✴ مدینه را تاریکی فرا می گیرد ✴
روز دوشنبه در حالی که مردم صف بسته بودند برای نماز فجر پشت سر ابوبکر صدیق که رسول الله پرده ی اتاق عایشه را کنار زد و به مسلمانان نگریست ؛ و تبسمی زد ( گویا از امتی که تربیت کرده بود راضیست و مشاهده می کرد که اصحابش چه در حضور پیامبر خود و چه در غیابش، پایبند تعلیمات او هستند ) و با دست اشاره کرد که نماز خود را تکمیل کنید و سپس به داخل اتاق برگشت و پرده را انداخت.
سختی مرگ بر پیامبر فشار آورد طوری که کمتر توان صحبت کردن را داشت و با چشم اشاره به مسواک کرد ، عایشه می گوید : چوب مسواک را با دهان خود نرم کردم و پیامبر با آن مسواک زد و این جمله را تکرار می کرد : دوست دارم به رفیق اعلی بپیوندم و دستش را مرتب در ظرف آبی که کنارش بود فرو می برد و به چهره اش می مالید و می گفت : لا اله إلا الله مرگ سختی هایی دارد تا اینکه چشم از جهان بست و دستانش بی اختیار شدند؛ إنا لله و إنا إلیه راجعون
بلی حاکم شبه جزیره و کسی که پادشاهان دنیا از او هراس داشتند و اطرافیان و یارانش با کمال میل جانها و مالها و فرزندان خود را فدای او می ساختند ؛ در حالی چشم از جهان فرو بست که هنگام مرگ حتی یک درهم و یک برده نداشت و سرمایه اش در یک قاطر و یک شمشیر و یک قطعه زمین خلاصه می شد که آنها را نیز در خدا صدقه نمود.
بدین صورت آن حضرت در دوشنبه دوازدهم ربیع الأول سال یازدهم هجری بعد از زوال خورشید و در سن ۶۳ سالگی دار فانی را وداع گفت و دین و راه و روش او تا قیامت ماند و این روز ؛ روزی سخت برای مسلمانان بود چنانچه انس می گوید : روزی که پیامبر وارد مدینه شد ، روزی بسیار شاد و روزی که وفات نمود ، روزی تاریک و ناخوشایند بود.
(صحیحین بخاری ۴۴۳۷ و مسلم ۱۸۲۵ و ترمذی ۹۷۸)