راجع به فرمودهی: (احرص على ما ینفعک) ابن قیم میگوید: «سعادت و خوشبختی انسان در حرص و اشتیاق فراوانش برای چیزهایی که در زندگانی این دنیا و آخرتش به او نفع و فایده میرسانند، میباشد. «حرص» به کارگیری نهایت تلاش و کوشش را میگویند. حالا اگر فرد حریص به آنچه که برایش مفید و سودمند است، برسد؛ حرص و اشتیاقش، ستوده و پسندیده است. تمام کمال انسان در دنیا و آخرت این است که، اولاً نهایت تلاش و کوشش خود را به کار گیرد و ثانیاً به کارگیری نهایت تلاش و کوششاش برای چیزهایی باشد که به او نفع و فایده میرساند. اگر انسان بر سر چیزی که به او نفع نمیرساند، حریص و مشتاق باشد و نهایت تلاش و توان خود را به کارگیرد یا کار مفید و سودمندی را بدون حرص و اشتیاق انجام دهد؛ در این صورت به تناسب حرص و اشتیاقی که از دست داده، کمال را از دست داده است. پس تمام خیر در حرص و به کارگیری نهایت تلاش و توان در چیزهایی است که به انسان نفع و فایده میرساند».[۱]
راجع به فرمودهی: (واستعن بالله) ابن قیم میگوید: «از آنجا که به کارگیری نهایت تلاش و توان انسان و فعل انسان تنها به یاری، مشیت و توفیق خداست، از این رو انسان را امر کرده که از خدا کمک و یاری بخواهد تا به مقام «إیاک نعبد وإیاک نستعین» برسد؛ چون حرص و اشتیاق انسان بر سر چیزی که به او نفع و فایده میرساند، عبادت الله است و این جز با یاری و کمک خدا تحقق پیدا نمیکند. از این رو خدا، انسان را امر کرده که خدا را بپرستد و از او کمک و یاری بجوید[۲]».
دیگران میگویند: فرمودهی «استعن بالله» یعنی در تمامی کارهایت فقط از خدا کمک و یاری بخواه، نه از کسی دیگر.[۳]
همان طور که خدای متعال میفرماید: ﴿إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ ۵﴾ [الفاتحه: ۵]: «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میطلبیم». چون بنده عاجز است و توانایی هیچ چیز را ندارد اگر خدا او را در آن چیز یاری نکند. پس برای امور دین و دنیایش جز الله، یاور و یاریگری ندارد. پس هرکس خدا یاریاش کند، یاری شده است و هرکس خدا خوارش کند، خوار شده است. پیامبر صلی الله علیه و سلم در خطبهاش این عبارت را میفرمود و به یارانش یاد داد که آن را بگویند: «الحمد لله نستعینُ ونستهدیه»[۴]: «حمد و ستایش مخصوص الله است. از او کمک و هدایت میخواهیم». قسمتی از عبارات دعای قنوت که آن حضرت صلی الله علیه و سلم میفرمودند، این است: «اللهم إنا نستعینک»[۵]: «خدایا، ما از تو کمک و یاری میخواهیم». به معاذ امر کرد که پس از پایان هر نمازی این دعا را بخواند: «اللهم أعنی على ذکرک وشکرک وحسن عبادتک»[۶]: «بار الها! مرا بر ذکر، یادت، شکرگزاریات و پرستش خوب و نیکویت یاری کن». این دعا از جمله دعای پیامبر صلی الله علیه و سلم بود.[۷]
از این قبیل دعاها، این هم از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت شده است: «رب أعنی ولا تعن علیّ»[۸]: «پروردگارا، مرا یاری کن و بر علیه من کسی را یاری نکن». وقتی بنده مقام استعانت را محقق نمود و به آن عمل کرد، در آن صورت از الله طلب کمک و یاری نموده و به او توکل نموده و با رغبت و ترس رو به سوی او نموده است. پس در این صورت به امید خدا مقام توحید برایش محقق میشود.
عبارت: (ولا تَعجزن) با کسره و فتحه جیم. یعنی برای به دست آوردن آنچه که به دین و دنیایت نفع میرساند تا جهت صیانت دین، خانوادهات، مکارم و ارزشهای اخلاقیات از آن کمک بگیری، نهایت تلاش و توان خودت را به کارگیر و در به دست آوردن آن کوتاهی نکن و از آن اظهار عجز و ناتوانی مکن، چون در غیر این صورت، مقصری و از نظر شرعی و عقلی کوتاهی و سهل انگاری کردهای، در حالی که میتوانستی تلاش و کوشش را به نهایتش برسانی. پس باید از خدا کمک و یاری خواست و به او توکل کرد و در تمامی امور به او پناه گرفت. هرکس چنین کند، به خیر دنیا و آخرت دست یافته است.
(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– شفاء العلیل، ص ۱۹٫
[۲]– همان.
[۳]– نگا: شرح صحیح مسلم، اثر نووی، ۱۶/۲۱۵٫
[۴]– مسلم در صحیحش، به شمارهی ۸۶۷ این حدیث را از ابن عباس روایت کرده و در آن عبارت: «ونستهدیه» نیست. این عبارت فقط در روایت شافعی در مسندش، ص ۶۷ و در روایت بیهقی در «معرفه السنن والآثار»، شمارهی ۱۷۴۱ آمده است. در اسناد آن، ابراهیم بن أبی یحیی اسلمی وجود دارد که متروک است.
[۵]– ابوداود در «المراسیل»، شمارهی ۸۹ و بیهقی در «السنن الکبری»، ۲/۲۱۰ این حدیث را از ابوعمران به طور مرسل روایت کردهاند. در اسناد آن، عبدالقاهر بن عبدالله وجود دارد که مجهول و ناشناخته است. این حدیث از حضرت عمر به طور موقوف به صحت رسیده که عبدالرزاق در مصنف خود، شمارهی ۴۹۶۹؛ ابن ابی شیبه در مصنفش، شمارهی ۷۰۲۷؛ ابن جریر در «تهذیب الآثار»، شمارهی ۵۲۶ و ۶۱۲؛ طحاوی در «شرح معانی الآثار»، ۱/۳۴۹؛ بیهقی در سننش، ۲/۲۱۱ و دیگران روایتش کردهاند. این روایت از عثمان، علی، ابن مسعود و جمعی از تابعین نقل شده است.
[۶]– امام احمد در «المسند»، ۵/۲۴۴، ۲۴۵ و ۲۴۷؛ عبد بن حمید در مسندش، شمارهی ۱۲۰؛ بخاری در «الأدب المفرد»، شمارهی ۶۹۰؛ ابوداود در سننش، شمارهی ۱۵۲۲؛ نسائی در سننش، شمارهی ۱۳۰۳؛ ابن خزیمه در صحیحش، شمارهی ۷۵۱؛ ابن حبان در صحیحش، شمارهی ۲۰۲۰؛ حاکم در «المستدرک علی الصحیحین»، ۱/۲۷۳ و ۳/۲۷۳ و دیگران این حدیث را روایت نمودهاند. اسنادش طبق گفتهی نووی در «ریاض الصالحین»، ص ۱۱۶ صحیح است.
[۷]– بزار در مسندش، شمارهی ۲۰۷۵؛ ابونعیم در «تاریخ أصبهان»، ۲/۲۱۱ و دیگران این حدیث را از طریق حدیث عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت نمودهاند و اسنادش صحیح است.
[۸]– امام احمد در «المسند»، ۱/۲۲۷؛ ابن ابی شیبه در مصنفش، شمارهی ۲۹۳۹۰؛ عبد بن حمید در مسندش، شمارهی ۷۱۷؛ بخاری در «الأدب المفرد»، شمارهی ۶۶۴؛ ابوداود در سننش، شمارهی ۱۵۱۰؛ ترمذی در سننش، شمارهی ۳۵۵۱ و می گوید: حدیث حسن و صحیح است. ابن ماجه در سننش، شمارهی ۳۸۳۰؛ ابن حبان در صحیحش، شماره های ۹۴۷- ۹۴۸؛ حاکم در «المستدرک علی الصحیحین»، ۱/۵۱۹- ۵۲۰ و دیگران روایتش کردهاند و اسنادش صحیح است. حافظ ابن حجر عسقلانی در «الأمالی المطلقه»، ص ۲۰۶ دربارهی این حدیث میگوید: «این حدیث، حدیثی حسن است».