فرصت برای شما و مردم فراهم است؛ دربِ موفقیت شما و همه مردم گشوده و باز است؛ پس عقل خود را به خوشبینی به آینده عادت بدهید. اگر بر این باور باشید که برای کارهای کوچک، ساخته شده اید، فقط توان انجام کارهای کوچک را خواهید داشت و اگر بر این باور باشید که برای انجام کارهای بزرگ و مهم به دنیا آمده اید، چنان همتی در وجود خود احساس میکنید که با آن موانع را میشکنید و با عبور از آنها به میدان وسیع و هدف والا میرسید. هر کس، برای مسابقه دوی صد متر، وارد میدان شود، پس از طی مسافت صد متر، احساس خستگی مینماید؛ اما کسی که در مسابقه دوی چهارصد متر وارد میشود، با طی کردن صد متر و دویست متر احساس خستگی نمیکند. پس به اندازه هدفی که برای خود معین میکنی، به همان اندازه همت خواهی داشت. هدف خود را مشخص کن؛ باید هدفت، والا باشد و بدانی که رسیدن به آن دشوار است. اما تا وقتی که هر روز، گام تازهای به سوی هدف بر میداری، دشواری راه اشکالی ندارد.
ناامیدی، بیهدفی، دیدن بدیها و کاستیهای زندگی، عیبجویی از مردم و سخن گفتن از بدیهای دنیا، انسان را از پیشرفت باز میدارد و او را ترشرو میگرداند و در زندانی تاریک میافکند.
انسان، در بدست آوردن هیچ چیزی چنان موفق نمیشود که در بدست آوردن مربی، توفیق مییابد تا استعدادهای طبیعی او را رشد دهد، بین آنها تعادل برقرار کند، افق دید او را وسیع نماید، عفو و گذشت را به او بیاموزد و به او یاد دهد که بهترین هدفی که باید برای بدست آوردن آن تلاش کرد، این است که انسان به اندازه تواناییش به مردم خیر و سود برساند و خورشیدی باشدکه همه جا را روشن میکند و پرتو محبتش به هر کجا میتابد و دلش، سرشار از عطوفت، مهربانی و انسانیت میباشد تا بدین ترتیب دوست داشته باشد که به تمام اطرافیانش و کسانی که با او تماس میگیرند، خیر و خوبی برساند.
انسانی که تبسم بر لبان اوست، دشواریها را میبیند و از چیرگی بر آنها لذت میبرد، به آن نگاه میکند، لبخند میزند و به حل آن میپردازد؛ لبخند میزند و بر آن چیره میشود. اما انسانی که اخمو و ترشروست، نمیتواند دشواریها را پشت سر بگذارد و هرگاه دشواریها را ببیند، آن را بزرگ میپندارد، همت خود را کوچک میشمارد و میگوید: اگر چنین کنم، چنان میشود و اگر چنان کنم، چنین میشود و… چنین انسانی، در حقیقت بر روزگار نفرین نمیفرستد؛ بلکه در واقع تربیت و طبیعت خودش را لعنت میکند. او، دوست دارد در زندگی موفق شود، اما نمیخواهد بهای موفقیت را بپردازد. او در هر راهی شیر غران میبیند و منتظر است تا از آسمان طلا ببارد و یا زمین بشکافد و گنجی نمایان شود.