ما جاء فی اللّو (آنچه که درباره‏ ی گفتن «لو» آمده است) (۵)

ابن قیم می‌گوید: اظهار عجز و ناتوانی در به کاربردن نهایت تلاش و کوشش جهت به دست آوردن چیزی که به انسان، نفع و فایده می‌رساند، منافات دارد و نیز با طلب کمک و یاری از خدا منافات دارد.

پس کسی که بر سر آنچه به او نفع می‌رساند، حریص و مشتاق است و نهایت تلاش و کوشش خود را به کار می‌گیرد و از خدا کمک و یاری می‌جوید، درست ضد فرد عاجز است. پس این فرمایش و توصیه‌ی پیامبر  صلی الله علیه و سلم است که انسان باید برای دستیابی به آنچه که به دین و دنیایش نفع می‌رساند، نهایت تلاش و کوشش خود را به کار گیرد و از کسی که زمام امور را به دست او و منبع امور از جانب او و بازگشت همه‌ی امور به سوی اوست، کمک و یاری بخواهد.

راجع به فرموده‌ی: (فإن أصابک شیء . . . ) باید گفت که: بنده وقتی در کاری که انجام می‌دهد، نتیجه‌ی خوب نبیند، دو حالت دارد:

۱) حالت عجز؛ این حالت کلید عمل و وسوسه‌ی شیطان است و عجز او را وادار به گفتن «لو» و ای کاش می‌کند و گفتن «لو» اینجا بی‌فایده است، بلکه کلید سرزنش، بی‌قراری، ناراحتی، تأسف، غم و اندوه است و همه‌ی این حالات، کار شیطان است. از این رو پیامبر صلی الله علیه و سلم او را از باز کردن در برای وسوسه‌ی شیطان با این کلید نهی کرده و او را به حالت دوم، امر کرده است.

۲) حالت دوم همان توجه به تقدیر خدا می‌باشد. چون اگر آن کار برای انسان مقدر می‌شد، از دستش نمی‌رفت و قطعا به نتیجه‌ی دلخواه و مطلوب خویش می‌رسید. اینجا برای انسان، سودمندتر از مشاهده‌ی تقدیر و مشیت نافذ پروردگار که موجب به وجود آمدن فلان تقدیر شده، چیز دیگری نیست. به همین خاطر پیامبر صلی الله علیه و سلم می‌فرماید: «فإن أصابک شیء» یعنی اگر در کاری نتیجه‌ی مطلوب نگرفتی و پس از به کارگیری نهایت توان و تلاشت و طلب کمک و یاری از خدا، به هدف و مقصودت نرسیدی، نگو: «لو أنی فعلت کذا؛ لکان کذا وکذا»: «اگر فلان کار می‌کردم؛ چنین و چنان می‌شد، بلکه بگو: «قدّر الله وما شاء فعل»: «خدا چنین تقدیر کرده و هر چه خدا بخواهد، می‌کند». پس پیامبر صلی الله علیه و سلم انسان را به آنچه که در این دو حالت (یعنی حالت حصول مقصودش و حالت نرسیدن به مقصودش) به او نفع می‌رساند، توصیه کرده است. از این رو این حدیث از چیزهایی است که بنده هرگز از آن بی‌نیاز نیست بلکه از همه چیز بیشتر به آن نیاز مبرم و ضروری دارد. این حدیث در بردارنده‌ی اثبات قضا و قدر، کسب، اختیار و قیام به عبودیت و بندگی در ظاهر و باطن، در هر دو حالتِ حصول نتیجه و عدم حصول نتیجه، می‌باشد. این بود مفهوم سخنان ابن قیم در این زمینه.[۱]

 

 

(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– شفاء العلیل، ص ۱۹٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …