لحظات ارزشمند

تنوخی می‌گوید: یکی از وزرا، اموال پیرزنی را در بغداد غارت و املاک او را مصادره کرد. پیرزن نزد او رفت و با گریه و زاری از ستم او شکایت کرد. اما وزیر از کارش پشیمان نشد و باز نیامد و توبه نکرد. پیرزن گفت: تو را دعای بد می‌کنم. وزیر خندید و او را به تمسخر گرفت و گفت: در پاس اخیر شب علیه من دعا کن. پیرزن رفت و همیشه در پاس اخیر شب بلند می‌شد و دعا می‌کرد؛ دیری نپایید که این وزیر، برکنار گردید و اموالش از دستش گرفته شد و ملک و زمین او مصادره گشت. سپس در بازار او را به خاطر رفتار بدش با مردم شلاق تعزیری زدند. در آن اثنا پیرزن از کنار او گذشت و به او گفت: آفرین؛ تو مرا به پاس اخیر شب راهنمایی کردی که بهترین وقت، برای دعاست.

ثلث اخیر شب در زندگی ما، لحظات ارزشمند و گرانبهایی است. در ثلث اخیر شب، پروردگار، می‌گوید: آیا کسی چیزی می‌خواهد که به او بدهم ؟ آیا استغفارکننده‌ای هست تا او را بیامرزم؟ آیا دعاکننده‌ای هست تا دعایش را اجابت کنم؟

بنده با اینکه جوان هستم، در زندگی چیزهای زیادی شنیده‌ام و اتفاقاتی، در زندگیم رخ داده که هرگز فراموش‌شان نمی‌کنم؛ من هیچکس را نزدیکتر از خدا نیافته‌ام. راه حل، نزد اوست؛ فریادرس، اوست و لطف و مهربانی را نزد او باید جست.

در بحبوحه بحران خلیج فارس به همراه تعدادی از مردم با هواپیما از شهر ابها به سوی ریاض حرکت کردم. وقتی هواپیما بلند شد و در آسمان قرار گرفت، به ما اطلاع دادند که به علت نقصی که در هواپیما پدید آمده، دوباره به فرودگاه ابها بر می‌گردیم. به فرودگاه برگشتیم و آنها تا آنجا که می‌توانستند اشکال هواپیما را رفع کرده و آن را درست کردند؛ سپس بار دیگر پرواز نمودیم. وقتی نزدیک ریاض رسیدیم چرخ‌های هواپیما باز نشد و هواپیما همچنان در آسمان ریاض یک ساعت کامل دور می‌زد و بیش از ده بار برای فرود آمدن تلاش کرد؛ اما نمی‌توانست در فرودگاه ریاض فرود بیاید. بنابراین دوباره به آسمان می‌رفت. اضطراب و نگرانی، همه را فرا گرفت و بعضی کاملا روحیه خود را باخته بودند. زنان به شدت گریه می‌کردند و می‌دیدم که اشک مردم بر گونه‌هایشان سرازیر است و ما بین آسمان و زمین در انتظار مرگ بودیم که در یک قدمی ما بود. در آن لحظه همه چیز را به خاطر آوردم و هیچ چیزی را چون عمل صالح ارزشمند نیافتم و دل، متوجه خدا و جهان آخرت گردید و دنیا برای ما کاملا بی‌ارزش می‌نمود. همه ما تکرار کردیم: «لا إله إلا الله وحده لا شریک له؛ له الملک وله الحمد وهو على کل شیء قدیر» یعنی: «هیچ معبود بحقی جز الله نیست؛ او، یگانه است و شریکی ندارد؛ فرمانروایی و ستایش، از آنِ اوست و او، بر هر کاری تواناست».

صادقانه این فریاد را سر می‌دادیم. پیرمرد کهنسالی، بلند شد و رو به سوی مردم فریاد زد که به خدا پناه ببرید و او را بخوانید و از او طلب آمرزش کنید و به سوی او باز گردید و توبه نمایید.

خداوند متعال، درباره مردم فرموده است: ﴿فَإِذَا رَکِبُواْ فِی ٱلۡفُلۡکِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ [العنکبوت: ۶۵] «وقتی سوار کشتی می‌شوند، خالصانه و صادقانه خدا را به فریاد می‌خوانند».

ما، خداوندی را به فریاد خواندیم که دعای درمانده را اجابت می‌کند وقتی که او را بخواند. ما، با اصرار و زاری او را صدا زدیم و دیری نگذشت که در یازدهمین یا دوازدهمین بار هواپیما موفق به فرود شد و به سلامتی پایین آمدیم. وقتی از هواپیما پایین آمدیم گویا از قبرها بیرون آمده بودیم. مردم به حالت عادی خود بازگشتند؛ اشک‌ها خشک شد و لبخند بر لبان همه نقش بست. به راستی که خداوند، چقدر مهربان است.

کم نطلب الله فی ضر یحل بنا

 

فإن تولت بلایانا نسیناه

«چقدر خداوند را در سختی‌ها و زیان‌هایی که بر ما فرود می‌آید، می‌خوانیم و چون بلاهای ما، دور می‌شوند، خدا را فراموش می‌کنیم».

ندعوه فی البحران ینجی سفینتنا

 

فان رجعنا إلی الشاطی عصیناه

«در دریای متلاطم او را صدا می‌زنیم و از او می‌خواهیم که کشتی ما را نجات دهد و وقتی به ساحل بر می‌گردیم، نافرمانی او را می‌کنیم».

ونرکب الجو فی أمن وفی دعه

 

وما سقطنا لأن الحافظ الله

«با امنیت سوار هواپیما می‌شویم و سقوط نمی‌کنیم؛ چون خداوند، حافظ و نگهبان است».

 

این، جز لطف و عنایت خداوند، چیز دیگری نیست. 

مقاله پیشنهادی

اسباب تقویت صبر انسان بر مصیبت‌‌ها

رعایت امور ذیل در صبر بر مصیبتِ‌ از دست دادن فرزندان، خانواده، خویشاوندان و دیگر …