قلب در سند: حدیثی که تبدیلی در سند آن رخ داده باشد، و خود دارای چندین صورت است:
۱) بدلیل خطای ناقل حدیث؛ گاهی در بعضی از اسماء راویان، تقدیم و تأخیر صورت میگیرد، مثلا راوی اسم «کعب بن مرَّه» را پس و پیش کرده و میگوید «مرَّه بن کعب» که در حقیقت جای پدر و پسر تغییر یافته است.
۲) گاهی یکی از ضعفاء یا کذابین یا وضاعین حدیث، عمداً حدیثی را که معمولا با یک راوی یا سندی از اسناد مشهور است، به قصد اغراب در آن، با یک راوی یا سند دیگری جایگزین میکند تا با این عمل حدیث را نزد محدثین به سبب غرابت آن مرغوب نماید. مثلا روایت حدیثی که از «سالم بن عبدالله» مشهور شده، او عمدا حدیث را از «نافع» نقل میکند. از جمله کسانی که این عمل را انجام میداد، «حماد بن عمرو نصیبی» بود. مثلا حدیثی را که حماد بن عمرو نصیبی (وضاع) از اعمش از سهیل بن ابی صالح از پدرش از ابوهریرهس بصورت مرفوع روایت میکند که پیامبر ج فرمود: «لا تبدؤوا الیهود ولا النصاری بالسلام…». یعنی: در آغاز شما بر یهود و نصاری سلام نکنید.
این حدیث مقلوب است، و حماد آن را قلب کرده است و روایت آن را از اعمش قرار داده در حالی که اصل حدیث چنانکه در صحیح مسلم آمده از سهیل بن ابی صالح از پدرش از ابوهریرهس روایت شده است و روایت آن از طریق اعمش معروف نیست.
به فاعل این نوع از قلب، گفته میشود که او «یسرق الحدیث» (حدیث سرقت میکند). و از جمله افراد دیگری که این نوع قلب را انجام دادهاند میتوان به «اسماعیل بن أبی حیه الیسع» و «بهلول بن عبید الکندی» اشاره نمود.
۳) از جمله صورتهای قلب در سند، اینست که مثلا سند متن حدیثی را برداشته و به متن حدیث دیگری نسبت میدهند و بلعکس؛ متن سند حدیثی را برداشته و به سند حدیث دیگری نسبت میدهند. اگر هدف از این عمل اغراب در حدیث باشد، پس حرام است و هم شأن وضع حدیث خواهد بود، اما اگر هدف از آن امتحان و آزمایش قوت حفظ محدث باشد جایز است، چنانکه مشهور است علماء بغداد هنگامی که بر امام بخاری جمع شدند، عمدا حدود یکصد حدیث را به اینصورت مقلوب ساختند و سند هر متن را به متن دیگری اختصاص دادند و بر امام بخاری عرضه کردند تا قوت حفظ او را بیازمایند، امام بخاری نیز همهی آن یکصد حدیث را به صورت اصلی خود برای آنها بازگو کرد و سند هر حدیث را به متن خود نسبت داد، تا جائی که مردم به حفظ و هوش وی اقرار نمودند. (برای تفصیل این ماجرا به کتاب «تاریخ بغداد» (۲/۲۲-۲۰) تالیف خطیب بغدادی مراجعه کنید.)
البته در بعضی از کتابهای مصطلح الحدیث، این نوع از قلب را بعنوان یکی از حالتهای «قلب در متن» آوردهاند.