ما جاء فی منکری القدر (تهدیداتی که راجع به منکران قدر وارد شده است) (۸)

مؤلف می‌گوید: (وعن عباده بن الصامت رضی الله عنه أنه قال لابنه: «با بُنیَّ إنک لن تجد طعم حقیقه الإیمان حتی تعلم أن ما أصابک لم یکن لیخطئک، وما أخطأک لم یکن لیصیبک»، سمعت رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول: «إن أول ما خلق الله القلم، فقال له: اکتب، فقال: رب! وماذا أکتب؟ قال: اکتب مقادیر کل شء حتی تقوم الساعه» یا بُنیَّ! إنی سمعت رسول الله  صلی الله علیه و سلم یقول: «من مات على غیر هذا فلیس منی»[۱].

[وفی روایه لأحمد: «إن أول ما خلق الله تعالی القلم، فقال له: اکتب، فجری فی تلک الساعه بما هو کائن إلى یوم القیامه»[۲]][۳]).

 (از عباده بن صامت رضی الله عنه روایت شده که به پسرش گفت: «پسرم! تو هرگز طعم حقیقت ایمان را نمی‌چشی تا اینکه بدانی هر آنچه به تو رسیده، باید به تو می‌رسید و این طور نیست که برایت پیش نیاید و هر آنچه که به تو نرسیده و برایت پیش نیامده، نباید برایت پیش می‌آمد». از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنیدم که می‌فرمود: «همانا اولین چیزی که خدا آفرید، قلم بود. به قلم گفت: بنویس. قلم گفت: پروردگارا، چه چیزی بنویسم؟ پروردگار متعال فرمود: «اندازه های مشخص هر چیزی را تا هنگام برپایی قیامت بنویس». پسرم! همانا از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنیدم که می‌فرمود: «هرکس بر غیر این حالت و غیر این عقیده بمیرد، از من نیست».

در روایتی از آن احمد آمده است: «همانا اولین چیزی که خدای متعال آفرید، قلم بود. به قلم گفت: بنویس. پس در آن لحظه تمام آنچه که تا روز قیامت اتفاق می‌افتد را نوشت») .

در عبات: (یا بُنیَّ إنک لن تجد طعم الإیمان …) پسر عباده بن صامت، ولید نام دارد همان طور که ترمذی در روایت خود بدان تصریح کرده است.

در روایت مذکور آمده که ایمان، مزه دارد. چنین هم است و به راستی ایمان، شیرینی و طعم دارد. هرکس آن را بچشد، از دنیا و موجودات دنیا لذت می‌برد. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است: «ثلاث من کن فیه وجد بهن[۴] حلاوه الإیمان …»[۵]: «سه خصلت هست در هرکس باشد، شیرینی ایمان را احساس می‌کند  . . .». بنده تنها زمانی شیرینی ایمان را احساس می‌کند که به قدر خدا ایمان داشته باشد؛ چون محال است آن سه خصلت در کسی باشد که به قدر ایمان نداشته باشد بلکه آن را تکذیب کند و کلام خدا و فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و سلم را رد کند؛ چون محبت کامل نسبت به خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم مقتضی تبعیت کامل از خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم است. پس هرکس به قدر ایمان نداشته باشد، خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم در نزد وی، محبوب‌تر از دیگران نیست و در نتیجه شیرینی و طعم ایمان را نمی‌چشد، بلکه اگر علم قدیم خدا را انکار کند، کافر است. از این رو از یکی از پیشوایان و سران قدریه -با اسناد صحیح روایت شده که – وقتی حدیث ابن مسعود رضی الله عنه آنجا که گفته است: «حدثنی الصادق المصدوق . . .» ذکر شد – گفت: اگر از اعمش این سخن را می‌شنیدم، او را تکذیب می‌کردم، اگر این سخن را از زید بن وهب می‌شنیدم، جوابش را می‌دادم. اگر آن را از عبدالله بن مسعود می‌شنیدم، آن را از او نمی‌پذیرفتم. و اگر از رسول الله صلی الله علیه و سلم این حدیث را می‌شنیدم، آن را رد می‌کردم. عبارتی بعد از آن نیز ذکر کرد.[۶] این گفته، کفر صریح است. پناه می‌بریم به خدا از موجبات خشم‌اش و از عذاب دردناک‌اش.

عباده در این حدیث، کیفیت ایمان به قدر را تبیین نموده، و آن هم بدین صورت است: شخص بداند آنچه که به او رسیده و برایش پیش آمده، باید برایش پیش می‌آمد و این طور نیست که برایش پیش نیاید و آنچه که برایش پیش نیامده، نباید برایش پیش می‌آمد. این گفته مطابق فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و سلم است که در حدیث جابر رضی الله عنه می‌فرماید: «لا یؤمن عبد حتی یؤمن بالقدر خیره وشرّه و حتی یعلم[۷] أن ما أصابه لم یکن لیخطئه وما أخطاه لم یکن لیصیبه»: «هیچ بنده ای ایمان ندارد تا اینکه به قدر خیر و شر ایمان داشته باشد و تا اینکه بداند آنچه به او رسیده و برایش پیش آمده، باید برایش پیش می‌آمد و این طور نیست که برایش پیش نیاید و آنچه برایش پیش نیامده، نباید برایش پیش می‌آمد». [روایت ترمذی].[۸]

معنای حدیث مذکور این است: بنده ایمان ندارد«حتی یعلم أن ما یصیبه»: «تا بداند آنچه که به او می‌رسد» که فقط براساس تقدیر خدا به انسان می‌رسد. یعنی خیر و شری که برای انسان تقدیر شده است. «لم یکن لیخطئه» نباید به او می‌رسید یعنی آنچه که برای انسان تقدیر نشده، هرگز به انسان نمی‌رسد و برایش نمی‌آید؛ همان طور که خدای متعال می‌فرماید: ﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِیٓ أَنفُسِکُمۡ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ ٢٢﴾ [الحدید: ۲۲]: «هیچ رخدادی در زمین به وقوع نمی‌پیوندد، یا به شما دست نمی‌دهد، مگر این که پیش از آفرینش زمین و خود شما، در کتاب بزرگ و مهمی (به نام لوح محفوظ، ثبت و ضبط) بوده است، و این کار برای خدا ساده و آسان است». در جای دیگری می‌فرماید: ﴿قُل لَّن یُصِیبَنَآ إِلَّا مَا کَتَبَ ٱللَّهُ لَنَا هُوَ مَوۡلَىٰنَاۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ۵١﴾ [التوبه: ۵۱]: «بگو: هرگز چیزی (از خیر و شر) به ما نمی‌رسد، مگر چیزی که خدا برای ما مقدّر کرده باشد. (این است که نه در برابر خیر مغرور می‌شویم و نه در برابر شر به جزع و فزع می‌پردازیم، بلکه کار و بار خود را به خدا حواله می‌سازیم و) او مولی و سرپرست ما است، و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند و بس».

 

(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– ابوداود در سننش، شماره‌ی ۴۷۰۰؛ طبرانی در «مسند الشامیین»، شماره‌ی ۵۹ و بیهقی در «السنن الکبری»، ۱۰/۲۰۴ آن را روایت کرده‌اند. ضیاء در «المختاره»، شماره‌ی ۳۳۶ و دیگران آن را صحیح دانسته‌اند و اسنادش صحیح است. طیالسی در مسندش، شماره‌ی ۵۵۷؛ امام احمد در «المسند»، ۵/۳۱۷؛ ترمذی در سننش، شماره‌ی ۳۳۱۹ و ۲۱۵۵؛ فریابی در کتاب «القدر»، شماره‌ی ۴۲۵؛ ابن ابی عاصم در «السنه»، شماره‌ی ۱۰۷؛ آجری در «الشریعه»، شماره های ۳۴۶ و ۱۸۰ و دیگران مانند آن را روایت کرده‌اند. این حدیث، حدیثی صحیح است.

[۲]– امام احمد در «المسند»، ۵/۳۱۷ و دیگران روایتش کرده‌اند. قبلاً تخریج این حدیث آورده شد.

[۳]– عبارت داخل کروشه از نسخه های خطی به خاطر سهولت و رعایت اختصار، افتاده است.

[۴]– لفظ «بهن» از نسخه های «الف» و «ط» افتاده و در نسخه های «ب» و «ض»، لفظ «فیهن» آمده است. آنچه در اینجا آمده براساس صحیح مسلم می‌باشد.

[۵]– بخاری در صحیح خود، شماره‌ی ۱۶ و مسلم در صحیحش، به شماره‌ی ۴۳ این حدیث را از انس رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت کرده‌اند که آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمودند: «ثلاث من کن فیه وجد بهنَّ حلاوه الإیمان: من کان الله ورسوله أحب إلیه مما سواهما وأن یحب المرء لا یحبه إلا لله وأن یکره أن یعود فی الکفر بعد أن أنقذه الله منه کما یکره أن یقذف فی النار»: «سه چیز هست در هرکس باشد، شیرینی ایمان را احساس می‌کند: ۱- هرکس که خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم در نظرش محبوب‌تر از غیر خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم باشد.۲- کسی را صرفاً به خاطر خدا دوست داشته باشد.۳- دوست نداشته باشد به کفر بازگردد پس از آنکه خدا او را از آن نجات داده، همان طور که دوست ندارد به جهنم افکنده شود». لفظ این حدیث از آن مسلم است. لفظ بخاری این است: «ثلاث من کن فیه وجد حلاوه الإیمان؛ أن یکون…»

[۶]– عبارت بعدی این است که گفته است: اگر این سخن را از الله می‌شنیدم، به او می‌گفتم: این چیزی نیست که بر آن پیمان محکم را از ما گرفتی.

[۷]– در نسخه های «الف »، «ط »، «ض »،  عبارت «حتی أن ما» آمده است.

[۸]– ترمذی در سننش، شماره‌ی ۲۱۴۴؛ ابن جریر در «صریح السنه»، شماره‌ی ۲۰ و مزی در «تهذیب الکمال» ۱۶/۲۰۱ این حدیث را از جابر رضی الله عنه روایت کرده‌اند. در اسناد این حدیث، عبدالله بن میمون قداح وجود دارد که متروک است او این حدیث را به طور موقوف بر جابر روایت کرده همان طور که نزد لالکائی در «شرح أصول الاعتقاد»، شماره‌ی ۱۲۴۲ و جود دارد. اما این حدیث از غیر جابر رضی الله عنه به صحت رسیده است.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …