نادرست است، آنگونه که دشمنان ما درباره ما فکر می‌کنند – و همچنین تقسیم کردن مسلمانان به صورت چهار مذهب را هم دوست نداریم، بلکه تمامی سعی و تلاش ما براین است که این چهار مذهب را در یک مذهب واحد جمع کنیم همانگونه که زمان سلف صالح وضعیت اینگونه بود. زیرا ما معتقدیم به اینکه هرگز عاقبت یا آخر این امت درست نخواهد شد مگر بواسطه آنچه که اول این امت بوسیله صالح درست شده بود. همانطور که امام مالک رحمه الله- گفته است: هرگز مسلمانان درست نمی‌شوند و هرگز رستگار نخواهند شد مگر زمانیکه به اسلام صحیح و درست خودشان در تمامی جهات زندگی از جمله از جهت فقه برگردند، لذا ما معتقدیم که بر مسلمانان واجب است به آنچه که زمان صحابه و تابعین و تابع تابعین- رضوان الله علیهم- بر آن عقیده و نظر و فکر بوده‌اند، برگردند، آن کسانی که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم از آنان تعریف و تمجید می‌کند و می‌فرماید: «خَیْرُ النَّاسِ قَرْنِى، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ»([۱]) بهترین کسان، مردمان عصر من هستند، (اصحاب)سپس آن‌هایی که بعداز اینان می‌آیند(تابعین)، سپس کسانی که از بعد ازآنان می‌آیند. (تابع تابعین).

وضعیت مثالی که در نهایت سعی داریم که آن را بدست بیاوریم این است که در هر شهری عالمی حقیقی نه مجازی یافت شود یعنی یک مجتهد یا بیشتر، واین بر تمامی مسلمانان فرض کفایه است، این مجتهدان دیگربواسطه اقوال وگفته‌هایی که نزد آنان است بدون تعصب نسبت به مذهبی دیگر، برای مردم فتوی صادر می‌کنند، و باید تمامی تعصب آنان نسبت به کتاب الله(جل جلاله) و سنت رسول او ص باشد. و دلایلی را که برای سئوال کنندگان ذکر می‌کنند باید بصورت مفصل قابل فهم باشد تا مردم همیشه و در هر حال به پروردگار خود و نبی گرامی خویش در ارتباط همیشگی باشد. در این حالت در بین مردم، مقلد و متّبع هم وجود خواهد داشت، و هرگاه برای مقلدی سئوالی پیش بیاید و از یکی از علماء یا مجتهدان سئوال کند، باید از حکم خداوند تبارک و تعالی در مورد مساله خود سئوال کند نه حکم مذهب امامی که خود پیرو آن مذهب است و هرگاه برای متّبع سئوال پیش بیایدباید از حکم خداوند- تبارک و تعالی- در این مورد سئوال نکند، و او در این رابطه توضیح و دلیل بخواهد و این همان چیزی است که ما بخاطر تحقق ورسیدن به آن تلاش وکوشش می‌کنیم.

[۱]– متفق علیه.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …