ماجرای حکمیت در جنگ صفین

زمان: ۳ رمضان سال ۳۷ ه- ۱۴ فوریه ۶۵۸م.

جنگ صفین در صفر سال۳۷ه مصیبتی هولناک برای اسلام و مسلمین بود. در آن جنگ متأسفانه خون حدود پنجاه هزار نفر از سربازان دو لشکر عراق و شام به زمین ریخته شد و با این وجود هیچ کدام بر دیگری پیروز نشد زیرا آن هنگام که چیزی نمانده بود لشکر عراق (سپاه حضرت علی رضی الله عنه) بر لشکر شام (سپاه حضرت معاویه رضی الله عنه) پیروز شود، دو سپاه دست از جنگ کشیدند و هر دو طرف با یکدیگر توافق کردند که هر کدام یک نفر به عنوان حکم – داور- انتخاب کنند تا درباره چگونگی پایان دادن به این فتنه کور و جنگ بی نتیجه بعد از ۶ ماه دیگر با یکدیگر گفتگو کنند. دو حکم در ۳ رمضان سال ۳۷ با یکدیگر جلسه تشکیل دادند. داور حضرت علی، ابوموسی اشعری رضی الله عنه بود که حضرت علی چهارصد نفر همراه وی فرستاد و حکم معاویه، عمروبن عاص رضی الله عنه بود که حضرت معاویه همراهان کمتری با او فرستاد. گفتگوهای طولانی و رایزنی های متعددی بین دو حکم صورت گرفت. ولی به توافق جدیدی دست نیافتند و نتیجه این شور و مشورتها هم همان شد که قبل از شروع جنگ صفین بوده بود یعنی حضرت علی، امیر و خلیفه حجاز و عراق و یمن و مصر باشد و معاویه هم امیر شام و امر انتخاب خلیفه را به بزرگان صحابه و سابقین در اسلام محول کردند که آنها یک نفر را به خلافت انتخاب کنند ولی در این وقت بسیاری از بزرگان صحابه از این فتنه کناره گرفته و بی طرفی اختیار کرده بودند.

درباره این واقعه، روایات موضوع و ساختگی زیادی در کتب تاریخ نقل شده که صحابه رضی الله عنهم را بعنوان حریض دنیا و جاه و مقام و قدرت نشان می دهد. معرفی یکی بعنوان ساده لوح و دیگری بعنوان مکار و حیله گر و آن یکی بعنوان دشنام گو و این یکی بعنوان عیب جو هدف این روایات است. بویژه آن روایت انگشتری که در کتب تاریخ مشهور است (روایت انگشتری همان است که می گویند ابوموسی که از عمرو بن عاص گول خورده بود انگشتر خود را از انگشت درآورد و گفت همین طور علی را از خلافت عزل می کنم ولی عمرو انگشتری را از انگشت در آورده و دوباره در انگشت خود کرد و گفت همین طور معاویه را در خلافت ابقا می کنم) همه روایات مربوط به این داستان و سایر روایات مشابه همگی ساختگی و دروغ می باشد. هم سند و متن این گونه روایات مخدوش است هم لفظ و معنای آنها و هم از نظر شرع و عقل جور درنمی آید. بزرگان علما و محققین اسلام این روایات را بررسی و بطلان آنها را ثابت کرده اند. چنانکه بهترین رد بر این روایات را علامه ابوبکربن عربی اندلسی در کتاب ارزشمندش «العواصم من القواصم» نوشته است. تأکید می کنیم که این کتاب برای طلاب علم و حقیقت و عموم مردم بسیار مفید است و اهمیت دارد. لذا به همه و بخصوص کسانی که به این روایات دروغین فریب خورده اند و مدعی اند که این روایات در کتابهای مرجع تاریخ اسلام آمده پس صحت دارد توصیه می شود به آن کتاب ارزشمند مراجعه کنند.

مترجم: ابویحیی

مقاله پیشنهادی

خودت تاریخ خود را بنویس

در شدت گرما و ساعتی قبل از نماز ظهر، در حرم نشسته بودم؛ دیدم پیرمردی …