فرمودهی: (فإن «لو» تفتح عمل الشیطان) یعنی گفتن «لو» ناشی از بیقراری و عجز و سرزنش و نارضایتی از قضا و قدر میباشد. به همین دلیل هرکس «لو» را در حالت نهی شده، بگوید؛ اگر از تکذیب قضا و قدر سالم بماند، اما از مخالفت و عناد با قضا و قدر و این اعتقاد که اگر به زعم خود فلان کار را میکرد، آن امر مقدر شده واقع نمیشد، سالم نمیماند و این از جمله کارها و وسوسهی شیطان است.
اگر گفته شود: در گفتن «لو» رد و تکذیب قدر نیست؛ چون همان اسبابی که این شخص آرزویش کرده، قدر خداست؛ چون او میگوید: اگر این قدر برایم میسر میشد، آن قدر از من دور میشد؛ چون تقدیرات همدیگر را دفع میکنند.
در جواب گفته میشود: این حرف، درست است، ولی زمانی گفتن «لو» به او نفع میرساند که هنوز قدر ناخوشایند وقوع پیدا نکند. وقتی واقع شد، دیگر راهی برای دفع آن نیست. و اگر برای دفع آن به وسیلهی قدر دیگری، سببی وجود داشت؛ میتوانست بگوید: «لو کنت فعلت . . .»: «اگر فلان کار میکردم . . .» . وظیفهی مؤمن در این حال، این است که به سوی کاری روی آورد که به وسیلهی آن چیز ناخوشایند و نامطلوب را دفع میکند و آرزوی چیزی نکند که وقوع پیدا نمیکند؛ چون این کار عجز محض بوده و خدا عجز را نکوهش مینماید و زیرکی را دوست دارد و به آن امر میکند. زرنگی، اخذ اسبابی است که خدا مسببات و نتیجهی سودمند برای بنده در دنیا و آخرت را به آن مربوط کرده است». این خلاصه ای بود از سخنان و اظهارات ابن قیم در این زمینه[۱].
(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– زاد المعاد، ۲/۳۵۷- ۳۵۸٫