ماجرای سوزاندن احادیث در زمان حضرت عمر (۳)

حضرت عمر، شخصیتی داشته که به راحتی نمی‌توانسته به کسی اعتماد کند مانند مورد عدم انتخاب جانشین برای پس از خودش. و حتی شاید همین عدم اعتماد او را واداشت که مرتباً به ابوبکر اصرار کند تا آیات قرآن را جمع آوری کنند. او پیش از این و در طول ۲۳ سال رسالت و ۲ سال خلافت ابوبکر از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم اشتباهات و تخلفات و برخی غرض ورزیها را دیده بوده و می‌دانسته نیت همه آنها مانند هم نیست. بالاخره خو و طبیعت بشری است. او حتی شاهد شورش رده و مرتد شدن بسیاری از قبایل (به جز مدینه و مکه) بوده است. خوب، وقتی برای قرآن که سیاق الهی بودن آن معلوم بوده و باید دو شاهد آنرا تایید می‌کرده اینهمه دقت به کار بردند چگونه براحتی به همه اجازه نقل یا کتابت حدیث را بدهند. یکی از افرادی که حضرت عمر او را از اینکار بازداشته ابوهریره بوده و مگر نه این است که شیعه هیچ یک از احادیث ابوهریره را قبول ندارد (مگر اینکه به نفع حضرت علی باشد!) امکان اینکه فقط عده‌ای را از اینکار بازمی داشت نیز وجود نداشته و با عدالت حضرت عمر و شرایط آن روز سازگار نبوده است. از نظر سایر امکانات (کاغذ و قلم و افراد با سواد و…) نیز در مضیقه بوده‌اند.

پیامبر صلی الله علیه و سلم هر حدیثی را به مناسبتی خاص فرموده بودند (مشهورترین آن: حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه».

که پیامبر  صلی الله علیه و سلم، آنرا به خاطر کدورت عده‌ای با حضرت علی فرمودند ولی شیعه از آن برداشت خلافت منصوص کرده است) خوب ما می‌دانیم که نقل همین حدیث باعث وجود چه تفرقه عظیمی در امت اسلامی و انشعاب دائمی آن به شیعه و سنی شد و چه خونها که ریخته نشد و… خوب اگر حضرت عمر اجازه می‌داد هر کسی هر حدیثی را به دلخواه خود بیان کند و تحلیل خودش را بر آن بار کند که ریشه اسلام در همان قرن اول هجری کنده شده بود!.

با روحیه‌ای که از اعراب و شرایط آن روزگار سراغ داریم بسیار محتمل بوده که آنها احادیث را با آیات قرآن مخلوط کنند زیرا گوینده و ناقل هر دوی آنها پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم بوده است. البته برای ما که در قرن بیستم هستیم شاید این نکته‌ای عجیب باشد ولی مطمئن باشید اگر حضرت عمر اجازه مکتوب کردن احادیث را داده بود اکنون قرآنی که در دست ما بود دارای چنین درجه‌ای از خلوص و اطمینان نبود و چه بسا سرنوشتی بدتر از تورات و انجیل را پیدا می‌کرد. یک نفر عرب بدوی برای آموختن قرآن، به نزد عبدالله مسعود می‌آید (شیعه این شخص را خیلی قبول دارد) عبدالله ابن مسعود آنچه تلاش می‌کند نمی‌تواند تلفظ طعام الاثیم را به آن عرب بیاموزد پس در انتها عصبانی می‌شود و به آن عرب می‌گوید: می‌توانی بگویی طعام الفجار؟! و آن عرب می‌گوید: آری!!! خوب، حتماً رگهای گردن هر شیعه یا سنی با شنیدن این موضوع سرخ می‌شود. پس مطمئن باشید اگر همین سهل‌انگاری‌ها در کتابت قرآن یا احادیث رخ می‌داد چها که می‌شد؟ و چها که نمی‌شد!!!.

پیامبر‌ اکرم صلی الله علیه و سلم هر حدیثی را در موقعیتی خاص بیان می‌کردند و برخی احادیث نیز ناسخ و منسوخ دارد آیا تصمیم حضرت عمر بازتاب طبیعی از چنین شرایط رئالیستی نبوده است؟

در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم یکی از کاتبان وحی به نام عبدالله ابی سرح در آیات قرآن دست می‌برد و بعد فرار می‌کند و به مکه می‌رود خوب وقتی کسی از خدا نمی‌ترسد و جلوی چشم پیامبر  صلی الله علیه و سلم چنین کاری آن هم با قرآن می‌کند چه تضمینی است برای وقتی که پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم از جهان رفته‌اند و نمی‌توانند مچ دروغگو را بگیرند؟ آن هم با احادیث که بلاغت قرآن را نداشته و امکان جعل آن بوده است.

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw