الف) گام اول تصحیح عقیده می باشد:[۱]
گام اول و نقطه آغازین حرکت در مسیر تطبیق شریعت اسلامی و مبادی آن، تصحیح عقیده و بیان مفهوم حقیقی آن و ارتباط محکم و ناگسستنی آن با تحکیم شریعت الهی می باشد چنانکه خداوند متعا ل به بیان این امر در کتابش پرداخته و رسول خدا صلی الله علیه و سلم آن را به اصحاب و یارانش آموخته است و نیز جمهور مسلمانان آن را در خلال ۱۴ قرن دریافت کرده اند. خداوند متعال می فرماید: «إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنینَ إِذا دُعُوا إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (نور: ۵۱) «سخن مؤمنان هنگامیکه به سوی الله و پیامبرش خوانده شوند تا میان آنها داوری کند، فقط این است که میگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم» و اینان همان رستگاران هستند».
و تصحیح عقیده با بیان هدایتگر و هدفمند میسر خواهد بود. چنانکه خدوند متعال می فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» (نحل: ۴۴) «و (ما این) قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم روشن سازی، آنچه را که به سوی آنها نازل شده است و باشد که آنها بیندیشند».
ب) ایمان به عمومیت و شمولیت شریعت اسلامی و صلاحیت آن برای هر زمان و مکانی:
ایمان به اینکه تطبیق شریعت اسلامی نیازمند تغییر وضع موجود می باشد. و تغییر از خود ما و از داخل آغاز می شود و از خارج وارد نمی شود. (و به عبارتی امری درونی و نه بیرونی است.) خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد: ۱۱) «بیگمان الله حالت (و سرنوشت) هیچ قومی را تغیر نمیدهد، تا وقتی که آنان آنچه را که در ضمیرشان است، تغیر دهند». اعتقاد به اینکه شریعت اسلامی، شریعتی جهانی است که برای تمام انسان ها با اختلاف جنس و رنگ و زمان و مکان آنها آمده است. بنابراین تمام بشر به اصلی واحد باز می گردند. خداوند متعال می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً» (نساء: ۱) «ای مردم از پروردگارتان بترسید، آن ذاتی که شما را از یک تن آفرید و همسرش را (نیز) از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد».
و این اختلاف و تنوع انسان ها در قالب قبایل و گروه ها و اشکال و رنگ ها و اجناس متفاوت، تنها برای این بوده که انسان ها یکدیگر را بشناسند. خداوند متعال می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ» (حجرات: ۱۳) «ای مردم! بیشک ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامیترین شما نزد الله پرهیزگارترین شماست، بیگمان الله دانای آگاه است».
اما با وجود تفاوت انسان ها در این موارد و تنوع آنها، خصوصیت های انسانی آنها مشترک و یکسان است اما این همسانی کامل نمی شود مگر زمانی که بشر به هدفی که برای آن آفریده شده، بپردازد. و آن عبادت خداوند متعال است. خداوند متعال می فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات: ۵۶) «و من جن و انس را نیافریده ام مگر برای اینکه مرا عبادت کنند». و تحقیق این امر با پیروی از دینی که خداوند متعال نازل کرده است و تحکیم شریعتی که آن را قانونی جهانی برای تمام بشر اراده نموده، میسر خواهد بود. خداوند متعال می فرماید: «تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً» (فرقان: ۱) «پر برکت و بزرگوار است کسیکه فرقان (= قرآن) را بر بندهاش نازل کرد تا بیم دهنده جهانیان باشد».
و می فرماید: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّهً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» (سبأ: ۲۸) «و (ای پیامبر!) ما تو را برای همه مردم جز بشارتدهنده و بیمدهنده نفرستادیم و لیکن بیشتر مردم نمیدانند».
و می فرماید: «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعاً» (اعراف: ۱۵۸) «بگو: ای مردم! من فرستاده الله به سوی همه شما هستم».
و از جابر بن عبدالله روایت است که می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند: «أُعْطِیتُ خَمْسًا لَمْ یُعْطَهُنَّ أَحَدٌ قَبْلِی: نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مَسِیرَهَ شَهْرٍ، وَجُعِلَتْ لِی الأَرْضُ مَسْجِدًا وَطَهُورًا، فَأَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ أُمَّتِی أَدْرَکَتْهُ الصَّلاَهُ فَلْیُصَلِّ، وَأُحِلَّتْ لِی المَغَانِمُ وَلَمْ تَحِلَّ لِأَحَدٍ قَبْلِی، وَأُعْطِیتُ الشَّفَاعَهَ، وَکَانَ النَّبِیُّ یُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّهً وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ عَامَّهً»:[۲] «پنج چیز به من عطا شده است که قبل از من به هیچ پیامبری داده نشده است: ۱- از مسافت یک ماه دشمنانم دچار ترس و وحشت می شوند. ۲- زمین برای من مسجد و پاک قرار داده شده است. بنابراین هر کجا وقت نماز فرا رسید امتم می توانند آنجا نماز بخوانند. ۳- مال غنیمت برای من حلال شده است درحالی که قبل از من برای هیچ پیامبری حلال نبوده است. ۴- حق شفاعت به من عنایت شده است. ۵- هر پیامبری فقط برای قوم خودش فرستاده شده درحالی که من برای تمام مردم دنیا مبعوث شده ام».
شاهد ما در این روایت بخشی است که می فرماید: «وَکَانَ النَّبِیُّ یُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّهً وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ عَامَّهً»
و در حدیث ابوهریره آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند: «فُضِّلْتُ عَلَى الْأَنْبِیَاءِ بِسِتٍّ»: «با شش چیز بر پیامبران برتری یافتم». و آنها را بیان نموده و در مورد پنجم می فرماید: «وَأُرْسِلْتُ إِلَى الْخَلْقِ کَافَّهً»: «و به سوی تمام مخلوقات فرستاده شدم».[۳]
شریعت در قرن های گذشته، علی رغم اختلاف زمانی و مکانی و جنس بشری، امت اسلامی را حاکم نموده است و این از بزرگ ترین دلایل مبنی بر صلاحیت این شریعت برای هر زمان و مکانی می باشد. قوانینی که دائما نیازمند تغییر و تحول هستند، قوانینی بشری می باشند که وضع کنندگان آنها به جهل و عجز و ناتوانی توصیف می شوند. اما شریعت اسلامی که از سوی خداوند دانایِ آگاهِ با حکمت نازل شده و در بردارنده ی همه چیز می باشد، دچار چالش قوانین وضعی نمی شود و هرگز بشریت به احکامی برتر و مترقی تر از احکام شریعت اسلامی دست نخواهد یافت. شریعت اسلامی که «لَّا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ، تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ» (فصلت: ۴۲) «که هیچگونه باطلی نه از پیش روی آن و نه از پشت سر آن، به او راه نیابد، از سوی حکیم ستوده نازل شده است».[۴]
پ) ایمان به کمال شریعت و انعطاف پذیر بودن آن و صلاحیت آن برای جاودانه بودن آن تا روز قیامت؛
ایمان به اینکه راهی جز اسلام برای عزت و پیشرفت و سعادت ما وجود ندارد و مقیاس رستگاری در تصور اسلامی نشأت گرفته از عبادت خداوند یکتا و تحکیم شریعت او و اخلاص برای اوتعالی می باشد. و این درکات شقاوت و بدبختی است که هرکس از هدایت و دین الهی روی گرداند، در انتظارش خواهد بود. خداوند متعال می فرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمى قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمى وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا» (طه: ۱۲۴-۱۲۵) «و کسی که از یاد من روی گردان شود، پس بیگمان زندگانی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا بر انگیزیم. گوید: «پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی؟ و حال آنکه من (در دنیا) بینا بودم!».
و عمر بن خطاب به ابوعبیده گفت: «ما قومی بودیم که خداوند با اسلام به ما عزت بخشید و هرگاه عزت را در جز اسلام جستجو کنیم، خداوند ما را خوار و ذلیل می کند».
شریعت اسلامی از سوی خداوند متعال نازل شد تا اینکه زندگی انسان را از هر جهت و زندگی اجتماعی او را با تمام ابعاد آن در خود جای دهد. و شریعت عرصه زندگی را بر انسان تنگ نمی کند و زندگی نیز براساس شریعت دشوار نمی گردد. و برای ما همین کافی است خداوندی که آن را تشریع نموده، اراده نموده تا چنین باشد و چون خداوند چنین اراده کرده تغییر و دگرگونی برای حکم او نخواهد بود. خداوند متعال خواسته تا این شریعت مبارک کامل باشد. خداوند متعال می فرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ» (مائده: ۳) «امروز دین شما را کامل کردم». و از دلائل وسعت شریعت، عنایت آن به اصلاح روح و عقل و اندیشه و قول و عمل بنده می باشد. و نیز توجه آن به فرد و خانواده و جامعه؛ چنانکه نظامی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وضع نموده است و برپایی دولت اسلامی را مشروع نموده و ویژگی های آن را مشخص کرده است و رابطه میان حاکم و محکوم و نیز روابط امت اسلامی با دیگر امت ها را در حالت صلح و جنگ معین نموده است.
[۱] – نگا: خطوط رئیسه لبعث الامه الاسلامیه، تألیف شیخ عبدالرحمن عبدالخالق؛ الولاء و البراء فی الاسلام، ص: ۳۶۲-۳۶۳، شیخ عبدالرحمن عبدالخالق حفظه الله
[۲] – بخاری و مسلم
[۳] – به روایت مسلم
[۴] – نگا: خصائص الشریعه الاسلامیه، دکتر عمر سلیمان اشقر، دارالفغائس مکتبه الفلاح.