آیا ما میخواهیم مذاهب را به طور کلی حذف کرد. و مذهبی جدید پایه گذاری کنیم؟ یا به حقیقت ما مخالف ابقاء مذهب نیستیم؟در جواب این سوال میگوئیم: ما در حقیقت مخالف جدایی و اختلاف هستیم و آن را دوست نداریم و از دشمنی با همدیگر و پخش شدن دوشاخگی متنفریم، به همین خاطر بنا کردن مذهب جدیدی بنام مذهب پنجم به عقیده ماغیر معقول و نادرست است، آنگونه که دشمنان ما درباره ما فکر میکنند – و همچنین تقسیم کردن مسلمانان به صورت چهار مذهب را هم دوست نداریم، بلکه تمامی سعی و تلاش ما براین است که این چهار مذهب را در یک مذهب واحد جمع کنیم همانگونه که زمان سلف صالح وضعیت اینگونه بود. زیرا ما معتقدیم به اینکه هرگز عاقبت یا آخر این امت درست نخواهد شد مگر بواسطه آنچه که اول این امت بوسیله صالح درست شده بود.
همانطور که امام مالک رحمه الله- گفته است: هرگز مسلمانان درست نمیشوند و هرگز رستگار نخواهند شد مگر زمانیکه به اسلام صحیح و درست خودشان در تمامی جهات زندگی از جمله از جهت فقه برگردند، لذا ما معتقدیم که بر مسلمانان واجب است به آنچه که زمان صحابه و تابعین و تابع تابعین- رضوان الله علیهم- بر آن عقیده و نظر و فکر بودهاند، برگردند، آن کسانی که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم از آنان تعریف و تمجید میکند و میفرماید: «خَیْرُ النَّاسِ قَرْنِى، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ»([۱]) بهترین کسان، مردمان عصر من هستند، (اصحاب)سپس آنهایی که بعداز اینان میآیند(تابعین)، سپس کسانی که از بعد ازآنان میآیند. (تابع تابعین).
وضعیت مثالی که در نهایت سعی داریم که آن را بدست بیاوریم این است که در هر شهری عالمی حقیقی نه مجازی یافت شود یعنی یک مجتهد یا بیشتر، واین بر تمامی مسلمانان فرض کفایه است، این مجتهدان دیگربواسطه اقوال وگفتههایی که نزد آنان است بدون تعصب نسبت به مذهبی دیگر، برای مردم فتوی صادر میکنند، و باید تمامی تعصب آنان نسبت به کتاب الله(جل جلاله) و سنت رسول او صلی الله علیه وسلم باشد.
و دلایلی را که برای سئوال کنندگان ذکر میکنند باید بصورت مفصل قابل فهم باشد تا مردم همیشه و در هر حال به پروردگار خود و نبی گرامی خویش در ارتباط همیشگی باشد. در این حالت در بین مردم، مقلد و متّبع هم وجود خواهد داشت، و هرگاه برای مقلدی سئوالی پیش بیاید و از یکی از علماء یا مجتهدان سئوال کند، باید از حکم خداوند تبارک و تعالی در مورد مساله خود سئوال کند نه حکم مذهب امامی که خود پیرو آن مذهب است و هرگاه برای متّبع سئوال پیش بیایدباید از حکم خداوند- تبارک و تعالی- در این مورد سئوال نکند، و او در این رابطه توضیح و دلیل بخواهد و این همان چیزی است که ما بخاطر تحقق ورسیدن به آن تلاش وکوشش میکنیم.
و میدانیم براستی اجرای این برنامه بصورت یک باره ای مشکل بوده و به حقیقت وسایل و امکانات چنین برنامه ای راحت و آسان نیست پس ناچاراً باید بتدریج و مرحله به مرحله به آن دست یابیم.
در مرحله اول: طلّاب دینی باید تمامی علم فقه مربوط به مذهب خود را بطور کلی بخوانند و باید کتابهای فقهی انتخاب کنند که احکام را با استناد به دلایل بیان کرده است مانند کتاب المجموع، امام نوووی «فتح القدیر» «ابن همام» و در مرحله دوم: به خواندن کتابهای فقهی دیگر مذاهب آنها که اقوال مختلف را همراه با دلایل تشریح میکنند، روی آوردند. سپس در مرحله سوم: به خواندن موضوع ادّله احکام بپردازند و نهایتاً درمرحله چهارم: اجتهادات مذاهب مختلفه مخصوصاً مذاهب اربعه را جلوی خود قرار داده و آن را که ترجیح دارد و نسبت به نظرات دیگر، صحیح تر است، انتخاب و به آن عمل کنند، و آنهایی را از لحاظ دلیل ضعیف و خفیف هستند، ترک کنند.
[۱]– متفق علیه.