ابن جوزی میگوید: مار کوری بود که در لابه لای درخت خرمایی بود و گنجشکی تکّه گوشتی به دهان میگرفت و هنگام بالا رفتن از درخت به مار نزدیک میشد و جیک جیک میکرد، آنگاه مار دهانش را باز میکرد و گنجشک تکّه گوشتها را به دهانش میاندخت([۱]).
پس پاک و منزّه است خدایی که گنجشگ را واسطهی رزق مار قرار میدهد و ماری که در زیر دو دندانش زهر کشنده وجود دارد چگونه به او رزق میرسد و زنده میماند.
[۱]– لاتحزن / دکتر عائض القرنی.