«قدر»، یعنی آنچه که خدا مقدر و مقرر نموده است.
از آنجا که توحید ربوبیت جز با اثبات قدر تحقق نمییابد، از این رو مؤلف بابی را به این موضوع اختصاص داده است. قرطبی میگوید: «القدر»: مصدر قدَرت الشیء – با تخفیف دال – أُقدِرُهُ و أقدُرُه قَدراً و قَدَراً میباشد که هر گاه به مقدار یک چیز احاطه پیدا کنی، این فعل آورده میشود.
بعضی گفته اند: «قدر» از فعل قَدَّرتُ – با تشدید دال – أُقَدِّرُ تقدیراً آمده است. اگر بگوییم: خدای متعال اشیاء را تقدیر نموده، آن وقت معنایش چنین است: خدای متعال اندازههای مشخصی، حالات، زمان و کیفیت اشیاء را قبل از به وجود آوردن شان، دانسته و سپس آنها را مطابق آنچه در علمش بوده و اندازه، کیفیت و شکل معینی برایشان در نظر گرفته، به وجود آورده است. پس هیچ موجود حادثی در عالم بالا و عالم پایین وجود ندارد مگر اینکه از علم، قدرت و ارادهی خدا صادر شده است. این مطلب، عقیده و تفکر سلف صالح است که براهین و ادلهی دینی بر آن دلالت دارند»[۱].
مؤلف اینجا تهدیداتی که دربارهی منکران تقدیر خدا آمده، بیان کرده تا هشدار دهد که بایستی به قدر ایمان آورد. از این رو پیامبر صلی الله علیه و سلم قدر را از ارکان ایمان به حساب آورد؛ همان طور که در حدیث جبرئیل علیه السلام موقعی که از پیامبر صلی الله علیه و سلم دربارهی ایمان پرسید، آمده و در جواب وی، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «أن تؤمن بالله وملائکته وکتبه ورسله والیوم الآخر وتؤمن بالقدر خیره وشره»، قال: «صدقت»:[۲] «اینکه به خدا، فرشتگان خدا، کتابهای آسمانی، پیامبران خدا و روز آخرت ایمان بیاوری و نیز به قدر خیر و شر خدا ایمان بیاوری». جبرئیل؛ گفت: «راست میگویی».
از عبدالله بن عمرو بن عاص روایت است که گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «إن الله تعالی کتب مقادیر الخلائق قبل أن یخلق السموات والأرض بخمسین ألف سنه» قال: «وعرشه على الماء»[۳]: «همانا الله تعالی اندازههای مشخص مخلوقات را پنجاه هزار سال پیش از آفرینش آسمانها و زمین آفرید». آن حضرت صلی الله علیه و سلم افزود: «و عرش خدا روی آب بود».
از ابن عمر رضی الله عنها روایت است که گفته است: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «کل شیء بقدر حتی العَجْزُ والکَیِّسُ»: «هر چیزی، بر اساس قضا و قدر خداست [و برایش اندازهی معینی مشخص شده و طبق آن اندازه به وجود آمده است] حتی ناتوانی و زیرکی». مسلم در صحیحش این دو حدیث را روایت کرده است.[۴]
از علی رضی الله عنه روایت شده که گفته است: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «لا یؤمن عبد حتی یؤمن بأربع: یشهد أن لا إله إلا الله، وأنی رسول الله، بعثنی بالحق، ویؤمن بالموت، والبعث بعد الموت، ویؤمن بالقدر»: «هیچ بندهای ایمان ندارد مگر اینکه به چهار چیز ایمان بیاورد: گواهی دهد که معبود برحقی جز الله نیست و من فرستادهی خدایم که مرا به حق مبعوث فرموده است. به مرگ و زندهشدن پس از مرگ و به قدر ایمان بیاورد». ترمذی، ابن ماجه و حاکم در مستدرک خود آن را روایت کردهاند[۵].
(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
احادیث وارده در این زمنیه خیلی زیادند و دانشمندان اسلامی تألیفات جداگانهای را به این موضوع اختصاص دادهاند[۶].
[۱]– المفهم لما أشکل من تلخیص کتاب مسلم، ۱/۱۳۲٫
[۲]– بخاری در صحیحش، شمارهی ۵۰ و مسلم به شمارهی ۱۰ آن را از طریق حدیث ابوهریره رضی الله عنه روایت کردهاند. همچنین مسلم در صحیحش شمارهی ۸ این حدیث را از عمر بن خطاب رضی الله عنه روایت نموده است.
[۳]– مسلم در صحیحش، شمارهی ۲۶۵۳ آن را از عبدالله بن عمرو رضی الله عنه روایت کرده است.
[۴]– مسلم در صحیحش، به شمارهی ۲۶۵۵ آن را روایت نموده است.
[۵]– طیالسی در مسندش، شمارهی ۱۰۶؛ امام احمد در «المسند»، ۱/۹۷- ۱۳۳؛ ترمذی در سننش، شمارهی ۲۱۴۵؛ ابن ماجه در سننش، شمارهی ۸۱؛ ابن حبان در صحیحش، شمارهی ۲۳ و حاکم در «المستدرک علی الصحیحین»، ۱/۳۲- ۳۳ این حدیث را روایت نمودهاند. حاکم این حدیث را صحیح دانسته و ذهبی آن را تأیید نموده است. این حدیث همان طور که حاکم و ذهبی میگویند، صحیح است.
[۶]– ازجمله کسانی که دربارهی قضیهی «قدر» کتاب تألیف کردهاند، امام عبدالله بن وهب مصری، امام ابوداود صاحب سنن، امام جعفر بن محمد فریابی، امام ابن خزیمه و دیگران هستند.